ویرگول
ورودثبت نام
سپهر سمیعی
سپهر سمیعی
خواندن ۹ دقیقه·۳ سال پیش

عید نوروز و جهانی گرایی

ما ایرانیان تنها ملت جهان هستیم که با شروع فصل بهار سال جدیدمان را آغاز می کنیم. تقریبا تمام جهان سال نو را از اوایل زمستان شروع می کنند. چون تقویم سنتی مورد استفاده در تمدن غربی اول ژانویه را که اوایل زمستان است روز اول سال قرار داده. حال اگر بپرسیم چرا اول ژانویه، نه اول ماه مارس یا آوریل یا روزی دیگر، هیچ پاسخ عقلانی و قابل پذیرشی در کار نیست مگر همین یک نکته که «سنت این است و از قدیم اینطور بوده».

یعنی سنت برای ما اَخ و اه اه و چندش و غیره است، اما به غربی ها که می رسد کاملا طبیعی و قابل قبول می شود.

یعنی در این غرب مدرن که همه سنت ها را، از ساختار نهاد خانواده سنتی گرفته تا شکل و ظاهر لباس و آرایش افراد، زیر سوال برده و بدعت های جدیدی جایگزینشان می کند، یک نفر پیدا نشده به فکرش خطور کند چه دلیلی دارد سال نو از زمستان شروع شود و نه بهار یا تابستان یا پاییز؟

کم نیستند ایرانیانی که نوروز را به تمسخر می گیرند و در عوض سال نوی میلادی را به یکدیگر تبریک می گویند. هستند بسیاری که به مناسبت کریسمس درخت کاج به خانه می برند و تزئین می کنند تا مبادا بچه هایشان از تجربه جشن کریسمس بی نصیب بمانند. ای بسا اگر کشور ما مورد غضب کدخدا قرار نداشت و مرحوم مغروق هاشمی اجازه پیدا می کرد ایران را مانند امارات و ترکیه و مالزی و اندونزی «جهانی» کند، امروز ما هم مانند این کشورها تقویم سنتی خودمان را رها کرده بودیم و تقویم سنتی غربی ها را پذیرفته بودیم.

اگر چنین می بود، امروز می توانستیم سرمان را در جهان بلند نگه داریم و به ذوب شدنمان در تمدن غربی افتخار کنیم! افتخار کنیم که سنت نوروز را دور ریختیم و سنت کریسمس را پذیرفتیم. افتخار کنیم که دقیقترین تقویم تاریخ بشریت را که میراث هزاران ساله دانشمندان ایرانی است رها کرده ایم و تقویم کم دقت غربی را پذیرفته ایم.

اصلا چه معنی دارد هر سال یک ساعت و دقیقه و ثانیه متفاوت برای تحویل سال داریم؟! چرا نباید مثل غربی ها بطور ثابت ساعت دوازده نیمه شب را لحظه تحویل سال بدانیم؟ به هر حال با گسترش فرهنگ مترقی و پیشرفته نولیبرالی که همجنسبازی و خودعقیم سازی را ارزش و فرزند آوری را ضد ارزش می داند، قرار هم نیست تمدن بشری چند هزار سال دیگر ادامه داشته باشد و احتمالا خیلی طول بکشد تا یکی دو قرن دیگر نسل بشر منقرض خواهد شد. پس چرا باید بیش از حد مته به خشخاش بگذاریم و دقت کنیم تقویممان هر صدهزار سال یک ثانیه خطا داشته باشد؟!

چه معنی دارد شکفته شدن شکوفه ها و گل های بهاری و رویش برگ درختان و سرسبز شدن زمین و نغمه های مستانه مرغان بهاری را جشن می گیریم؟! چرا نباید مثل ملل متمدن جهان، فصل سرما و افسردگی طبیعت را جشن بگیریم؟! بارش برف و سفید و بی رنگ و بی روح و بیجان شدن زمین را رها کرده ایم و دو دستی چسبیده ایم به سنت های پوسیده ملی خودمان و همچنان اصرار داریم باروری و رنگین شدن طبیعت را جشن بگیریم! یعنی حتی اینقدر به بلوغ فکری نرسیده ایم که بفهمیم انسان مدرن از باروری خوشش نمی آید و رنگین شدن را تنها در پرچم رنگین کمان که نماد سترون شدن است می پسندد.

