سپهر سمیعی
سپهر سمیعی
خواندن ۹ دقیقه·۳ سال پیش

«جمهوری آذربایجان» یا «آذربایجان اشغالی»؟

اتحاد جماهیر شوروی وسیعترین کشور جهان بود. پس از فروپاشی شوروی، پانزده کشور جدید تاسیس شد که طبیعتا برخی از آنها در تعیین محدوده مرزهای خود با دیگران اختلاف نظر داشته و دارند.

در برخی مناطق گروه هایی بودند که ادعای استقلال داشتند، لیکن استقلال آنان توسط دولت های بزرگتر به رسمیت شناخته نشد. بعنوان مثال، منطقه چچن از جمله مناطقی بود که عده ای در آن ساز استقلال کوک کرده بودند، لیکن نهایتا با واکنش قاطع و لشکر کشی نظامی روسیه پرونده استقلال آن بطور کامل بسته شد.

برخی مناطق هم بودند که ادعای استقلال داشتند اما مورد ادعای کشورهای کوچکتر بودند. بعنوان مثال، منطقه اوسِتیای جنوبی و آبخاز ادعای استقلال داشتند، اما جمهوری گرجستان ادعای مالکیت بر این مناطق را داشت. تا زمانی که گرجستان تهدیدی جدی برای روسیه نبود، دولت روسیه هم موضعی ملایم در مورد این مناطق در پیش گرفته بود.

تا اینکه در سال 2003 یک انقلاب مخملی در گرجستان به وقوع پیوست که در نتیجه آن، ادوارد شواردنادزه از ریاست جمهوری پایین کشیده شده و یکی از نولیبرالهای تربیت شده در آمریکا، به نام میخائیل ساکاشویلی، ریاست جمهوری گرجستان را در دست گرفت.

به لحاظ تاریخی این دوره دقیقا مصادف بود با اوج عربده کشی و «هَل مِن مُبارز» گویی آمریکاییها در جهان. دو سال قبل آمریکاییها به افغانستان لشکر کشی کرده بودند و در همان سال 2003 هم عراق را اشغال کردند. سه سال پیش از آن هم ولادیمیر پوتین در روسیه به قدرت رسیده بود و آمریکاییها از توقف اجرای تمام عیار سیاستهای ویرانگر نولیبرالی در روسیه ناراضی و در عین حال از قدرت گرفتن دوباره روسیه نگران بودند. ساکاشویلی تصور می کرد اگر در برابر روسیه قد علم کرده و به قول معروف برای روسها شاخ شود، می تواند از این طریق حمایت تمام عیار آمریکا و غرب را به نفع خود جلب کرده و گرجستان را به پدیده ای مشابه کره جنوبی یا ژاپن تبدیل نماید!

در همین راستا، ساکاشویلی بطور فعال به دنبال عضویت گرجستان در پیمان ناتو بود. و البته این سیاست یکی از خط قرمزهای روسیه به شمار می رفت. چون به این ترتیب ناتو تا بیخ گوش روسیه پیشروی کرده و این کشور بطور کامل در محاصره نظامی قرار می گرفت.

در سال 2008 ایالات متحده پیشنهاد کرد برنامه ای جهت اعطای عضویت در ناتو به دو کشور گرجستان و اوکراین اجرا شود. ولادیمیر پوتین در واکنش اعلام کرد که روسیه پیشروی ناتو به سوی مرزهای روسیه را به معنای تهدیدی علیه امنیت ملی خود تعبیر خواهد کرد.

اندکی بعد پوتین از پست ریاست جمهوری کنار رفت و در پست پایینتر نخست وزیری روسیه مستقر شد. در عوض، ریاست جمهوری روسیه به یکی از چهره های غربگرا به نام دیمیتری مِدوِدِف واگذار شد.

در چنین شرایطی بود که ساکاشویلی، رئیس جمهور وقت گرجستان، توجه افکار عمومی جهان به مراسم افتتاحیه المپیک 2008 در چین را فرصتی مناسب برای شبیخون زدن به مناطق مورد مناقشه در اوستیای جنوبی تشخیص داده و فرمان حمله تمام عیار ارتش گرجستان به این مناطق را صادر کرد.

