نویسنده ی آواره
نویسنده ی آواره
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

یادداشت های یک نویسنده ی آواره - یک

خیلی وقت است این‌جا ننوشته‌ام. ولی دوست دارم بنویسم. جایی که نه کسی می‌شنود و نه کسی می‌خواند. من کی هستم؟ هنوز نمی‌دانم. پرطمطراق‌نوشتن را رد کرده‌ام. می‌دانم. حالا نثر برام خیلی ساده شده. چیدنِ کم‌ترینِ واژه‌ها برای رسیدن به بیش‌ترین معنای ممکن. شاید غرور هم زیادی گرفته دورم را. ولی حالا فقط دارم می‌نویسم. بی‌چشم‌‌داشت.

خسته‌ام؟ درست است. خسته‌ام. وقتی می‌بینم دو سال گذشته و هنوز رمانی که قرار بود بنویسم نانوشته مانده. این وسط هم بی‌تاثیر نیست که قبول شده‌ام دانشگاهِ هنر. همه‌ی این‌ها تو سرِ آدم است. همه چیز تو سرِ آدم است.

امسال ملحد شدم. وقتی زیادی کتاب و اسطوره بخوانی، دیگر نمی‌توانی باور کنی یکی‌شان خیلی ‌درست‌تر است. ولی چه کنم‌اش؟

نا امیدم؟ ابدا. در حقیقت همین امید است که اذیتم می‌کند. اگر ناامید بودم که اوضاع خیلی فرق داشت. بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم به تمامِ راه‌های نرفته‌ی زندگی‌ام. به‌ راه‌هایی که می‌توانستم و نخواستم. شاید حالا پزشک بودم. شاید هم وکیل. شاید هم معماری درجه‌ی یک. نمی‌دانم. به خیالم بود همه‌ی پل‌های پشتم را خراب کنم، دیگر چاره‌ای جز رفتن نخواهم داشت. ولی رفتن اصلا این‌جوری کار نمی‌کند. کاری با برگشتن ندارد. رفتن یعنی رو به جلو. پیش رفتن.

بی کارم؟ نه. بی‌کار نیستم. خیلی کم‌تر از حدِ توانم کار می‌کنم. خیلی‌ کم‌تر. درگیرِ عشق و عاشقی شده‌ام. زیباست. زندگی را دارم از هر چهار طرف درک می‌کنم، ولی قوه‌ی ادراکم کافی نیست. چرا می‌نویسم حالا؟ چون اگر نمی‌آمدم و نمی‌نوشتم، می‌رفتم خودکشی می‌کردم. لابد همین است لاجرم بودنِ نوشتن. از پسِ هیچ کاری برنمی‌آیی. نه بلدی حسابداری کنی، نه رشته‌ی درست حسابی‌ای خوانده‌ای، نه حوصله‌ی فیلم دیدن داری. هیچ. فقط ساعتِ پنجِ صبح، صدای یک تصادفِ وحشی تو خیابان از خواب پرانده تو را و دیگر جایی نداری بروی. حتا نمی‌توانی به آغوشِ گرمِ رویا برگردی. به قولِ قدیم؛ سگ‌خور!

حالاست که حس می‌کنی هیچ کاری نمی‌توانی بکنی. هیچ حرکتی. حتا نمی‌توانی داستانی سرهم کنی. می‌آیی تو یک وب‌سایتی که دو سه سال است هیچ ننوشته‌ای و شروع می‌کنی به درد و دل کردن با آدم‌هایی که نمی‌شناسی. نمی‌فهمم. آتش آوردم، پاندورا باز کردم، یا شک کردم، هر چه بود، مغضوب و ملعون شدم.

دل نوشتهیادداشتنویسندگیامیدزندگی
عاشق نوشتن، فیلم و موسیقی و صد البته کتاب.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید