بچهها باید بروند دانشگاه؟
از نظر من بله!
تعجب میکنم اگر کسی حالا نگران این باشد که بچهاش توی دانشگاه چه بخواند؟ انگار که فرق میکند چه بخواند! واقعا چه اهمیتی دارد؟ راه مهارت و تجربه جای دیگر است اما بچهها فارغ از این که قرار است چه بخوانند باید بروند دانشگاه! حداقل برای من این «باید» خیلی جدیست!
من از آنهام که اگر هزار بار برگردم عقب هر هزار بارش را میروم دانشگاه نه به خاطر این که فلان رشته را بخوانم یا نخوانم! بلکه برای این که در آن محیط باشم.
دانشگاه رفتن فرصتی است برای این که ارتباط یاد بگیرید، شبکهی دوستی بسازید، در از امکانات دانشگاه برای رفتن به کلاسهای متفرقه استفاده کنید، کنشگری را تمرین کنید و هزار و یک چیز دیگر که فقط به واسطهی بودن در آن فضا تجربه خواهید کرد.
اگرنه برای یادگیری رشته یا مهارت خاص، یوتیوب هست، دسترسی به ویدیوهای کلاسی دانشگاههای معتبر دنیا هست، هزار و یک بوتکمپ تخصصی که بروی مهارت خاصی را یاد بگیری طراحی شده اما چیزی که قرار است در دانشگاه اتفاق بیفتد با همهی اینها متفاوت است! من نمیدانم چهطور میشود تاثیر محیطی مثل دانشگاه را نادیده گرفت و به جایش نوشت: به جای دانشگاه این کارها را بکن... حداقل در منطق من چیزی به اسم «به جای دانشگاه» وجود ندارد. منی که نه رشته برایم مهم است نه مدرک نه هیچ چیز دیگر و فقط دارم از نفس کشیدن در فضای دانشگاهی حرف میزنم.
مدرسه و دانشگاه با تمام ناکارآمدیهایی که دارد، با وجود این که کتابهای درسی به روز نیست، که روش تدریس معلمها و استادها چندان کارآمد نیست اما چیزهای زیادی برای یادگیری دارد که اگر تجربهاش نکنی هیچ جور دیگری جبران نمیشود.
چیزی که من باهاش مخالفم گیر افتادن در این سیستم است این که حالا بروم فلان رشته حالا فلان مدرک را بگیرم یا چرا دکترا نخوانم؟ آدمهایی را که توی این بازی گیر میکنند اصلا درک نمیکنم.
بله! من این سیستم را تجربه کردم ولی دیگر بعد از ارشد دلم نخواست ادامه بدهم و مثلا بروم دکترا بخوانم، چون ترجیحم این بود بروم در محیطهای استارتاپی تجربه کنم و واقعا که فضای استارتاپی دانشگاه دیگری بود و بازی را بهکل عوض کرد!
یک میلیون چیز هست که شما در محیط کار و در تعامل با همکارها یاد میگیرید، چیزهایی که پیش از آن بستری برای یادگیریاش وجود نداشته و هنوز هم وجود ندارد.
من اگر یک نوجوان داشتم میفرستادمش کلاسهای مختلف مهارت یاد بگیرد و شبکه بسازد، میدانستم که لازم نیست سخت بگیرم برود فلان رشته یا نرود، میگذارم آزادانه تجربه کند و میدانم که امروزه دیگر دانشگاه رفتن سخت نیست، از طرفی اگر نخواهی بروی تاپدانشگاههای ایران دیگر خیلی هم مهم نیست کدام دانشگاه درس بخوانی، لازم نیست خودت را بکشی فلان رشته و فلان دانشگاه قبول شوی، فقط باید به عنوان بخشی از مسیرت بروی دانشگاه را هم تجربه کنی بیینی آنجا چه خبر است؟
ماجرا همین قدر ساده است چون حداقل در دنیای امروز، این دانشگاه نیست که مسیر شغلی تو را تعیین میکند، ما به ازای شغلهایی که در بازار کار وجود دارد هنوز رشتههای دانشگاهی مرتبط تعریف نشده، پس معلوم است که کسی از تو نمیپرسد مدرک تحصیلیات چیست؟ چه خواندهای؟ در کدام مقطع؟
از تو میپرسند چه مهارتهایی بلدی؟ کدام دورهها شرکت کردهای؟ چقدر پتانسیل یادگیری در حین کار را داری؟
خیلیها به همین دلیل قید دانشگاه را میزنند، که خب وقتی میشود بدون دانشگاه رفتن به درآمد رسید چرا باید بروم دانشگاه؟ که خب برمیگردم به ابتدای متن و آن همه دلیلی که آوردم.
بعدتر میآیم نظر خودم را دربارهی شغل و درآمد هم مینویسم اگر دوست داشتید بخوانید.
این را هم بگویم کسی که میخواهد مهاجرت کند داستانش متفاوت است واقعا که خب برای او مهم است چه رشتهای و چه دانشگاهی؟! که خب حالا موضوع بحث من نیست!
صدیقه حسینی - یادداشتها