البته جانب انصاف را نباید از دست داد... اینطور هم نیست که ما آنقدرها کودن و دیرفهم باشیم که این نکات را درک نکرده باشیم. انصافا ما می خواستیم جهانی شویم، اما نشد. یعنی نگذاشتند. ما می خواستیم از فرق سر تا نوک پا فرنگی شویم، اما فرنگی ها خودشان ما را تحویل نگرفتند. خواستیم سروری کدخدا را بپذیریم و با سیاست اعتمادزایی همان شکلی بشویم که غربی ها دوست دارند، اما غربی ها دایم تحریم و تهدید تحویلمان دادند و آب به آسیاب تندروهای بی نزاکت داخلی ما ریختند...



به هر حال امروز ما همچنان همان تقویم جلالی سنتی خودمان را داریم و روز اول سالمان همان روزی است که شب و روز دقیقا مساوی می شوند و بعد هم روزها از شب ها طولانی تر.

سال هزار و چهارصد به پایان می رسد و قرن پانزدهم هجری شمسی رسما آغاز می شود. عجیبتر اینکه گویا با آغاز قرن پانزدهم در تقویم سنتی ما، نظم جهانی هم دچار تحولی کیفی می شود!

روسیه که پس از فروپاشی شوروی غالبا موضعی منفعلانه و کج دار و مریز در برابر غرب داشت وارد فاز رویارویی نظامی شده و عطای همگرایی با اتحادیه اروپا را هم به لقایش بخشیده.

چین که همیشه در برابر غرب سیاست پرهیز از تقابل و صعودی آرام را در پیش می گرفت ناگهان موضع گیری های عجیب و بی سابقه ای می کند. در پاسخ به درخواست مقامات ناتو از چین مبنی بر عدم حمایت چین از روسیه و لزوم موضع گیری چین در محکوم ساختن حمله روسیه به اوکراین، دیپلمات چینی اظهار داشت:

Chinese people can fully relate to the pains and sufferings of other countries because we will never forget who had bombed our embassy in the Federal Republic of Yugoslavia. We need no lecture on justice from the abuser of international law.
مردم چین کاملا قادرند آلام و دردهای کشورهای دیگر را [که تحت نهاجم قرار گرفته اند] درک کنند، زیرا ما هرگز فراموش نمی کنیم چه کسانی بودند که سفارت چین در جمهوری فدرال یوگوسلاوی را بمباران کردند. ما نیازی به نصیحت های عدالت خواهانه توسط کسانی که خودشان قوانین بین المللی را زیر پا گذاشته اند نداریم.
https://www.republicworld.com/world-news/russia-ukraine-crisis/china-slams-nato-over-russia-demand-asserts-need-no-lecture-report-articleshow.html

سال 1999 بود که آمریکا و ناتو در راستای اجرای پروژه قرن آمریکایی و نظم نوین جهانی به صربستان لشکر کشی کردند. این لشکر کشی بدون مجوز سازمان ملل صورت پذیرفته بود. آن زمان آمریکاییها خود را یکه بزن جهان می دانستند و علیرغم مخالفت چین و روسیه، حمایت از کشتار غیرنظامیان توسط صرب ها را بهانه حمله به صربستان قرار دادند. عملیات شوک و بهت ناتو و بمباران با استفاده از سلاح های «نقطه زن و دقیق»، که البته بطور «اتفاقی» سفارت چین در بلگراد را هم منفجر کرد، هیچکدام از دولت های متمدن و صلح دوست نولیبرال و غربی را دچار انزجار و اضطراب نکرد. اما همین دولت ها امروز توقع دارند جمهوری خلق چین حمله روسیه به اوکراین را که با توجیهاتی مشابه بهانه های مرسوم ناتو هنگام لشکرکشی به کشورها صورت پذیرفته محکوم کند.

جالب است که در سال 1999 که قرن بیستم مسیحی رو به اتمام بود و قرن بیست یکم در تقویم جهانی شروع می شد، چین در برابر بمباران سفارت خود توسط آمریکا سیاست سکوت و سر به زیری را انتخاب نمود. اما در پایان سال 1400 و آغاز قرن پانزدهم ایرانی ناگهان همان چینی ها زبان در آورده و به اتحادیه اروپا و ناتو و آمریکا متلک های کلفت می پرانند!

