ویرگول
ورودثبت نام
Saratafreshi
Saratafreshi
خواندن ۴ دقیقه·۱ سال پیش

خلاصه ای از کتاب ذهن آگاهی برای آغازگران

در این کتاب یاد میگیریم که چطوری افکار خودمون کنترل کنیم و توی اونا غرق نشیم. مثلا برای همه پیش اومده که فقط دراز کشیدن و گذر لحظه رو تماشا میکنن. به این اصطلاحا بودن ذهن میگن. که با روش هایی میشه اونو تقویت کرد. این کتاب به هیچ وجه نمیخواد بهتون بگه که به صورت دائمی میتونید اینکارو بکنید بلکه میخواد آگاهی شما رو نسبت به کارکرد مغزتون افزایش بده این کتاب ذهن شمارو توی بیشتر موارد به دریا تشبیه کرده دریایی که نمیتونی جلوی موجش رو بگیری اما اگر در اعماقش بری متوجه میشی که هیچ اثری از موج های سطحی وجوود نداره.
ذهن ما ام همیشه داره فکر میکنه اما اگر آگاه بشه میتونیم بفهمیم که ذاتا آروم، عمیق، بیکران و در سکونه.
وقتی افکار رو موج سطحی بدونیم راحت میتونیم ازش عبور کنیم و اگر موج اونقدر زیاده که سونامی میاره بتونیم بفهمیم چه قدر باید ازش فاصله بگیریم تا آب مارو با خودش نبره.
یکی از روش‌ها پیدا کردن ظرفیت ذاتی روانی و فیزیکی خودمونه. که مراقبه و یوگا یکی از رسیدن به ظرفیت هاست.
یکی دیگه از روش ها عدم تفکیک خودمون از جهانه. ما دریا رو فقط به موج میشناسیم اما دریا شامل اعماق ماهی ها کشتی ها شن های ساحل هم هست.
ما فقط فکر های روی پوسته مغزمون رو می‌فهمیم. اگر بتونیم درک کنیم که حس ناراحتی از نمره کم یه حس موقته ( یه مثال ملموس) میتونیم بفهمیم که خودمون درگیر احساسات موقت نکنیم. موج میاد و پامون یکم ماسه ای میشه اما همون موج دوباره میره عقب و بیشتر ماسه ها میره. :)
نگرش بعدی که یه جورایی زندگیم خودمو نجات داد پذیرشه.
بیشتر کتابای زرد بهتون میگن برو جلوی آینه به ذهنت بگو تو خوشحالی تو زیبایی ( مثل ملکه ی سفید برفی)
اما اینو بهت نمیگن که این فقط یه مورفینه که اثرش چند ساعت دیگه میپره.
نگرش پذیرش بهت میگه هرچی هستی رو قبول کن. دردت رو باور کن. یه مدت براش عزاداری کن و بعد رهاش کن یا براش چاره پیدا کن.

اینو یادت باشه :

"تلاش کردن برای نداشتن درد خودش یه درد جداست "

خب حالا که ما به باورای ذکر شده رسیدیم کار تموم نمیشه بلکه باید یاد بگیریم از این باورامون که توی ذهنمونن محافظت کنیم. و این کار فقط با مراقبه درست میشه.
حتما براتون پیش اومده که خواستید
مراقبه انجام بدید. دراز کشیدید داشتید به نفساتون فکر می‌کردید یهو ذهنتون پریده. بعد یکی که خودشو مدعی کار میدونه بهتون میگه فکر رو رها کن... و در آخر اون با لبخند میگه چیشد؟ شما ام میگید وای عالی بود
( جفتتون دارید دروغ میگید!)
مراقبه يعنی تمرین تمرکز روی یک مساله. مساله ای که نشخوار ذهنی نیست بلکه یه عامل طبیعیه.
حالا یکی دراز میکشه صدای نفسش رو گوش میده یکی میشینه صدای قلبش گوش میده و یکی یه خوراکی جدید امتحان میکنه. فقط باید سه تا مورد رعایت بشه
یک : بدن راحت باشه و گرفتگی نداشته باشه ( یعنی نمیتونی پشتک بزنی و مراقبه کنی)
دو : ذهن متمرکز باشه که تو ادامه بهت میگم
سه : روی نشخوار ذهنی تمرکز نکنی.

مرحله اول قضاوت ممنوع و فقط قبول کردن.
مثلا من دارم به صدای قلبم گوش میدم بعد چند ثانیه میگم چرا قلبم اینطوری میزنه؟ نکنه مشکل قلبی پیدا کردم؟ و این چرخه کثیف شروع میشه که پایانش با خداست....
به خودت بگو قلب من اینطوری میزنه چون قلبه و بعدم داستانو به راحتی رها کن.
همین مرحله اول ممکنه خیلی طول بکشه و ماه ها اینطوری بمونه که همینم مرحله دوم تشکیل میده
یعنی صبر. آگاهی ذهن یه شبه کشف نشده که یه شبه بهش برسیم باید صبر داشته باشیم به قول حضرت حافظ

باغبان گر پنج‌روزی صحبتِ گل بایدش
بر جفایِ خارِ هجران صبرِ بلبل بایدش

بعد از این دو مرحله ذهن ما وارد توهم دونستن میشه
باید یاد بگیریم که ذهنمون رو آماده پذیرش چیزای مختلف کنیم.
مثلا ممکنه یهو توی مراقبه انقدر قوی بشیم که دست و پامون احساس نکنیم یا حس کنیم بین آسمون و زمینیم
اگر میخوایم خوب پیش بره باید ذهنمون رو مثل یه بچه آماده قبول کردن چیزای مختلف بکنیم و کمتر از کلمات می‌دونم و بلدم استفاده کنیم
آخرین مرحله که به جورایی بازم به صبر برمیگرده تقلا نکردنه. برای رسیدن به مراحل بالا هرگز نباید تقلا کنیم چون جواب معکوس میده.


خب عزیزان اینم چکیده از کتاب
ذهن آگاهی برای آغازگران نوشته جان کابات زین

امیدوارم که براتون مفید بوده باشه
توی این متن تلاش کردم که یه خلاصه مفید رو در اختیارتون بزارم.
امیدوارم لذتت ببرید و برای دوستاتون بفرستید

ذهن آگاهیسارا تفرشی نژادمحمد لهاکجان کابات زینمرصاد غنی آبادی
سارا تفرشی نژاد ????هنر شراب زندگیست.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید