روز چهارشنبه ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری فدراتیو روسیه، لایحه ای را تقدیم مجلس دومای این کشور نمود که در صورت تصویب موجب اعطای شهروندی روسیه به میلیونها انسان خارج از مرزهای کنونی روسیه می شود.
قانون جدید تعریف شهروندی روسیه را تغییر داده و دو گروه عمده را در زمره شهروندان روسیه وارد می نماید:
1- ساکنان قلمرو کشور منحله اتحاد جماهیر شوروی؛
2- بستگان و خانواده افرادی که تمام عمر خود را در قلمرو امپراطوری روسیه تزاری یا اتحاد جماهیر شوروی سپری کرده باشند.
به این ترتیب روسیه گامی دیگر در جهت بهره برداری از میراث تمدنی گذشته خود برای منافع و نیازهای امروز بر می دارد. پوتین در سخنرانی پایان سال خود مشکل کمبود جمعیت را یکی از چالش های بزرگ روسیه دانست.
نکته جالبتر اینجاست که پوتین تاکید دارد متقاضیان مهاجرت به روسیه باید ابتدا خود را با زبان، فرهنگ و سنتهای این کشور آشنا نموده و سپس اجازه مهاجرت به آنان داده شود. این رویه دقیقا نقطه مقابل شیوه نامه نولیبرالهای غربی است که اصرار دارند شهروندان بومی باید میراث و سنتهای گذشته خود را رها نموده و با آغوش باز پذیرای جمعیت مهاجر باشند. جمعیت مهاجری که صد البته آنان هم باید سنتهای فرهنگ خود را رها کرده و ارزشهای نولیبرال را بپذیرند.
حجت الاسلام صدیقی، رئیس ستاد امر به معروف ونهی از منکر کشور، به سه گناه ربا، ایجاد ناامنی و تزلزل در خانواده که در روایات متعدد به جنگ مستقیم با خداوند آمده است، اشاره کرد و گفت: این گناهان متاسفانه در جامعه امروزی ما رواج پیدا کرده است که میتوان دربحث تزلزل در خانواده به رواج بی عفتی وهرزه گی که مصداق اتم و اکمل آن بدحجابی، بی حجابی و مقوله سگ گردانی و دوری از فرزند آوری است./فارس
اظهارات حجت الاسلام صدیقی دقیقا اشاره به همان مشکلاتی دارد که در سخنرانی پایان سال پوتین بعنوان دغدغه های عمده روسیه مطرح شد.
1- کمبود جمعیت
2- تغییر فرهنگ؛ و در نتیجه
3- کاهش فرزند آوری
توالی این سه موضوع حلقه باطلی را تشکیل می دهد که موجب زوال و نابودی ملی خواهد شد.
اگر چه تمرکز دستگاه ها و نهادهای سیاستگذار در ایران فعلا بر احیای فرهنگ ملی و تشویق به افزایش فرزندآوری است، اما در پاسخ به اصرار بخشی از جامعه ایران بر دوری از فرزندآوری، به زودی چاره ای باقی نخواهد ماند جز همان راه حلی که پوتین برای روسیه پیشنهاد داده است. یعنی:
1- تغییر تعریف شهروندی ایران به گونه ای که ساکنان حوزه تمدنی ایران بزرگ و تاریخی را در بر بگیرد؛ و
2- اعطای حق شهروندی به کسانی که فرهنگ رسمی نظام جمهوری اسلامی ایران را پذیرفته باشند.
جمعیت کثیری در کشورهای همسایه ایران هستند که از هر دو شرط برخوردارند. به این ترتیب می توان حدس زد در سالهای آینده میلیونها هم وطن از مناطق لبنان، سوریه، عراق، افغانستان، پاکستان، آذربایجان، و دیگر کشورهای همسایه به ایران مهاجرت خواهند نمود. این در صورتی است که سیاستهای تشویقی فعلی در خصوص ازدیاد جمعیت در داخل کشور موفق نباشند.
واکنش عبدی به طرح جوانی جمعیت در مجلس؛ خودشان بریدند و دوختند
عباس عبدی در بخش پایانی یادداشت خود در اعتماد نوشت: قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده را به صورت غیرعلنی تصویب کردند. خودشان بریدند و دوختند. هزینه اجتماعی و روانی و اقتصادی بزرگی را به جامعه و مردم تحمیل خواهند کرد. نتیجه آن نیز روشن خواهد شد، ولی بزرگترین عارضه آن تداوم بیاطلاعی از مساله اصلی جامعه یعنی توسعه اقتصادی و راهحل آن است. ما باید همچنان مثل اسب عصاری و با چشمان بسته دور خود بچرخیم. قانونی را تصویب کردند که بیشتر وجوه جامعه را درگیر میکند ولی دریغ از چند نشست جدی برای نقد و ارزیابی آن. این نوشته اکنون نیز نوشداروی پس از مرگ سهراب است.
واضح است که جناب عبدی و بطور کلی جریان تسلیم طلبان غربگرا تمایلی به افزایش جمعیت جوان کشور ندارند. اما شاید این جماعت زمانی که متوجه شوند مرحله پس از شکست قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده چیست، نظرشان نسبت به آن عوض شود!