بسم الله، سلام بزرگواران!
میخوام امروز براتون قصه بگم، قصهی غریبی و غصه بگم?
قصهی غریبیِ «مدلسازی»! مدلسازیای که فراموش شده و با «ریاضیات کاربردی» اشتباه گرفته میشه.
مدل، چیه؟!
مدل اون چیزیه که با ?«ذهن» کار داره و به تجسم و تصور و خوبدرنظرگرفتن و خوبمُشرِفبودن کمک میکنه.
مثلا وقتی شما شکلی رو بر کاغذ بکشید که اونچیزی که توی ذهنتونه «هم نپّره?!» و «هم بتونید به دیگران منتقلش کنید!»، مدلسازی کردهاید.
یا وقتی انگشتان دست خودتون رو میبینید و برای اینکه اشارهای به تعدادشون باشه، نمادِ «۵» رو روی کاغذ میذارید، مدلسازی کردهاید.
یا وقتی برای یک شخص نابینا با خط برِیل یادداشتی مینویسید، براش مدلسازی کردهاید.
یا وقتی با زبان اشاره با یک شخص ناشنوا صحبت میکنید، برایش مدلسازی کردهاید.
? یا مثلا وقتی برای ابراز ناراحتیتان از فراموششدن «مدلسازی ریاضی» در جامعهی صاحبنظران و اشتباهگرفتهشدنش با «ریاضیات کاربردی»?، یک ایموجی به این شکل «?» میگذارید، با این کار «احساستان را مدلسازی کردهاید!»? ?بله که احساس هم مدلسازی میشود?!?
YES...! ?THIS IS MODELSAZIYEKHODEMOUN✊!?
چه شده که «مدلسازی ریاضی» با «ریاضیات کاربردی»، یکی درنظرگرفتهشده?؟!
? ثابت فرض کردن ریاضیات فعلی?!
شما اگر ریاضی را ثابت درنظربگیرید، دیگر به تغییر قواعد یا زبان آن فکر نمیکنید. ببینید یک ریاضیدان، ریاضی را کدام ریاضی میداند: ۱.«ثابت»؛ ۲.«ثابتِ پیشرفتپذیر»؛ ۳.«تغییرپذیر».
به نظر میرسد نگاهِ غالبِ ریاضیدانان، مورد دوم بوده است.