✍?دیشب بدیدم ماه هم معشوقه میخواست
از چشم بیدار فلق هنگامه میخواست
دیشب دو چشم خسته ام هرگز نخوابید
تا صبح سـِر عشق از دیوانه میخواست
من بودم وشب بود و تنهایی و وحشت
در آن شب بی انتها، اِستاره میخواست
گفتم مرا آگاه از سـِر جنون کن
گفتا که عاشق،وعده ی شاهانه میخواست