نایی نداشتیم که فریاد سر دهد
آهی نکاشتیم که طوفان ثمر دهد
کو شوق صبح کو سر پرواز تا مگر
ما را ز بام این شبِ بیهوده پر دهد
از خاکِ "هیچ" دانه چه جز "پوچ" سر زند
بذرِ "مگر" ثمر چه به غیر از "اگر" دهد؟
دستی کجاست تا ز محبّان رنج خویش
حُبّ وطن بگیرد و پای سفر دهد
دردا کجاست مرگ که ما را در این خمار
جامی ز باده ای که ندانیم در دهد
در دامنِ که افکندش این درخت خشک
گیرم دوباره بر دهد و شعر تر دهد
رضاطهماسبی