مناقشه بر سر استقلال این مناطق یا قرار گرفتن آنها در قلمرو جمهوری گرجستان بود. لذا ساکاشویلی تصور می کرد با اجرای این عملیات نظامی، از طرفی به مناقشات پایان داده و موقعیت خود را در فضای سیاسی داخلی گرجستان تثبیت خواهد کرد، و از طرف دیگر آمریکا و ناتو را وادار به حمایت از گرجستان در برابر روسیه و نهایتا پذیرش جمهوری گرجستان بعنوان یکی از اعضای ناتو خواهد نمود.

اما داستان آنطور که ساکاشویلی تصور می کرد پیش نرفت.

پوتین با شنیدن خبر حمله گرجستان به اوستیای جنوبی، بلافاصله سفر خود به چین را پایان داده و شخصا به منطقه رفت. ساعاتی بعد، ارتش روسیه حمله ای تمام عیار علیه نیروهای گرجستان را آغاز کرده و نه تنها آنها را از مناطق مورد مناقشه به عقب راند، بلکه به سرعت شروع به پیشروی به سوی تفلیس، پایتخت گرجستان نمود.

ساکاشویلی که از مشاهده پاسخ سهمگین روسیه غافلگیر شده بود روبروی دوربین های تلویزیونی رفته و به آمریکاییها و کشورهای غربی التماس کرد تا از «مردم آزادی خواه و دموکراسی دوست گرجستان» حمایت کنند.

ساکاشویلی در حال جویدن کراواتش در زمان پیشروی ارتش روسیه به سوی تفلیس
ساکاشویلی در حال جویدن کراواتش در زمان پیشروی ارتش روسیه به سوی تفلیس


از سوی دیگر، آمریکا که در افغانستان و عراق زمین گیر شده بود تنها توانست بصورت لفظی، حمله روسیه به گرجستان را محکوم کند.

نهایتا نتیجه این شد که روسیه بخشی از خاک گرجستان را ضمیمه قلمرو روسیه کرد، عضویت گرجستان در ناتو منتفی شد، و دولت ساکاشویلی سقوط کرده و شخص او هم مورد محاکمه قرار گرفت.

چند سال بعد مشابه همین داستان در خصوص اوکراین هم تکرار شد.



امروز الهام علیف در جمهوری آذربایجان دچار محاسبات غلطی مشابه محاسبات میخائیل ساکاشویلی در گرجستان شده است. او تصور می کند با حمایت ترکیه، اسرائیل، آمریکا و ناتو می تواند در برابر ایران و روسیه قد علم کرده و جمهوری آذربایجان را وارد ائتلاف قدرتهای غربی نماید.

یکی از پیامدهای این سیاست باکو، قطع شدن کریدور ارتباطی ایران و روسیه است که از ارمنستان و گرجستان عبور می کند. جاده اصلی که تا کنون مورد استفاده کامیونهای ایرانی بوده عمدتا از درون خاک ارمنستان عبور می کند، لیکن قسمت کوچکی از جاده وارد منطقه قره باغ می شود که پس از جنگ سال گذشته از کنترل ارمنستان خارج شده و در اختیار جمهوری آذربایجان قرار گرفته است.

پس از رزمایش مشترک اخیر میان جمهوری آذربایجان، ترکیه و پاکستان در منطقه قره باغ، جمهوری آذربایجان طی اقدامی خصمانه علیه جمهوری اسلامی ایران، از کامیونهای ایرانی که از این منطقه عبور می نمایند باج های سنگینی اخذ کرده و عملا این جاده را از حیز انتفاع ساقط کرده است.

نتیجتا در حال حاضر کامیونهای ایرانی ناچارند از مسیر جایگزینی استفاده کنند که از کیفیت بسیار پایینتر و نامطلوبی برخوردار است. هرچند وزارت راه و شهرسازی جمهوری اسلامی ایران در صدد بازسازی و توسعه این مسیر جایگزین است، لیکن با توجه به تحرکات نظامی اخیر جمهوری آذربایجان و ترکیه، و همچنین اخبار و اطلاعات فاش شاده از مجاری امنیتی، مشخص است که دولت باکو در پی تصرف دالانی در نوار مرزی ارمنستان و ایران است که از این طریق خاک اصلی جمهوری آذربایجان به منطقه نخجوان متصل شده و از طرف دیگر ارتباط ایران و ارمنستان هم قطع خواهد شد.

