اوایل 2020 با وجود خانهنشینی و ایدههایی که نمیتوانستیم بیرون از خانه اجرایشان کنیم، سخت و طاقتفرسا بود؛ اما زمینهساز سرازیر شدن بمب انیمیشنها در اواخر 2020 و شروع 2021 بر روی سر مخاطبان شد. انیمیشنهایی که تابهالان خودشان را در دنیای کارتون و انیمیشن در بهترین مقامها قرار دادهاند و همچنان در حال سرازیر شدن هستند. بدون شک Soul از دستۀ این انیمیشنهاست که در این مطلب به نقد و بررسی آن میپردازیم. برای خواندن ادامۀ مطلب با ما در اسمارتین همراه باشید.
این انیمیشن جای خودش را در همین اوایل اکرانش به خوبی حفظ کردهاست؛ چرا که به موضوعاتی همانند مسیر زندگی، مرگ و دنیای ما انسانها پرداخته است که همۀ ما درگیر این مسائل هستیم.
بیایید نگاهی به بازتاب این انیمیشن بر روی خودمان بیاندازیم.یعنی قدمهای کوچک ما که همان ارزش زندگی هستند و ما نسبت به آنها بیتفاوت هستیم.
خطر اسپویل: اگر انیمیشن را تماشا نکردهاید و علاقهای به اسپویل شدن داستان آن ندارید، از این بخش عبور کنید!
جو گاردنر یک معلم موسیقی خوشحال و دلباخته به موسیقی است. عشق او به موسیقی باعث شده تا همیشه به دنبال رویاهایش باشد. درحالی که فشار زیادی را از سوی مادرش تحمل میکند؛ مانند این که حقوق ثابتی داشته باشد و زندگیش را بر پایۀ علایقش خراب نکند. چیزی که همۀ ما در زندگی واقعی خود به آن برخوردیم...
«علاقه و رویا زندگی را نمیگرداند!»
«اینکه نشد کار!»
«تو نمیتوانی به آن برسی!»
و در کل جو گاردنر از همان ابتدا قصد دارد به ما نشان بدهد که علاقه و رویا همان شیرینی و شادی زندگی است و نباید از آن دست کشید.
- «نمیتونی برای صبحونه رویا بخوری جویی!»
+ «پس من نمیخوام چیزی بخورم! من از این میترسم که امروز بمیرم و زندگیم بیفایده تموم بشه.»
دیالوگهایی در بین جویی و مادرش از انیمیشنsoul
در نهایت جو به خواستهاش میرسد. او میتواند به کمک یکی از شاگردانش وارد یک گروه موسیقی شود و در آنجا پیانو بنوازد. پس از این اتفاق، از خوشحالی آنقدر در خیابانهای نیویورک به پرواز در میآید که بهصورت اتفاقی داخل چاه میافتد و وارد کُما میشود.
جو وارد دنیایی به اسم برزخ میشود و در آنجا سرک میکشد تابتواند هرچه زودتر از آنجا خارج شود. در همین هنگام با روحی متولد نشده به نام 22 آشنا میشود که علاقهای به زندگی به عنوان انسان و در زمین را ندارد. جو مجبور میشود برای فرار از این دنیای برزخی به 22 کمک کند تا خودش را آمادهٔ رفتن به زمین کند.
22 دقیقاً مثل یک انسان سردرگم است که هدفی برای زندگی ندارد و نمیداند برای چه باید زندگی کند.
درواقع انیمیشن Soul به واسطهٔ 22 به ما نشان میدهد که ما آنقدر به صحبتهای خودمان متکی شدهایم که از طریق همین صحبتها چشمهایمان را از زندگی بستهایم و نمیتوانیم اهمیت زندگی را پیدا کنیم؛ چون نمیخواهیم.
یکی از قسمتهای قشنگ این انیمیشن، وجود دنیای پس از مرگ است که کاملاً فراتر از مذهب و آیینها است. این باعث شده هرکس با هر عقیدهای در این دنیا بتواند با این انیمیشن ارتباط برقرار کند.
در دنیای پسابرزخی، زمانی که به استقبال مرگ میرویم، یک نور بزرگ در تاریکی طراحی شده است که با پله برقی به سوی آن میرویم. این حالت به هیچ دین و مذهبی اشاره نمیکند.
رفتن ارواح به سمت مرگ برای عدهای ترسناک و وحشتآور است. با این حال این انیمیشن به ما یادآور میشود که ترس از مرگ هیچ موردی ندارد.
زندگی یعنی ثبت لحظات کوچکی که تا ابد در ذهنمان جای خواهند داشت.
جو گاردنر به ما یادآور میشود که تمام ثانیهها، دقیقهها، ساعتها و تمام روزها منتظر یک اتفاق و یک حرکت بزرگ در زندگی خود نباشیم؛ بلکه شروع کنیم به قدم برداشتن و بفهمیم که زندگی یعنی نفس کشیدن، لذت بردن، بغل کردن افراد باارزش زندگی، خندیدن و رفتن به سمت رویاهایمان.
- «میخوای بقیه زندگیت رو چطور بگذرونی؟»
+ «مطمئن نیستم؛ ولی این رو میدونم میخوام از تکتک لحظاتش لذت ببرم!»
دیالوگهایی در بین فرشته مرگ و جویی از انیمیشن Soul
زندگی یک سفر است که بالاخره به پایان میرسد. پس زمانی از روزت را در کاری غرق شو که واقعاً دوستش داری و سعی نکن با موجهای زندگی بالا و پایین شوی.
در دنیا انسانهای زیادی وجود دارند که نمیدانند چرا زندگی میکنند. از شغلشان راضی نیستند و زندگی خود را حوصله سربر میبینند. افرادی که تنها به دنبال منافع خود هستند و آنقدر خود را فراموش کردهاند که تنها روزشان را شب میکنند و این روند را تکرار میکنند تا زمان مرگشان فرا برسد.
درحالی که تمام چیزهایی که خواستار آن هستی بالاخره جزئی از روند زندگی تو میشوند. پس باید از مسیر لذت برد تا مقصد.
انیمیشن Soul در این دوران قرنطینه تلنگری برای ماست تا بفهمیم که با وجود ویروسی که همهٔ ما را درون خود برده و روزهایمان را بسیار تکراری ساخته است، باز هم میتوان زندگی را زندگی کرد .
داستان این انیمیشن شاید به پایان رسیده باشد؛ اما داستان ما هر روز آغاز میشود. داستانی که خودمان چارچوب، دیوار و سقف بینهایت آن را میسازیم و در نهایت باید از آن لذت ببریم.