آزار و اذیت جنسی کودکان و سوءاستفاده از آنها در ولایتهای شمال و شمالشرق، خانوادههای این کودکان را واداشته که از نهادهای عدلی و قضایی لب به شکایت بگشایند. شماری از خانوادهها در ولایتهای بدخشان، تخار، کندز، بغلان، سمنگان و جوزجان میگویند، در طی سه سال گذشته به هیچیک از پروندههای آزار و اذیت جنسی کودکان از سوی نهادهای عدلی و قضایی رسیدگی صورت نگرفته است و کودکان هنوز هم قربانی این پدیدۀ نابودگرند.
با این حال، یافتههای سلاموطندار نشان میهد، خانوادههایی که فرزندانشان مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفتهاند، از آنجا که از همکاری و حمایت نهادهای مسئول و دسترسی به پروسههای رسمی دادگاه ناامیدند، به وساطتهای قومی روی میآورند. زیرا با آنکه سالانه صدها مورد آزار و اذیت جنسی کودکان به نهادهای امنیتی در ولایتها گزارش داده میشود، اما تحقیقات پولیس جنایی در مورد آنان هرگز روی دست گرفته نمیشود.
به گفتۀ خانوادههای قربانیان، افزون بر سلطۀ سنت و آبروداری در خصوص مسائلی چون تجاوز جنسی، وجود فساد گسترده در نهادهای مسئول سبب شده که آنها اغلب وساطتهای قومی را بر همکاری نهادهای عدلی و قضایی ترجیح دهند.
سلاموطندار در این گزارش تحقیقی با شماری از کودکانی که مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفتهاند گفتوگو کرده و نتیجۀ آن را در قالب طرح یک معضل اجتماعی ارائه کرده است. ناگفته نماند که همۀ نامها در این گزارش مستعارند
محمدعباس پسری است 12 ساله که در شهر جوزجان زندگی میکند. او میگوید روزی بعدازظهری خزان خانه را ترک کرد تا به دیدار خویشانش به مزارشریف برود. عباس در مسیر راه با جواد مالک یک دکان مستری سر میخورد که با هم آشنایی خانوادگی داشتهاند. جواد به عباس می گوید که شب ناوقت است و او نمیتواند به مزارشریف برود. از اینرو بهتر است شب را در خانۀ او سپری کند.
خلاصه، نیمههای شب است که عباس صدایی میشنود که به او میگوید با پهلوی دیگرش بخوابد و هنگامیکه عباس در میانۀ خواب و بیداری از این درخواست امتناع میکند، جواد خودش او را با پهلوی دیگرش میخواباند و زورکی بر او تجاوز میکند. چیزی که برای عباس باقی میماند، اشک است و تاریکی.
جمالگل 10 ساله پسری است که پدر و مادرش را در آوان کودکی از دست داده و خودش با خیل عظیمی از پسران همسرنوشت خودش در شهر کهنۀ بغلان، در یک مسجد به سر میبرد.
جمالگل میگوید، قومندان عنایت به او وعده میدهد که در مدرسهیی شاملش کند که امکانات بهتر و بیشتری داشته باشد. اما روزی که قرار بود این وعده عملی شود، نهایت راهی که جمالگل بهدنبال قومندان عنایت طی میکند یک مجلس رقص و بچهبازی است. به پاهای او زنگوله میبندند و میرقصانندش. اکنون زندگی تنها و بیسرپناه جمالگل پر است از لکهها و خالهایی که سیگار بر بدنش بر جا گذاشته است و تلخیهایی که درد یتیمی و تجاوز جنسی به او بخشیده است.
در میان پروندههای متعدد قربانیان تجاوز جنسی، با نام دختری برمیخوریم که خودش را گیتی معرفی میکند، دختری 13 سالۀ ساکن شهر فیضآباد بدخشان.