مانور نظامی ایران در منطقه شمال غرب کشور، حاوی دو پیام روشن بود:

1- جمهوری اسلامی ایران تغییر مرزهای کشورهای منطقه را نخواهد پذیرفت. این بدان معناست که در صورت اقدام آذربایجان در تصرف نوار مرزی و قطع ارتباط مستقیم ایران و ارمنستان، جمهوری اسلامی ایران دست به اقدام نظامی خواهد زد تا آرایش ژئوپلیتیک منطقه حفظ شود.

2- جمهوری اسلامی ایران حضور رژیم صهیونیستی را در همسایگی خود تحمل نخواهد کرد.

با توجه به شواهدی که در خصوص حضور نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی در منطقه قره باغ بدست آمده، مورد دوم در راستای خط مشی حکیمانه مقام معظم رهبری، مبنی بر اینکه «قره باغ خاک اسلام است»، معنای جدیدی پیدا خواهد کرد.

تداوم سیاستهای خصمانه باکو علیه ایران و اصرار دولت الهام علیف بر همکاری و همدستی با رژیم صهیونیستی می تواند ایران را به سمتی هدایت نماید تا بطور مستقیم خاک اسلام (یعنی قره باغ) را از اشغال رژیم صهیونیستی آزاد نماید.

بازگردانده شدن منطقه قره باغ به خاک ایران پی آمدهای متعددی خواهد داشت.

اولا، مشابه ماجرای اُوسِتیای جنوبی و آبخاز، به همدستی خیانت آمیز باکو با غرب و بخصوص رژیم صهیونیستی برای همیشه پایان خواهد داد.

ثانیا، پیامی واضح و روشن به سایر دولتهای وابسته در منطقه ارسال خواهد نمود که دوران جدیدی آغاز شده و معادلات قدرت در منطقه تغییر کرده اند. بعنوان مثال، بسیار بعید خواهد بود امارات متحده عربی به ادعاهای گستاخانه خود در خصوص جزایر سه گانه ایران در خلیج فارس ادامه دهد.

ثالثا، چنین تحولی در حوزه جنگ نرم مانند یک زمین لرزه عظیم عمل خواهد کرد. در حال حاضر رسانه های غربی چشم و گوش ایرانیان را گروگان گرفته اند و نتیجتا تصویری که از ایران در ذهن بسیاری از ایرانیان ایجاد شده به صورت کشوری ضعیف، ناتوان، آشفته، منفعل، و در حال اضمحلال است. بخصوص دروغ پراکنی رسانه های اپوزیسیون برانداز در خصوص «از دست دادن دریای خزر» در راستای تقویت همین تصویر است. اگر چه برای کارشناسان، اقتدار نظامی ایران در کارزارهایی مانند سوریه، لبنان، و یمن کاملا اثبات شده است، اما خط تبلیغاتی رسانه های معاند به اینصورت است که جمهوری اسلامی ایران را ناتوان از حفظ تمامیت ارضی خود و در عوض کارزارهای برون مرزی را ماجراجویی های بی حاصل برای ایرانیان جلوه دهند. تمامی این فضا سازی های ذهنی با آزادسازی قره باغ ناگهان فرو خواهد ریخت.

رابعا، منطقه قره باغ اگرچه به لحاظ تاریخی بخشی از آذربایجان است، لیکن جمعیت ارمنی قابل توجهی در آن ساکنند. لذا چه این منطقه در کنترل آذربایجان باشد و چه ارمنستان، در هر صورت بخش قابل توجهی از ساکنان آن ناراضی خواهند بود. بازگردانده شدن قره باغ به خاک ایران مناسبترین راه حل برای پایان دادن به اختلافات قومیتی در این منطقه است.

خامسا، کم هزینه ترین کریدور ارتباطی ایران و روسیه که برای توسعه اقتصادی ایران، روسیه و چین بسیار پر اهمیت است تضمین خواهد شد.

