با پرستو وارد یک خانه قدیمی در خیابان دربند میشیم، در واقع این خونه لوکیشن اصلی یا شوروم “خانه مد راد” هستش!
حسابی بارون میومد و اون هوای دلچسب از پنجره بزرگ خانه قابل رویت بود.
خانه مد راد تلفیقی از یک لوکیشن قدیمی با دکوراسیون مدرن بود، فضایی که به راحتی میتونست تورو با حال و هوای “راد” بیشتر آشنا کنه!
ماهک با دو فنجون قهوه ازمون پذیرایی میکنه و میگه: قهوهام عالیه، نوش جان! حیف که دکتر برای من قهوهرو ممنوع کرده!
ماهک آهنج استایلیست و مدیر مارکتینگ برند راد، یک دختر مستقل، توانا و خوشاستایله که همصحبتی باهاش بسیار لذتبخشه!
بعد از گپی دوستانه پرستو مصاحبهرو باهاش شروع میکنه:
اسم من ماهک آهنج هستش و ۳۴ سالمه!
به قول قدیمیها تحصیلات عالیهام در رشته فشن مارکتینگ هست، اما دوره کارشناسی ارشدم رو در یکی از دانشگاههای ازمیر در رشته طراحی لباس گذروندم و البته در مقطع کارشناسی هم از دانشگاه هنر تهران در رشته گرافیک لیسانسم رو دریافت کردم. علاوه بر اینها در نقاط مختلف هم دورههای متفاوتی رو گذروندم و بهتره اشاره کنم که فشن استایلینگ رو پیش KATE YOUNGE که یکی از پنج استایلیست مطرح دنیاست، آموزش دیدم.
نزدیک به ۱۵ ساله که کار استایلینگ انجام میدم که تو این حوزه با برندهای معتبری مثل شنل، آرمانی، دیور و… کار کردم. اما کار فشن مارکتینگ رو همزمان با ورودم به خانه مد راد در ۲۵ خرداد ۱۳۹۴ شروع کردم. این تاریخ مصادف بود با هفته مد تهران TEHRAN FASHION WEEK که خانه مد راد برگزار کننده این برنامه بود. دکتر راد در اون زمان در ایتالیا استاد من بودن و به من پیشنهاد کردند که مدیر پروژه این برنامه باشم. در سه ماه اول در سمت مدیر پروژه و استایلیست در راد حضور داشتم و بعد از اون وارد دنیای فشن مارکتینگ شدم.
آقای راد در رشته برندینگ مدرک دکتری دارند و من هم کار فروش خانه مد راد رو به عهده دارم. با توجه با سابقه کاری دکتر ایشون از اول نسبت که کاری که میخواستند انجام بدن آگاهی کامل داشتند، پس ما کار رو با سلبریتیها، به دلیل اعتمادی که به دکتر داشتن شروع کردیم و بعد از حدود یک سال، سلبریتیها به درخواست خودشون در اینجا حضور پیدا میکردند؛ پس بهتره بگم خانه مد راد از خود امیر راد شروع شد!
این سلبریتیها همواره در کنار راد هستن اما قرارداد ما با آقای محمدرضا گلزار نه تنها به دلیل صمیمیتشون با دکتر، بلکه به دلیل ستاره بودن خودشون هم هست. ایشون به معنای واقعی استار سینمای ایران هستن چون هنر و کارشون رو به نحو احسنت در کنار هم پیش میبرند.
جناب مهدی پاکدل هم به دلیل همخوانی ظاهر و استایلشون با دیزاینهای راد یکی از بهترین گزینهها برای این همکاری بودند. تمام دوستانی که با خانه مد راد همکاری داشتند، به خصوص افرادی که تماما خودشون رو به دکتر سپردن، تحول چشمگیری در استایلشون به وجود اومده و این تنها به دلیل اعتمادیه که نسبت به ما دارند.
انتخابها بر اساس سیاستگذاریهای دکتر راد انجام میشه.
از اول تعیین شده بود!
از همون روز اول ما میخواستیم مشتری محدود و کالای لوکس داشته باشیم؛ لوکس به معنای ترند جهان نه ایران.
چون متاسفانه ترند ایرانی یک الی ۲ سال از ترندهای جهان عقب هستش پس معنی لوکس در ایران با جهان متفاوته! این سبک تو ایران برای سن ۴۵ به بالاست اما در همه نقاط دنیا ترند لوکس برای سن ۱۸ تا ۳۵ سال هستش.
