Seen Daal
Seen Daal
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

ربع قرن تجربه!

خیلی وقت بود (واقعا خیلی) که میخواستم وارد دنیای وبلاگ نویسی بشم و احوالات و افکاری که از ذهنم میگذره رو بنویسم و با بقیه به اشتراک بذارم. ولی بالاخره تصمیم گرفتم و توی ویرگول ثبت نام کردم و دست به کیبورد شدم. چند سال پیش یه تجربه‌ی ناکامی در یکی از سرویس‌دهنده‌های وبلاگ فارسی داشتم که هیچ وقت به نتیجه نرسید و نوشته‌ای اونجا نداشتم. یه مدتی هم یه سری مطالب رو توی تلگرام مینوشتم اما خب اون فضا هم برای اینکار مناسب نیست. تا اینکه سال گذشته با ویرگول آشنا شدم. بله سال گذشته! همین موقع‌ها هم بود اتفاقا. توی تلگرام یکی از پست‌های منتشر شده در ویرگول رو یکی برام فوروارد کرد و بواسطه‌ی قابلیت instant view تلگرام خیلی راحت و بدون هیچگونه تبلیغات آزاردهنده‌ی بنری در گوشه و کنار صفحه وب، مطلب رو خوندم. از همونجا به خودم گفتم که چه پلتفرم خوبی!

اما هر موقع اومدم ثبت‌نام کنم و وبلاگ نویسی رو شروع کنم و اولین پست (!) رو منتشر کنم، هی نمیشد. نمیدونم هم چرا واقعا !؟ تا اینکه از یکی دو ماه پیش، با خودم قرار گذاشتم که ورودم به دنیای وبلاگ نویسی رو همزمان کنم با کسب ربع قرن تجربه و همزمان با دیدن طلوع بیست و پنجمین روز از بیست و پنجمین شهریور زندگیم به قضیه ورود کنم :) این شد که بالاخره الان شما پست من رو میخونید.

اولین پیام تبریک امروز!
اولین پیام تبریک امروز!
?اولینتبریکیکهامروزبهمگفتن!

گرچه قبل از مدرسه هم خودش یه دنیای دیگه است ولی خب چیزی از اون دوران یادم نیست که بگم. دوران محصلی و کلا اون چند سالی که آدم مدرسه میره، بنظرم یکی از راحت‌ترین دوره‌هایی هست که آدم تجربه میکنه. گرچه هممون اون موقع غر میزنیم و اینا ولی خداییش خوبه. هیچ دغدغه‌ای نداری فقط صبح به صبح بری مدرسه، چند ساعت سر کلاس بشینی، زنگ تفریح‌ها هم کلی تو حیاط مدرسه بدو بدو کنی و تو سر و کله همدیگه بزنی با دوستات، بعدش هم که میای خونه، چند صفحه مشخ (اینو بهش تکلیف یا مشق هم میگن ولی درستش همون مشخه) بنویسی و تمام. خیلی هم خوبه و دور هم خوش میگذره.

شروع دوران دانشجویی اما با خودش چندتا تغییر بزرگ هم به همراه میاره و طبیعتا زندگی وارد فاز جدیدی میشه. این دوران هم یکی از بهترین دوران‌های زندگیه. دوره‌ای که از دست خانواده راحت‌تریم و کمتر بهمون گیر میدن، دوره‌ای که اولین تجربه‌ی اجتماعی رو داریم در کلاس‌های مختلط دانشگاه، دوره‌ای که وقتی صبح از خونه میزنیم بیرون کسی ازمون نمیپرسه چه ساعتی کجا هستی و تقریبا کنترل همه چیز دست خودمونه و یه استقلال نسبی رو تجربه میکنیم. علاوه بر اون هم که با شروع ۱۸ سالگی سنت قانونی میشه و میتونی بری گواهینامه رانندگی بگیری که برای خیلیا انتظارشو میکشن، دیگه امضاهات معنی‌دار میشه و سایر اتفاقاتی که به طبع ۱۸ ساله شدن برات میفته. اما خب همینجا کم کم دغدغه‌های جدیدی ظهور میکنن. مثلا برای پسرا اولین داستانی که پیش میاد بحث خدمت سربازیه. که اگه کسی دانشگاه نره و معافیت تحصیلی نداشته باشه بد کابوسی میشه. دوره‌ی دانشجویی رو من همون ۴ سال لیسانس میدونم. این ۴ ساله که به معنای واقعی به آدم خوش میگذره، با دوستاش دورهمی داره و کنار خیابون ساندویچ با نوشابه میخوره و ازینجور تفریحات جوانانه. پایان این دوران دغدغه‌های بیشتر و مهم‌تری با خودش میاره. اینکه ارشد بخونم یا نه؟ اگر نخونم باید برم سربازی! همینجا بمونم اصلا یا برم دنبال کارای اپلای؟ اصلا لیسانس رو یکی دو ترم طول بدم یا نه؟ و کلی سوال و دغدغه‌ی دیگه که جدی‌تر از گذشته هستن و براحتی نمیشه ازشون خلاص شد. همونطور که گفتم دوران اصلی دانشجویی اینجا به پایان میرسه حتی اگه ارشد هم بخونی، دیگه اون دوران طلایی ۴ ساله‌ی لیسانس تکرار نمیشه. دیگه دورهمی‌های دوستانه رنگ و بوی قبل رو نداره، نوع درس‌ها و درس خوندن ارشد عوض میشه و خب بالاخره طبیعیه دیگه دوره‌ی جدیدی شروع میشه.

بعد از پایان تحصیلات عالیه دیگه وقت دست به کار شدنه. من خودم به شخصه تا همینجا تجربه کردم. یعنی دیگه قصد ادامه تحصیل در مقطع دکتری رو ندارم که شاید حتی یه روزی درباره‌ی این موضوع هم یه مطلب مفصل نوشتم. اما خودم به شخصه از سال آخر ارشد وارد فضای کار شدم و الان که دیگه درسم تموم شده وارد دوره‌ی جدیدی از زندگی شدم. این دوره هم دغدغه‌های خاص خودش رو داره. کم کم قیمت‌ها و تغییراتشون برات مهم میشن. از طرفی دنبال این هستی که بتونی سبک زندگی خودت رو بسازی. چون با احتمال زیادی هر سبکی رو که الان انتخاب کنی تا سالیان سال باهات میمونه. کم کم باید پول جمع کنی برای خریدن ماشین و خونه و ... . کلا یه حس کاملا جدید رو تجربه میکنی که اولش برات خیلی ناآشنا هست.

این بود انشای من :)

شما توی زندگی‌تون چه دوره‌هایی رو تجربه کردین و چه حسی داشتین؟ خوشحال میشم نظراتتون رو با من هم به اشتراک بگذارین.

اجتماعیفردیخودشناسیدانشجوییکار
شهروند ساده نیازمندیم! یک عدد دانشجوی تازه دانش‌آموخته شده. مطالبی رو مینویسم که میتونه دغدغه‌ی هر شهروندی باشه. نوشته‌هام رو در کانال تلگرام با شناسه @seen_daal میتونید دنبال کنید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید