جو بایدن، رئیس جمهور جدید ایالات متحده آمریکا، در نخستین روزهایی که قدرت اجرایی آمریکا را بدست گرفته، طی یک فرمان اجرایی دستور داد تا فرمان اجرایی رئیس جمهوری پیشین (دونالد ترامپ) مبنی بر ممنوعیت استخدام متقاضیان تغییر جنسیت در ارتش آمریکا لغو شود. به این ترتیب، حدود 9000 نفر (تقریبا به اندازه یک لشکر) از پرسنل ارتش آمریکا که تقاضای تغییر جنسیت داشتند می توانند با هزینه دولتی جنسیت خود را تغییر دهند، و بعلاوه، متقاضیان جدیدی که چنین شرایطی دارند هم می توانند به عضویت ارتش آمریکا در آیند.
علاوه بر این، ارتش آمریکا قوانین جدیدی وضع کرده که موی دم اسبی و دیگر مدل های مو، استفاده از انواع رنگ مو از جمله «های لایت» و «لو لایت»، استفاده از گوشواره و النگو و دیگر زیور آلات، استفاده از ماتیک و رژ لب و لاک ناخن را برای سربازان آمریکایی مجاز می گرداند.
نکته جالبتر اینکه این قوانین «از لحاظ جنسیتی خنثی» (Gender Neutral) هستند. یعنی فقط شامل زنان نمی شوند، بلکه مردان (و دیگر جنسیت های من در آوردی مانند دو جنسه و غیره) را هم شامل می شوند.
افراد همجنسباز مدتهاست مجاز به عضویت در ارتش آمریکا هستند، بطوریکه حتی دونالد ترامپ هم مخالفتی با آنها نداشت.
این خبر را اینجا نوشتیم برای آن عزیزان هموطنی که از «سایه جنگ» می هراسند.
آن زمانی که سربازان آمریکایی مَرد بودند و مردانه در میدان جنگ می جنگیدند، در کارزار جنگ ویتنام چنان شکستی خوردند که هنوز جایش درد می کند!
همان ویتنامی که به قول خود آمریکاییها در برابر سلاح های مدرن آمریکایی از سرنیزه های عهد حجری استفاده می کردند. همان ویتنامی که آمریکایی ها آنقدر بمب و ناپالم بر سرش ریختند که از مجموع بمب هایی که در جنگ جهانی دوم هر دو طرف روی سر یکدیگر ریختند بیشتر بود. همان ویتنامی که آن زمان حدود پنجاه میلیون جمعیت داشت و در برابر آمریکای دویست میلیونی ایستاده بود.
آن هم کدام آمریکای دویست میلیونی؟ همان آمریکای دویست میلیونی که خدمت سربازی در آن اجباری بود، نه این آمریکایی که به زور معافیت مالیاتی و اهدای اقامت دایم و دادن غذا و جای خواب به متقاضیان کارتن خواب و تقبل هزینه تغییر جنسیت و دیگر شیوه های اینچنینی، داوطلبین خدمت سربازی را جذب می کند.
ویتنامی ها آنزمان آمریکا را شکست دادند. البته خسارت زیادی هم خوردند، اما خسارت هم زدند.
وضعیت توان نظامی آمریکای امروز به مراتب ضعیفتر از آنروز است. و اقتدار نظامی ما هزاران برابر بیشتر از توان رزمی ویتنامی های آنروز. ویتنامی ها توان ضربه زدن به آمریکاییها خارج از خاک ویتنام را نداشتند، اما ما دریم. ویتنامی ها موشک ضد ناو نداشتند، ولی ما داریم. ویتنامی ها توان بستن تنگه هرمز و مختل کردن صادرات نفت به کل جهان را نداشتند، ولی ما داریم. ویتنامی ها موشک های نقطه زن با برد هزار و پانصد کیلومتر و دو هزار کیلومتر و سه هزار کیلومتر نداشتند، ولی ما داریم. ویتنامی ها پهبادهای انتحاری و رادارگریز نداشتند ولی ما داریم. ویتنامی ها تجهیزات و امکانات جنگ الکترونیک که بتواند پهباد فوق پیشرفته RQ170 را روی هوا ربوده و به زمین بنشاند نداشتند، ولی ما داریم. ویتنامی ها توان بسیج کردن نیروهای رزمنده و فدایی در بیش از هشت کشور منطقه را نداشتند، ولی ما داریم. و هزاران امکانات رزمی و دفاعی و تهاجمی دیگر که ما امروز داریم و ویتنامی ها آنروز نداشتند.
