چند روزیست که میخواهم بیایم اینجا و از نشریهی «سهنقطه» بگویم و خیلی قوی توصیه کنم این نشریه را بگذارید در سبد خواندنیهایتان که خب مدام یادم میرفت. حالا که گفتم میتوانم یک نفس عمیق بکشم.
نشریهی سهنقطه از چند جهت برای من خواندنیست.
اول اینکه، موضوعی کار میکند. یعنی یک موضوع را میگذارد وسط و دیگر دل و رودهاش را درمیآورد. هرچه قصه و روایت است از دل آن موضوع میکشد بیرون! و از آنجا که نشریه، یک کار گروهیست، شما میتوانید به یک موضوع از چندین و چند زاویه دید نگاه کنید و تازه آنجاست که متوجه میشوید یک موضوع چقدر میتواند پتانسیل پرداخت داشته باشد.
از طرفی برای من که ذهن مرتبی دارم، شروع کردن از یک نقطه، پرسه زدن تا بینهایت و بازگشت دوباره به همان نقطه، بهشدت جذاب است. به همین دلیل هم هست که من انقدر پیگیر کارهای پروندهای، موضوعی و متمرکز هستم.
نکتهی مهم دیگر استفادهی درست، بهجا و مناسب از طنز در روایت است. طنزی که در «سهنقطه» جاریست از آن نوع طنزهاییست که من همیشه طرفدارش بودهام. طنزی که برآمده از تکرار تکیهکلام شخصیتهای کلیپهای اینستاگرامی نیست، حاصل اشتباههای کلامی و رفتاری سیاستمدارها نیست، حاصل مد نیست.
این یک نوع طنز خودساخته و بدون تاریخ انقضاست. زمانی که با یکی از این نشریههای طنز همکاری میکردم مدام این نکته را به تیم اتاق فکر یادآوری میکردم که این طنزهای برآمده از اخبار روز جامعه، ماندگار نیست و اگر باعث خندهای هم میشود بهخاطر پتانسیل متن نیست اما درهرحال آن هم نوعی از طنز بود که سلیقه و انتخاب من نبوده و نیست اما طنز سهنقطه، در بستر روایت اتفاق میافتد و از این جهت برای من دوستداشتنیتر است.
سهنقطه، ضعفهایی هم دارد که به نظرم قابل چشمپوشیست و در مجموع میشود گفت ارزش وقت گذاشتن و دنبال کردن دارد. آن هم در این روزها که آدمها کمتر سراغ نشریات میروند، به نظر من حمایت از نشریههایی مثل ناداستان، سان و سهنقطه از واجبات است. میدانید؟!
صدیقه حسینی | معرفیجات