شیما مادر گیتی، در حالیکه قطرههای اشک را با گوشۀ چادر از صورتش پاک میکند، میگوید که دخترش را در میانۀ خون و خاک، بیهوش پیدا کرده است. شیما میگوید بلافاصله بدنش میلرزد و انگار میفهمد که چه اتفاقی افتاده است. گیتی کوچک اکنون حامله است.
با اینهمه، این داستان دو سو یا دو رخ دارد. انبوهی از قربانیان ناامید و بیچاره یک رخ و عالمی از توجیهات و تعلل رخ دیگر آن است.
منبعی از وزارت صحت عامه که نمیخواهد از وی در این گزارش نام گرفته شود به سلاموطندار میگوید، نه یک بار و دو بار، بلکه بارها از سوی دادستانها مورد تهدید و اذیت قرار گرفته تا پروندههای تأیید و تصدیقشده از تجاوز جنسی بر کودکان را فاش نکند. به گفتۀ این منبع، از 98 مورد آزار و اذیت جنسی که در سال گذشته به ثبت رسیده، 55 مورد آن دختران و 43 مورد دیگرش پسران قربانی بودهاند. اغلب این قضایا در روستاهای شمال و شمالشرق اتفاق افتاده است.
.این ادعا در حالی مطرح میشود که سلطان فیضی دادستان استیناف ولایت بدخشان میگوید، طی سال گذشته افزون بر پروندۀ نرگس، 18 پروندۀ دیگر از تجاوز جنسی نیز بررسی و تعقیب شده است و عاملان آنها نیز بازداشت شدهاند.همین مسئله باعث شده که عاملان تجاوز جنسی بر کودکان مجازات نشوند و یا تنها 10 تا 20 درصد از آنها مورد پیگرد قانونی قرار بگیرند.
این ادعا در حالی مطرح میشود که سلطان فیضی دادستان استیناف ولایت بدخشان میگوید، طی سال گذشته افزون بر پروندۀ نرگس، 18 پروندۀ دیگر از تجاوز جنسی نیز بررسی و تعقیب شده است و عاملان آنها نیز بازداشت شدهاند.
امرالدین یعین، رئیس دادستانی استیناف ولایت جوزجان نیز وساطتهای قومی در دادخواهی از قضایای تجاوز جنسی را رد نمیکند اما میگوید، در سه سال گذشته 8 پروندۀ تجاوز جنسی در دادستانی استیناف این ولایت مورد بررسی قرار گرفته و محکمه در مورد آنها حکمش را صادر کرده است.
زمانیکه خلاف انتظار و آرزوی انسان، اتفاقی به بزرگی و هولناکی تجاوز جنسی رخ میدهد، پیامد آن تنها به خسارتهای فرهنگی، فیزیکی و اجتماعی آشکار محدود نمیشود بلکه دنیای روان و حتا ناخودآگاه انسان قربانی نیز با ویرانی و از همگسیختگی مواجه میشود. در جامعهیی که انسانهایش بهدلیل فقر و جنگ و انواع تباهیهای دیگر بهندرت روان ایدآل و سالمی دارند، ممکن است پیامدهای روانی تجاوز جنسی بر کودکان و کسانیکه «اجتماع آینده» را میسازند، بهمراتب تلخ و دردناکتر از دیگر جنبههای این اتفاق باشد.
نرگس اخلاقی روانشناس، باورمند است که اگر جلو اتفاقهایی که روان انسانهای اجتماع را ویران میکند گرفته نشود، آینده از همان آغاز تاریک ظاهر خواهد شد. بنابراین به گفتۀ خانم اخلاقی، دولت باید همانند دیگر مسائل اساسی و نگرانکننده، پدیدۀ تجاوز جنسی بر کودکان را نیز جدی بگیرد و برای جلوگیری از آن طرحی بریزد.
اگرچه در طول چند سال گذشته در عرصۀ حمایت از حقوق کودکان و قربانیان تجاوز جنسی تلاشهایی صورت گرفته است، اما این حقیقت به قوت خود باقی است که کودکان این سرزمین هنوز هم بهگستردگی مورد آزار و اذیت و تجاوز جنسی قرار میگیرند.