دوران ابرقدرتی آمریکا مدتهاست به پایان رسیده. چیزی که باقی مانده توهم و خیالات باطلی است که از طریق فیلم های هالیوود و سریالهای تلویزیونی و رسانه های غربی القا می شود. و البته توسط ستون پنجم و سیاستمداران و روشنفکران غربگرای داخلی هم تکرار می شود تا در اثر تکرار مکرر وجهه واقعیت پیدا کند.
چرا آمریکاییهایی که روزگاری سربازان خود را برای نبردهای سخت و دشوارترین شرایط زندگی آموزش می دادند، حالا به جایی رسیده اند که اجازه می دهند مشتی افسرده و روانپریش در ترکیب ارتش قرار بگیرند که اگر فی المثل کسی اشتباها به جای «خانم» آنها را «آقا» خطاب کند از فرط ناراحتی به رعشه می افتند، یا اگر اجازه نداشته باشند از لاک ناخن و سرخاب و سفیداب استفاده کنند از شدت افسردگی به گریه می افتند و ممکن است کارشان به خودکشی برسد؟!
آیا همانطور که ادعا می کنند به این دلیل است که با حضور این افراد ارتشی قدرتمندتر خواهند داشت؟
گزارش های داخلی خودشان نشان می دهند که اینطور نیست. یک گزارش داخلی نشان داده بود که تاثیر حضور متقاضیان تغییر جنسیت اثر منفی ناچیزی بر آمادگی دفاعی ارتش می گذارد. پس داستان چیست؟
واقعیت امر این است که ارتش آمریکا امروز بازوی نظامی تمدن و امپراطوری است که بر پایه نولیبرالیسم بنا شده.
رهبران آمریکا امروز بیش از هر چیزی از خود آمریکاییها می ترسند. اینها نشانه هراسی است که از آن گروه آمریکاییها دارند که حاضر به پذیرش ارزش های نولیبرال نیستند. همان آمریکاییهایی که همجنسبازان را تحقیر می کنند و بر شیوه زندگی سنتی بر پایه خانواده سنتی، متشکل از زن در نقش مادر، و مرد در نقش پدر تاکید دارند. همین آمریکاییها هستند که امروز دشمن شماره یک آمریکا هستند. همینها هستند که بعنوان تروریست های داخلی خواب از چشم رهبران و هیات حاکمه آمریکا ربوده اند. همینها هستند که دونالد ترامپ با رندی سوارشان شده بود. و اتفاقا اینها از جنس همان آمریکاییهایی هستند که در ویتنام مردانه می جنگیدند. اما امروز به لطف نظم نولیبرال جهانی، در کشور خودشان به جمعیت اضافی بدل شده اند.
جامعه آمریکا واگرا شده. اخیرا پارلمان یکی از ایالت ها، کلیه فرمان های فرماندار دموکرات آن ایالت که در جهت مبارزه با کورونا صادر شده بود را کان لم یکن اعلام نمود. از جمله، فرماندار دموکرات دستور داده بود استفاده از ماسک اجباری شود، اما پارلمان جمهوری خواه آن را لغو کرد. این در شرایطی است که وضعیت پاندمی کورونا در آمریکا به مراتب بدتر از ایران است. اما در شرایط واگرایی اجتماعی، در یک جامعه دموکراتیک دعواهای سیاسی ارجح بر سلامت عمومی می شوند. همانطور که همسویی سیاسی و خواستگاه اجتماعی از توان رزمی و آمادگی جنگی پر اهمیت تر می شود. هیات حاکمه آمریکا ترجیح می دهند مشتی مخنث و مزلف یونیفورم نظامی به تن کنند، تا آمریکاییهایی که ممکن است مشروعیت رئیس جمهور جریان نولیبرال را زیر سوال ببرند.
آن گروهی که تصور می کنند با رفتن ترامپ «عقلانیت به آمریکا بازگشته»، به تدریج از خواب غفلت بیدارتر خواهند شد. آنچه شاهد آن هستیم، فصل آخر از سریال افول آمریکاست. قدرت هژمونیک آمریکا در جهان به سرعت در حال زوال و نابودی است. این بدان معنا نیست که آمریکا تجزیه خواهد شد، اما آنچنان درگیر اختلافات داخلی خواهد شد که در عرصه بین المللی توانی برای رویارویی با رقبا و چالشگران نخواهد داشت.
فصل آخر افول آمریکا سریالی بسیار جذاب و دیدنی است. ظرف پاپکورن و آبمیوه را فراموش نکنید!