در حال حاضر مارکت فشن در دست آسیای شرقی ست و تمام میلیونرهای این کشورها تو این رنج سنی قرار میگیرند؛ اگه به دنبال دلیل این اتفاق باشیم باید بگم که اینها همه فرزندان میلیونرهای قبلی هستن که الان روی صندلیهای ریاست نشستهاند.
پدران اینها به دلیل سنتی بودن، درک جامعی از بازار جهانی مد نداشتند اما فرزندانشون با این پدیده آشنایی کامل دارند پس در نتیجه جامعه خریداران لوکس در دنیا، تو این رنج سنی قرار میگیره.
بله اما در قسمت شخصیدوزی اینها بر اساس پارچهای که شخص انتخاب میکنه تعیین میشه.
بله تقریبا در چند سال اخیر در همه فشنشوها حضور داشتیم، به خصوص در رانویهای مردانه! و البته باید اینم اضافه کنم که دکتر راد به عنوان طراح و من به عنوان استایلیست از سه سال پیش به همه فشن شوها دعوت میشیم و میتونم بگم اکثرشون رو هم شرکت کردیم.
تو دنیای مد شرکتهایی هستند که ترند رو بر اساس سیاستهایی خاص مشخص میکنند. دو شرکت از این مجموع شرکتهای تعیین کننده ترند شریک تجاری خانه مد راد هستند. به همین دلیل راد همواره بر اساس ترندهای روز دنیا حرکت کرده. محصولاتی که ما طراحی میکنیم رو ممکنه در فصلهای بعدی به بدترین شکل در بازار ایران ببینید اما به جرات میتونم بگم که در حال حاضر ما محصولی رو طراحی میکنیم که در فشن شو بعدی آرمانی شما اون رو خواهید دید.
به نظر من سواد آکادمیک خیلی مهمه و البته کسی دنبال این دروس میره که علاقه به این رشته یعنی فشن داشته باشه. فشن به معنی طراح بودن نیست؛ طرز فکری که متاسفانه تو ایران خیلی رایجه! اگه اشتباه نکنم فشن حدود ۴۵ دپارتمان مختلف داره که یکیش استایلینگه.
استایلیست باید دورههای مختلفی بگذرونه، دورههایی که شاید به نظر نیاد اونقدر به فشن مربوط باشه. استایلیست باید روانشناس و جامعهشناس خوبی باشه ، همچنین باید شناخت رنگ، فرم و فضا رو داشته باشه و همه این علوم بهش کمک میکنه که دانش به روزی داشته باشه.
بنا به تجربههای شخصی میتونم بگم که استایلیست باید در وهله اول فروشنده خوبی باشه! استایلیست خودش مشتریشرو پیدا میکنه، اینجوری نیست که استایلیست سرجاش نشسته باشه و آدمها ازش بخوان که اونارو خوشلباس کنه! به همین دلیل شما در هر جایی بخواهید به عنوان استایلیست شروع به کار کنید اولین چیزی که از مهارتتون آزمایش میشه نحوه ارتباط برقرار کردن شما با آدمها و توانایی فروش یک محصول هستش. نیازی به گذروندن دورههای تخصصی فروش نیست، فقط کافیه اطلاعات درستی از محصول داشته باشید.
به غیر از این مورد مهم، یک استایلیست باید با عکاس، دیزاینر،خیاط، نویسنده فشن و … ارتباط داشته باشه و تمام جزئیات رو با این افراد چک کنه. در نتیجه یک استایلیست باید فرد باهوشی باشه و به طور قطع دارای توانایی تعامل کار گروهی باشه.
به نظر من استایلیست کسیه که برای یک آدم معمولی تا یک سلبریتی و بیزنسمن بتونه یک استایل منحصربهفرد به وجود بیاره و در این استایل با MAKEUP ARTIST، HAIR STYLIST و … طوری هماهنگ باشه که اون فرد با مناسبترین ظاهر در یک مهمونی یا ایونت حاضر بشه.
این بینقص بودن به سه فاکتور مهم بستگی داره، اول اینکه این استایل در مقابل دوربین به چه شکل ظاهر میشه، در پله بعدی اون فرد از دید افراد حاضر در مهمونی چه استایلی داره و در قدم آخر، اون فرد نسبت به استایل و پوشش خودش چه مقدار حس مثبت و اعتماد به نفس داره!