سادسا، با توجه به استقرار دولت طالبان در افغانستان و باز بودن مساله مشارکت اقوام و اختلافات قومیتی در این کشور، اقدام قاطع ایران در قره باغ پیامی به طالبان خواهد بود که در صورت عدم اتخاذ سیاستی درست و مسئولانه در خصوص اقلیتهای قومی و مذهبی بخصوص در منطقه شمال افغانستان، همیشه این احتمال هست که اقوام شمال افغانستان نسبت به بازگشت مناطق خود به خاک ایران متمایل شوند. چنین تحولی موجب اتصال مستقیم و هم مرز شدن ایران و جمهوری خلق چین خواهد شد و لذا در صورت همراهی افکار عمومی در این مناطق، چندان هم دور از ذهن نخواهد بود.

باید توجه داشت که قطعا اهمیت استراتژیک منطقه قره باغ یا شمال افغانستان برای آمریکا و متحدین آن بیش از اهمیت منطقه تایوان نیست. در حالیکه تحلیلگران نظامی از ضعف و ناتوانی آشکار آمریکا برای دفاع از تایوان صحبت می کنند، و در حالی که گرجستان و اوکراین قبلا نتیجه آویزان شدن از طناب پوسیده آمریکا و ناتو را آنهم در زمان اوج خود ابرقدرت پنداری ایالات متحده دیده اند، بازی کردن با کارت آمریکا و غرب قطعا آخر و عاقبت دلگرم کننده ای نخواهد داشت.


از طرف دیگر، شرط بندی طرف مقابل، یعنی باکو، رژیم صهیونیستی، ترکیه، و آمریکا بر کاشتن تخم نفرت های قومیتی در میان جمعیت آذربایجان و غیرفعال کردن گرایشات مذهبی جمعیت شیعه در این کشور است. در صورت تحقق این هدف، نفوذ ایران در آذربایجان از دست رفته و در عوض تهدیدهای جدید امنیتی علیه کشورمان فعال خواهد گردید.

این سیاست تا این لحظه چندان موفق نبوده، لیکن استراتژیست های صهیونیست امیدوارند در صورت ورود ایران به فاز نظامی، آتش اختلافات قومیتی و تخاصم «ترک - فارس» ناگهان شعله ور گردد.

اگر چه چنین چیزی همچنان بسیار دور از ذهن به نظر می رسد، لیکن به هر حال سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در راستای اولویت بخشیدن به راهکارهای دیپلماتیک و بدون درگیری نظامی است تا از این طریق ریسک چنین پیامدی به حداقل ممکن برسد.

بنابراین، مقامات باکو باید بسیار محطاتانه عمل نمایند، زیرا این صبر استراتژیک ایران تا زمانی ادامه خواهد داشت که برایند کلی معادلات به نفع ایران و فاقد تهدیدات امنیتی جدی باشد. در صورت تغییر برایند معادلات به ضرر ایران، به هر طریقی و به هر شکلی که این اتفاق رخ داده باشد، چه از طریق استقرار فزاینده نیروهای رژیم صهیونیستی در جوار مرزهای شمالی ایران، چه از طریق رخنه گروهک های جدایی طلب پان ترک در داخل خاک ایران، و چه از طریق اقدام آذربایجان در بدست آوردن کنترل دالان مرزی میان ایران و ارمنستان، و چه از طریق تلاش جمهوری آذربایجان در پیوستن به پیمان ناتو، تردیدی نیست که جمهوری اسلامی ایران وارد فاز نظامی شده و منطقه قره باغ آزاد خواهد گردید.

https://virgool.io/@sepehr.samii/%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%AA%D9%86%D8%B4-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A2%D8%B0%D8%B1%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86-itabbz2eadsu


آذربایجانقره باغپان ترکیسممانور نظامی ترکیه و آذربایجانحضور رژیم صهیونیستی در آذربایجان
علوم انسانی - اقتصاد - اقتصاد سیاسی - جامعه شناسی - علم سیاست - انسان شناسی - ادبیات - تاریخ - هنر - موسیقی - سینما - فلسفه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید