برای تکمیل موثر یک پروژه، یک روش مدیریت پروژه یک نقشه راه با تمام مراحل، از جمله ساختار حاکمیتی روشن، قوانین رویه، فعالیت‌های آزمایشی، فرآیندها و قابل تحویل ارائه می‌دهد. به مدیران رویکرد کاملی ارائه می‌کند که می‌توانند بارها و بارها از آن برای تضمین حداکثر عملکرد استفاده کنند.
رویکردهای مختلف مدیریت پروژه و زمان استفاده از آنها در زیر ذکر شده است:
تکنیک آبشاری یا waterfall
چیست: رویکرد آبشار فعالیت ها را به ترتیب خطی و ترتیبی کامل می کند. این پروژه قبل از انتقال به مرحله بعدی تکمیل می شود.
چه زمانی باید از آن استفاده کرد: پروژه هایی با هدف نهایی مشخص و بدون تغییر برای این روش مناسب هستند. در هر سطح از پروژه، ذینفعان در مورد آنچه که می خواهند واضح هستند.
روش شناسی چابک یا اجایل (agile)
چیست: تکنیک چابک مستلزم آزمایش، ارزیابی مجدد و انطباق مداوم است زیرا یک پروژه در بخش های قابل مدیریت به پایان می رسد.
زمان استفاده: پروژه‌ها مرتباً مورد بازنگری قرار می‌گیرند و ذینفعان در مورد ظاهر محصول نهایی شفافیت کامل ندارند. مشتریان و سایر ذینفعان پیشرفت سریع را به نتایج عالی ترجیح می دهند و می خواهند در هر مرحله درگیر شوند.
استفاده از روش مسیر بحرانی
این چیزی است که: برای تعیین مسیر تکمیل پروژه با کمترین میزان وقفه، تمام وظایف کلیدی و وابستگی های آنها باید شناسایی، برنامه ریزی و تکمیل شوند. این مسیر که به «مسیر بحرانی» معروف است، از نقاط عطف برای نشان دادن پایان یک فاز مهم استفاده می کند. این فرآیند با فهرستی از تمام فعالیت‌ها، یا ساختار تفکیک کار، همراه با اطلاعاتی در مورد مدت زمان هر کار، هر گونه وابستگی، و نقاط عطف و قابل تحویلی که نیاز به نقشه‌برداری دارند، آغاز می‌شود.
زمان استفاده از آن: پروژه های کوچک و متوسط برای این رویکرد مناسب ترین هستند.
تکنیک: اسکرام (scrum)
چیست: وظایف به چرخه‌های سریعی تقسیم می‌شوند که در پروژه‌هایی که از روش چابکی پیروی می‌کنند به عنوان اسپرینت شناخته می‌شوند. مدت زمان هر دوی سرعت یک تا دو هفته است و کارها از یک هفته به هفته دیگر تا پایان آنها حرکت می کنند. در پایان هر دوی سرعت، گذشته نگرها برای تجزیه و تحلیل عملکرد و انجام هرگونه تنظیمات لازم قبل از موارد زیر برگزار می شود.
زمان استفاده از آن: پروژه هایی با تیم های کوچک از روش اسکرام بهره می برند. می توان آن را برای کارهایی که به درجه بالایی از سازگاری و توسعه مداوم نیاز دارند اعمال کرد.
تکنیک: کانبان
چیست: کانبان یک روش مدیریت پروژه است که بر تصاویر بصری تأکید دارد. کارها از طریق ستون های متعددی که وضعیت پروژه را نشان می دهند، پیش می روند. تیم به طور مداوم کارها را از ستون عقب مانده بیرون می کشد، جایی که همه آنها روی هم چیده می شوند.
زمان استفاده: هدف این است که بیشترین کار ممکن را بدون از دست دادن کارایی انجام دهید. این پروژه باید به آرامی با تعدیل های تکاملی دنبال شود تا این کار بهینه عمل کند.
روش شناسی ناب یا lean
چیست: بخش صنعتی جایی است که مدیریت پروژه ناب برای اولین بار ظهور کرد. تویوتا از آن استفاده کرد و آن را برای استفاده در سیستم تولید تویوتا بهبود بخشید. هدف اصلی این استراتژی حذف ضایعات در کلیه عملیات تجاری با تامین آنچه مورد نیاز است در مواقع مورد نیاز با کمترین منابع (مواد، ابزار، نیروی کار و فضا) ممکن است.
زمان استفاده از آن: ناب در پروژه های کوچک با جدول زمانی فشرده موثر است. مشاغل تولیدی اغلب از این روش استفاده می کنند. با این حال، توسط مشاغلی که در تلاش برای افزایش و ایجاد ارزش برای مشتریان خود هستند، از جمله کسانی که در بخش های ساخت و ساز، آموزش و توسعه نرم افزار هستند، استفاده شده است.
تکنیک: شش سیگما
چیست: روش‌های شش سیگما بر روی تولید خروجی با کیفیت بالا به طور مداوم و در عین حال خلاص شدن از شر خطاها و کاهش تغییرات تمرکز می‌کنند. از این تکنیک ها می توان برای بهبود و ایجاد فرآیندهای جدید و همچنین بهینه سازی فرآیندهای فعلی استفاده کرد. تعریف، اندازه گیری، تجزیه و تحلیل، بهبود و کنترل یا DMAIC روشی است که برای بهبود فرآیندهای تجاری فعلی استفاده می شود. تعریف، اندازه گیری، تجزیه و تحلیل، طراحی و تأیید (DMADV) نیز برای طراحی فرآیندهای جدید استفاده می شود. استراتژی های مدیریت پروژه ناب و چابک را می توان همراه با این تکنیک ها برای کاهش بیشتر ضایعات و بهبود کارایی مورد استفاده قرار داد.
زمان بکارگیری: هر شرکت بزرگی می تواند از روش شش سیگما استفاده کند. بهبود ابتکارات تولید و معرفی ویژگی های محصول جدید.
تکنیک: PRINCE2
این چیزی است که: Projects IN Controlled Environments یا PRINCE2 مخفف آن است. PRINCE2 یک متدولوژی یکسان مانند سایر روش های مدیریت پروژه نیست. به هفت مفهوم، ایده و عملکرد راهنما پایبند است.
استفاده از وقتی: برای پروژه هایی که می توانند به هفت مرحله فرآیند تقسیم شوند، بهترین کار را دارد. سازمان ملل متحد و سازمان های دولتی بریتانیا هر دو از آن به عنوان یک تکنیک رایج مدیریت پروژه استفاده می کنند.
