ویرگول
ورودثبت نام
sedighe_hoseini2002
sedighe_hoseini2002کپی‌رایتر و یوایکس‌رایتر - یک نویسنده‌ی تمام‌وقت
sedighe_hoseini2002
sedighe_hoseini2002
خواندن ۲ دقیقه·۶ ماه پیش

روزنوشت جنگ

خب همه‌ی کتاب‌هایی که با خودم آورده بودم رشت، خواندم. تمام شد. پیام می‌دهم به الف که بیا برویم کتاب تازه بخریم برای روزهای باقی‌مانده! نمی‌شود این روزها را بدون کتاب سر کرد.

وقتی تهران بودم انقدر اضطراب نداشتم، حالا که از جریان دور افتاده‌ام اضطراب دارد من را از پا درمی‌آورد. به همین دلیل هم نمی‌خواستم شهر را و خانه را بگذارم بروم. این دور ماندن و دنبال کردن خبرها آدم را می‌کشد. باید می‌ماندم همان‌جا و از نزدیک همه چیز را می‌دیدم.

دو شب پیش انقدر خبر خوانده بودم که سرم سنگین شد، چشم‌هایم سیاهی رفت و دیگر افتادم.

هر روز که بیدار می‌شوم باید به لیستی از آدم‌های نزدیکم پیام بدهم و بپرسم خوب‌اند یا نه؟ این وسط چند نفری هم هستند که یک روزی یک جای زندگی‌ام بوده‌اند و پیام داده‌اند ببینند من در چه حالم؟

که راستش برای من خیلی جالب نیست یعنی دوست دارم آدم‌هایی که برایم مهم‌اند، در روزگار صلح با هم بوده و وقت گذرانده‌ایم، خاطراتی با هم داریم، همیشه جویای حالم بوده‌اند و جویای حالشان بوده‌ام، از گذشته‌ی هم خبر داریم، هم را می‌شناسیم و... پیام بدهند و بپرسند خوبی؟ چه می‌کنی؟

نه آن‌ها که برایم ناشناس و غریبه‌اند. با این حال یک پیام کپی‌شده را در جواب همه‌شان نوشته‌ام که: من خوبم، امیدوارم شما هم خوب باشید و این ماجرا به‌زودی ختم به خیر شود.

جوری جواب می‌دهم که ادامه پیدا نکند اما می‌کند، می‌پرسند از تهران رفتی؟ بعد شروع می‌کنند به روایت این روزهایشان که چرا رفته یا مانده‌اند، چت را پاک می‌کنم و به این فکر می‌کنم که جنگ و این اتفاق‌ها هیچ ربطی ندارد به این که آدم‌هایی که روزی از زندگی‌ام بیرون کرده‌ام به خودشان اجازه بدهند دوباره بیایند جلو و مرزها را رد کنند. این جمله که شاید این آخرین روز زندگی‌مان باشد و این‌ها هم تاثیری روی کلیت ماجرا ندارد. اگر این آخرین روز زندگی‌ام هم باشد ترجیح می‌دهم خبری از این آدم‌ها نداشته باشم‌ و همان‌طرف خط بمانند.

بگذریم اصلا

کاش بروم چندتایی کتاب بخرم

توان گوشی دست گرفتن

خبر دنبال کردن

فیلم دیدن

دورهم گپ زدن

و هیچ چیز دیگر را ندارم

دلم می‌خواهد همه‌ی صداها را خاموش‌ کنم و بخزم به جهان کتاب‌ها! آن‌جا همه‌چیز همان‌طور است که باید...

صدیقه حسینی - روزهای جنگ

https://eitaa.com/jangneveshteha

۱
۰
sedighe_hoseini2002
sedighe_hoseini2002
کپی‌رایتر و یوایکس‌رایتر - یک نویسنده‌ی تمام‌وقت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید