امیرحسین صادقی
امیرحسین صادقی
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

هفتم فروردین ۱۴۰۲

سلام یک ساعت نشستم نوشتم و باز یهو پاک شد :)) ویرگول عزیز پیگیری کنید تروخدا !

نوشتم خسته شدم

نوشتم توی توضیحات ویرگول نوشته

هرچی دلت میخواد بنویس از هرچی دلت میخواد بنویس ولی چیه که من میترسم از نوشتن؟

میترسم چون هزاران دلیل هست اما همین پاک شدنش حس میکنم دلیلی بود برای اینکه یکی از هزاران دلیل باشه !

اگه تا همینجاش حوصله کردید و خوندید خواستم بگم خسته شدم از وضعیتی که درونشم و حس میکنم حالاحالا ها درونش میمونم و اگه در وضعیتی هستید که دوستش ندارید

بیاید یه کاری که من گاهی میکنم رو بکنید یه اپی هست به اسم عروسکای نگران :))

میرید نگرانی‌هاتونو براش می‌نویسین

عروسکه میگه باشه من از امروز نگران این موضوعی که نوشتی هستم تو برو پی کارِ خودت و دیگه بهش فکرنکن ! زمانی هم که نگرامی به پایان رسید برمی‌گردین بهش خبر میدین و از نگرانی درش میارین اونم بهتون یه گل میده :))

جالبه نه؟ اگه براتون جالبه خوشحالم چون اصولا چیزایی که برا من جالبه برا عموم نیست و همین باز دلایلی‌است برای اینکه کمتر می‌نویسم

قبلا خیلی با دیگران بودم .. برای دیگران حرف میزدم و وقت میذاشتم الان اینطوری‌ام یا میخونن یا نمی‌خونن.. خیلی مث قدیم نگران نمیشم که دیگران گوش میدن یا نمیدن..

  • صاتقی


اسم نرم افزار :

Worry Dolls

نرم افزارنگرانیدرددل
والا چی بگم؟:)) می‌نویسم از هرچی سر راهم بیاد ! درس ، دانشگاه ، کار ، استارتاپ ، برنامه‌نویسی و خصوصا بدبختیام
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید