ویرگول
ورودثبت نام
Sara nikpeyman
Sara nikpeyman
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

خاطره میشود

خاطره میشود.
هر آنچه درد بود.
هر آنچه سخت بود.
گاهی اتفاقاتی برای افراد می افتد که در آن لحظه فاجعه به نظر میاید. با خود می گویند مگر بدتر از این هم می شود؟ چرا این اتفاق برای من افتاده است؟ چرا امروز؟
گریه می کنند و ناسزا می گویند حتی ممکن هست چند روزی به انزوا بنشینند با خود می گویند کاش ممکن بود امروز را فراموش کنم. ولی بعد از گذشت چند ماه یا چند سال به یک خاطره خوب و شیرین تبدیل می شود. خاطره ای که با آن می خندند و برای خندان دیگران هم از آن استفاده می کنند. خاطره ای که باعث گرمی مجلس می شود و همه را سر ذوق می آورد.
دیگر آن خاطره چهره زشت و خالی از هر گونه شادی خود را ندارد انگار می خواهد به جبران تلخی آن روز، خود را شیرین کند تا به کام بنشیند.گاهی فاجعه های زندگی ما، سیاه ترین روز هایمان دلیل خندیدمان در روز های آینده می باشد. و این چقدر خوب و وهم آور می باشد...
خوب بودنش آنجاست که کام را شیرین می کند و خنده بر لب می آورد و وهمش آنجاست که یک روز انقدر قرار است همه چیز سخت شود که ما به فاجعه دیروز خود بخندیم. شاید هم فقط این تصور ذهن خسته ای یک کنکوری می باشد. :)
خلاصه که گاهی روز های وحشتناکمان قرار است به خاطره های شیرین تبدیل شود. قرار است حال دلمان را در یک روز تکراری بهاری خوب کند، قرار است لبخند بر لب آدم های خسته دل اطرافمان بیاورد. پس سعی نکنید روز های بد خود را فراموش کنید، بگذارید گوشه ذهنتان خاک بخورند. شاید این خاک نشسته بر روی خاطره باعث جوانه زدن آن شود و آن خاطره تبدیل به یک بوته توت فرنگی شود و رنگ و زندگی به روزتان ببخشد. و یادآوری آن درست مانند خوردن یک توت فرنگی شیرین و درشت لذت بخش خواهد بود....

خاطرهروزگار سختتوت فرنگی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید