ویرگول
ورودثبت نام
#ساحل
#ساحل
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

همسفر

بیا آغوشت تنها پناه تنهایی شبانه ام است،،، چرا تنها،؟ چرا مسافر جاده ی عشق شدی، و همسفرت را صدا نمیکنی، اینجا هستم، ایستاده ام به انتظار،،، آن دستان گرمت،، کمی جلوتر بیا دراز کن دستت را،،، من بیتابانه منتظرم

نمیتوانم برایت عاشقانه بگویم،، نمیشود،، ذهنم درگیر
دوست داشتنت،، وزبانم الکَن میشود، وقتی نگاه میکنم به چشمانت، ولی تو حرف هایم را از نگاهم از لبخندم، از اشتیاق دیدارت که فریاد میزند، بخوان، گاهی نگفتن و دیدن بهتر از گفتن وندیدن است،،، ساحل

شاعرانهشبنامه های زنانهانجمن نویسندگانبزم شبانهسخنان ناب
همین که چمدانت را برمیداری همه میپرسند میخواهی کجا بروی؟ اماوقتی یک عمر تنهایی هیچکس ازتو نمیپرسد کجایی!، انگار همین چمدان لعنتی تمام ترس مردم از سفر است هیچکس از تنهایی تو نمی ترسد!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید