معمولا در اسبابکشیها خاطراتی زنده میشن. امروز وقتی آخرین اتاق رو بعد از یه ماه مرتب میکردیم این دفترچه اومد بیرون و با ورق زدنش چه روزهایی اومد جلو چشمام. به این صفحه رسیدم.... لیست دانشجوهای یه دوره جدید در مجتمع فنی تهران، شعبه سیدخندان.
اولین اسم در این فهرست، امیرحسین غفاری ۱۷ ساله بود. کمسن ترین عضو کلاس؛ پسر لاغراندامی که ساکت به نظر میومد ولی معلوم بود درونش پر از اتفاقه! از معدود افرادی بود که میدیدم از هفدهسالگی خودم لاغرتره :) معمولا اولین جلسه از دورههای CIW سن و رشته تحصیلی بچههارو میپرسیدم و برای اینکه مثلا یادم بمونه یادداشت میکردم.
امیرحسین تنها شاگرد اون کلاس بود که دانشگاه نرفته و حتا رشته دوره دبیرستانش هم فنی نبود. ولی بعدتر فهمیدم همزمان هرچی دوره توی مجتمع فنی تهران بوده کنار این دوره برداشته و سرکلاسای مختلفی میره :)) همزمان کلاس شبکه و فلش و ... یادم نیست دیگه چیا میرفت! همین کافی بود تا هر معلمی بفهمه با یه طالب طرفه که دنبال راهشه...
بهترین دانشجوی اون دوره شد، با اختلاف زیاد. اینقدر باهوش و با استعداد بود که واقعا نمیشد تنها رهاش کرد. باید زودتر مسیرشو پیدا میکرد.
امیرحسین انقدر خوب بود که تبدیل شد به اولین بدعت من در یکی از قوانین تدریسم تا اون موقع!
قانونی که میگفت هیچ شاگردی وارد زندگی خارج از کلاس من نمیشه، با این پسر شکست! و البته هیچوقت پشیمون نشدم و با جرات میگم یکی از بهترین تصمیمات زندگیم بود.
بهش گفتم میتونه یه مدت بیاد شرکت ما با حال و هوای شرکتهای نرمافزاری و طراحیوب آشنا بشه. خدارو چه دیدی، شاید اصلا این راهش نبود و میرفت به راهی دیگه!
تقریبا از اواخر پاییز نود و یک، امیرحسین با ماست. الان یکی از بهترین برنامه نویسای سیمیاتِک همین گل پسره. یه Full Stack Developer که این روزها لقبش روی بعضیا هست ولی واقعیش کمتر پیدا میشه. میتونم بگم نفر اول R&D ما هم همین موشکه! یکی از با معرفت ترینای سیمیاتِک که به جرات میتونم بگم همه دوستش دارن.
پینوشت اول:
هرچی گشتم دفترچه دیگه که اسم محسن باقی توش باشه پیدا نکردم! محسن از ورودی های دو سه ترم بعد از امیرحسین بود. اونم کشف دوم من محسوب میشه! میتونم بگم هرچی در مورد امیرحسین گفتم در مورد محسن هم صدق میکنه با این تفاوت که دوسال بزرگتره و حالا جای قبلی خودمو در تیم گرفته. یعنی CTOی شرکت شده با این تفاوت که از سی تی اوی قبلی خیلی باسوادتر و با استعدادتره.
پینوشت دوم:
هرکدوم از بچههای Simyatech، حتا اونایی که الان دیگه با ما نیستن، یه قصهی جالب در کنار شخصیت و مرام منحصر به فردشون دارن. امیدوارم بتونم بهانه های مثل این پیدا کنم که از بقیهشونم بنویسم.