شما به عنوان یک استایلیست باید فرم رو بشناسید و بسنجید که اندام شخص مورد نظر با استایلی که شما برای او در نظر دارید چه مقدار همخوانی داره.
مطمئنا بعد از فرم نوبت رنگه! باید رنگهارو به خوبی بشناسید و بدونید به فرد مورد نظرتون چه رنگی بیشتر میاد؛ این رنگشناسی تنها مربوط به دایره رنگی نیست، یک استایلیست باید با ترکیب رنگهای ترندی آشنایی کامل داشته باشد. در پله آخر، استایلیست باید با توجه به زمان و فصل بهترین و مناسبترین انتخابهارو انجام بده.
به غیر از تمام این موارد استایلیست میتونه کمد یک شخص رو دوباره و از نو بچینه!
اون برای اینکار میتونه هم لباسهای قبلی رو به طور کامل دور بریزه و هم به کمد مشتریش اون نظم بده و برای چند روز استایلهای مختلف برای اون فرد آماده کنه، این کاریه که ما بهش میگیم کمد کپسولی.
کاملا درسته! اما نیازی نیست برای آشنایی با این علوم دوره های تخصصی گذروند، آشنایی با این علوم مستلزم کتاب خوندن و تقویت زبان انگلیسی هستش.
بله و البته استایلینگ برای خانمها رو کمی بیشتر هم دوست دارم. در اینجا یعنی خانه مد راد برای خانمها این کار را انجام دادم و به غیر از اینها حدود ۴۰۰ مشتری ثابت دارم که به طور خصوصی خانم و آقا را به طور مثال برای یک مراسم مخصوص استایل میکنم.
من دختر مستقلی هستم پس بهخاطر همین بیشتر اوقات کت میپوشم! در خارج از ایران با استایلهای Gucci منو میبینید اما در ایران دختر کتپوش و جدی هستم.
در واقع کت و اسنیکرزهای بزرگ امضای اصلی من در استایلهام هستن و متاسفانه برند زیاد میپوشم و دارم تلاش میکنم که این عادت رو کمی کنار بزارم.
بله در برندهای بزرگ خارجی کار کرده بودم البته نه به عنوان استایلیست! در اول ورودم به اون برندها یه جورایی پادو بودم، در واقع مسئولیت رسوندن نامهها و یادداشتها در ساختمون روی دوش من بود و من این نامههارو از طبقه اول به طبقه هفتم میرسوندم.
از اونجایی که شخصیت هایپری دارم تونستم بعد از سه ماه ترفیع بگیرم. البته برای استایلیست شدن مطالعات زیادی انجام دادم.
در وهله اول بزارید این موضوع رو مشخص کنم، تمام دورههایی که تو ایران در رابطه با استایلینگ برگزار میشه اشتباهه!
فقط بهشون پیشنهاد میدم که در رابطه با این کار فقط مطالعه کنند و سرچ انجام بدن.
استایلیست کتاب زیاد میخونه، فیلم زیاد میبینه و موزیک زیاد گوش میده! نیازی نیست کتابهای غیر مرتبط بخونند، سعی کنند کتابهای مربوط به هنر بیشتر مطالعه کنند. فیلمهای روز رو از دست ندن، البته موقع تماشای فیلم بیشتر از قصه حواسشون به نقش اول فیلم، شخصیتش و لباسهاش باشه، این کار بهشون کمک میکنه که جایگاه شخصیت در فیلم رو درک کنند؛ بهتره اینجا یک پرانتز باز کنم، به طور معمول فیلمها ۶ ماه جلوتر از ترندها هستن پس فیلم دیدن میتونه تو شناخت بهتر ترندهای جدید بهشون کمک کنه.
موزیک زیاد گوش کنند و تمرین کنند موزیکی که گوش میکنند رو با خوانندهاش مقایسه کنند و هنرش رو بهش نسبت بدن، من طرفدار پروپاقرص کانیه وست هستم، چون دقیقا با توجه به موزیکهاش حال و هوای لباس پوشیدنش هم تغییر میکنه.
