انتقاد تجربهای همهگیر اما گاهی دردناک است. مورد انتقاد مخرب قرار گرفتن میتواند احساس ترس، شرمساری یا خشم در شما ایجاد کند و شما را به بخشهای ناامن وجودتان مانند تصور اینکه بیارزش یا نالایق هستید ببرد.
وینستون چرچیل انتقاد را با درد در بخشهایی از بدن انسان مرتبط میدانست، تجربهای ناخوشایند که برای رشد و یادگیری ضروری است. او همچنین عقیده داشت انتقاد میتواند خوب باشد زیرا بدین معناست که برای چیزی ایستادگی کردهاید. انتقاد گویا راهی برای اعمال قدرت و کنترل اجتماعی یا نوعی رویکرد مقابلهای در رقابت است.
در ادامه به انواع انتقاد و پاسخ به این سوال که تفاوت انتقاد سازنده و مخرب چیست میپردازیم.
جان گاتمن (John Gottman) روانشناس و محقق آمریکایی، تئوری دارد به نام «۴ سوارنظام آخرالزمان» که اشاره دارد به ۴ اصل مخرب در روابط زوجین؛ او از این اصول برای پیش بینی طلاق استفاده کرد. انتقاد اولین مورد از آنهاست.
انتقاد مخرب است اگر:
انتقاد در روابط صمیمی با سطحی خفیف آغاز میشود، به مرور زمان شدت مییابد و شما را در یک دور باطل میاندازد درست مثل باتلاقی از رنجش.
اغلب مردم بسیار دلنازک هستند و وقتی حرف از انتقاد به میان میآید به راحتی ناراحت میشوند. حتی زمانی که انتقاد سازنده باشد ممکن است شخص با احساساتی مثل خشم، ناراحتی یا شرمساری واکنش نشان دهد؛ خصوصا اگر انتقاد به شکلی بیان شده باشد که حالت دفاعی شخص را فعال کند و این اتفاق اغلب وقتی جملاتتان پر از «تو ...» باشد میافتد.
در ذهن کسی که از ما انتقاد میکند چه میگذرد؟
وقتی مردم پیامهایی که با مضمون «تو» شروع شده است، دریافت میکنند طبیعی است که حس کنند بهشان حمله شده و حالت دفاعی به خود بگیرند. به عنوان مثال جملاتی مانند: «تو اینکارو نکردی...»، «تو هرگز اینکار و نمیکنی...»، «تو همیشه همین ... انجام میدی».
۱-اولین رویکرد این است که به جای اشاره به چیزی منفی که هم اکنون قصد انتقاد از آن را دارید، پیشنهاد دهید یا بخواهید آن رفتار در آینده تغییر کند. اکثر افراد موافقاند که شنیدن جمله «لطفا، دفعهِ بعدی یادت بمونه بشقابها رو به جای اینکه روی سینک بذاری در ماشین ظرفشویی قرار بدی» قابل قبولتر از جمله «تو دیگه نباید ظرفهای کثیفات رو بذاری روی سینک» است.
مثالی دیگر:
- بهتر است به جای «دوباره یادت رفت برقای اتاق و خاموش کنی» از «لطفا دفعه بعدی، یادت باشه برقای اتاق رو خاموش کنی» استفاده شود.
۲-تکنیک دیگری وجود دارد به نام روش ساندویچی که در آن انتقاد را بین دو نظر مثبت بیان میکنید. در واقع این روش یکی از راهبردهای رایج در زمینه انتقاد سازنده است.
این جمله را در نظر بگیرید «کارت در نوشتن اون گزارش خیلی بد بود»؛ اگر بخواهیم تکنیک ساندویچ را در این موقعیت پیاده کنیم بهتر است بگوییم «کارت در مقدمه متن خیلی خوب بود، اما به نظر میاد قسمت میانی و نتیجهگیری متن کمی ضعیف هستن. با یکم کارِ بیشتر، مطمئنم میتونی گزارش خیلی خوبی ازش در بیاری».
۳- در نظر داشته باشید، طرز گفتنتان به اندازه محتوای کلامتان اهمیت دارد. اگر میخواهید انتقاد سازندهتان ماهرانه ارسال شود بهتر است بیشتر از ضمایر «من...» به جای «تو...» در جمله استفاده کنید.
همانطور که پیشتر اشاره شد، تفاوت بین چنین موقعیتها واضح هستند. در مثال مذکور، مادر از دست دخترش رنجیده است:
-«تو هیچ وقت سر موقع برنمیگردی خونه! تو فکر میکنی همه چیز باید طبق برنامه خودت پیش بره، اما بقیه افراد خانواده نمیتونن همیشه منتظرت بمونن! چرا نمیتونی یکم ملاحظه کنی؟». همان طور که میبینید پر از موقعیتهای «تو ... » است.
-در مقابل، موقعیتهای «من ...» بدین شکلاند: «من خیلی ناراحت شدم وقتی برنامه شام خانوادگی ترتیب دادیم و به موقع نرسیدی خونه. در آینده لطفا بیشتر تلاش کن که سر موقع بیای خونه یا اگر قراره دیر کنی زنگ بزن و خبر بده.»
در نهایت...
تلاش کنید تا حد ممکن از تکنیک ساندویچ بهره ببرید. به جای اینکه از رفتار کنونی شکایت کنید بخواهید تغییرات مثبتی در آینده ایجاد شود. پیامتان را در جملات «من محور» بیاورید. به خاطر داشته باشید، انتقاد کردن یک مهارت است و درست مثل سایر مهارتها میتوانید با یادگیری و تمرین در آنها استاد شوید.
مطالبی که گفته شد جمع بندی بود از سه مقاله در سایت Psychology Today