در آخر باید به مهمترین نکته اشاره کنم، استایلیستهای خارجی و مطرح رو دنبال کنند. این استایلیستها تو شناخت ترندهای روز کمک قابل توجهی میتونن داشته باشن.
خواندن این مطلب را از دست ندهید: دنیای مد در سال ۲۰۱۹
از فیلمهای جدید، بدون شک جوکر و روزی روزگار در هالیوود رو به همه پیشنهاد میکنم. این فیلمها به نحوی پیشگوی ترندهای سال بعد هستند، چه از لحاظ رنگ و چه فرم!
در رابطه موزیک هم همونطور که قبلا اشاره کردم کانیه وست و بیلی آیلیش رو پیشنهاد میکنم.
به غیر از فیلم و موزیک یک پیشنهاد دیگه هم دارم: حتما خانواده کارداشیان رو دنبال کنید، شاید کمی زرد باشن اما به طور حتم میتونم بگم که اونها چیزهایی رو میدونن که ما ازشون بیخبریم! پس با این حساب ترندهای جهانی رو میتونید با خانواده کارداشیان زودتر از موعد شناسایی کنید.
ببینید استایلیست ها به هیچ پوششی تعصب خاصی ندارن و هر استایل و پوششی رو میپذیرند.
به طور مثال اگر کسی در مراسم اسکار لباسی بپوشه که تماما از زنجیر بافته شده، بدون شک دلیل خودش رو از پوشیدن اون لباس داره، قرار نیست تو مراسمی مثل اسکار حتما لباس بلند و کلاسیک پوشید. این چهارچوبها چند وقتی هست که از بین رفته؛ قطع به یقین شاهد سلبریتیهایی بودید که مرد هستن ولی لباس زنانه میپوشن، این آدمها ترنسجندر نیستند، تنها دارن بر اساس چیزی که سیاست براشون تعیین کرده ساختارشکنی میکنند.
تقریبا از سه سال گذشته زنها شروع به پوشیدن کتهایی کردند که شانههای بزرگی داشت. دلیل انتخاب این استایل چیزی نیست جز استقلال طلبی زنان!
دیگه زنها مثل قبل کفشهای پاشنه بلند نمیپوشن و بیشتر تمایل به پوشیدن اسنیکرزهای بزرگ دارن!
ما خودمون هم دیگه تو استایلهای روزمره کمتر از پاشنه بلند استفاده میکنیم، چون این مساله برامون واضحه که برای موفق بودن نیازی نیست ظاهر زنانه داشته باشیم. این اتفاقها بر اساس یکسری سیاستها شکل میگیره، سیاستهایی که ترند رو مشخص میکنند.
از سه سال پیش تا به امروز تعداد فیلمهایی که نقش اول یا ابر قهرمان زن دارند بسیار زیاد شده، در صحنه سیاست، حضور زنان در پارلمانها پررنگتر شده و همچنین تو بیشتر کتابها از زنان بیش از قبل صحبت میشه.
نه! اما ذاتا آدم مستقلی هستم و برای گرفتن این استقلال پامو زمین نمیکوبم. همیشه به طور ذاتی استقلال داشتم و نیازی به پیوستن به فمنیسم پیدا نکردم و خودم رو با یک مرد برابر و شاید هم گاهی بالاترمیبینم، البته این اعتماد به نفسی هست که از پدرم به ارث بردم.
تو ۵ سال گذشته از ساعت ۸:۳۰ صبح تا ۲:۳۰ صبح فرداش در راد بودم! اما در این بین ورزش میکنم، آفتاب میگیرم، هرروز ۳ الی ۴ ساعت تو شبکههای مجازی میگردم و دائم در گوگل مشغول سرچ کردن هستم، در رابطه با حرفه و کارم دورههای آنلاین میگذرونم، حتی اگه خستهترین آدم دنیا هم باشم روزی نیم ساعت کتاب میخونم، زمان زیادی رو با همسرم یعنی آقای راد میگذرونم، سعی میکنم مراقب غذا خوردنم باشم و قوانینم رو زیر پا نذارم، به طور مثال شکر و نمک اصلا نمیخورم ولی متاسفانه عشقم به پفک قابل وصف نیست!
ورزش باراسل انجام میدم، شنا بلد نیستم اما عاشق دویدنم! به هر بهانهای، چه غم و چه خوشحالی میدوئم!
اینم از ماهک آهنج!