چه حکمت و دقتی در تقویم سنتی ما هست که با نزدیک شدن به قرن پانزدهمش شاهد تغییر استراتژی نظامی کشورمان از موضع تدافعی به موضع تهاجمی و حمله پیش دستانه هستیم؟ تا چند سال پیش اگر کسی صحبت از موشکباران مواضع صهیونیست ها در اقلیم کردستان عراق و در همسایگی کنسولگری ایالات متحده می کرد، بسیاری آن را بکلی دور از ذهن می دانستند. چطور شده که صبر استراتژیک به نمایش اقتدار بدل شده؟

در آغاز قرن جدید میلادی غربگرایان بر مشروعیت «جنگ برای صلح» و گسترش دموکراسی از طریق عملیات نظامی تاکید داشتند. اما در آغاز قرن جدید ایرانی همان غربگرایان ناگهان ضد جنگ شده اند و شعار «نه به جنگ» را فریاد می کشند!!

https://virgool.io/@sepehr.samii/%D8%AC%D9%86%D8%A8%D8%B4-%D8%B6%D8%AF-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D9%88-%D8%AD%DA%A9%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%DA%AF%D8%B1%DA%AF-%D9%88-%D8%B2%D8%A7%D8%BA-%D9%88-%D8%B4%D8%BA%D8%A7%D9%84-vql3oik35tc3

قطع یقین قرن پانزدهم ایرانی با قرن چهاردهم و سیزدهم توفیر بسیار خواهد داشت. اینکه این تفاوتها را فرصت قلمداد کنیم یا تهدید بستگی به این دارد که در چه موضعی قرار داشته باشیم. از نظر روشنفکران غربگرا همه اینها تهدیداتی بسیار مخاطره آمیز خواهند بود!

مهمترین نکته اینجاست که برخورد این دو نیروی متضاد و فشار آنها برای یارگیری در سطح بین المللی مخاطرات جدی برای ایران به همراه دارد و احتمالا یکی از مهم ترین نقاط عطف سیاست خارجی ایران پس از انقلاب را شکل خواهد داد. به نظر وضعیت کنونی دوره ای از سراریز شدن تهدیدات جدید علیه ایران است و نه فرصت های طلایی.

مهم‌ترین چالش سیاست خارجی ایران در ماه‌های آتی چیست؟ / تهدیدات جدیدی در پیش روی ایران است - تابناک | TABNAK

و طبیعتا نسخه ای که این دسته از دکترها و پروفسورها برای ایران می پیچند هم طبق معمول در راستای منافع تمدن نولیبرال غربی است:

عبدالرسول دیوسالار: به اعتقاد من قرار گرفتن در هر کدام از این دو بلوک در وضعیت کنونی مخاطره آمیز است. حفظ موازنه میان شرق و غرب می تواند ایران را در یک وضعیت بی‌طرفی میان رقابت‌های بزرگ قرار داده و مخاطرات ناشی از گسترش تنش در عرصه بین المللی را کاهش دهد. بازبینی در سیاست نگاه به شرق از این منظر مهم است.

در هر صورت چه غرب علی الظاهر در موضع قدرت باشد و چه در موضع ضعف، روشنفکران و کارشناسان و متخصصین غربگرا همیشه نتیجه می گیرند هر گونه نگاه به شرق اشتباه است!

چرا؟ چون اگر ایران با قدرت های شرقی همسو شود ممکن است آمریکا و قدرت های غربی تحریک شوند!

یکی نیست بپرسد گیریم که قدرت های غربی تحریک شوند، مثلا چه شرارتی علیه ایران قرار است اعمال کنند که تا به حال نکرده اند؟! یعنی اگر افغانستان و عراق و لیبی و سوریه و غیره را مورد حمله و تجاوز قرار دادند اما هرگز توان حمله به ایران را پیدا نکردند به این دلیل بوده که به اندازه کافی «تحریک نشده بودند»؟!!

لابد تحریم های بانکی و اقتصادی و قرار دادن نیروهای نظامی ایران در لیست گروه های تروریستی و حمایت از گروهک های تروریستی ضد ایرانی و تجزیه طلب و غیره به این معنا نیست که ایران و غرب همین حالا در حال جنگ هستند.

چند دهه ما یک تنه در برابر قدرت های غربی ایستاده بودیم و چین و روسیه کنار گود ایستاده و نظاره گر بودند. حالا که چین و روسیه هم وارد بازی شده اند ما باید ناگهان نگران شویم که مبادا آمریکا و متحدانش تصور کنند ایران و چین و روسیه مواضعی همسو دارند! واقعا اینهمه نبوغ سیاسی فقط از تحلیلگران و دکترها و پروفسورهای تحصیلکرده در دانشگاه های غربی بر می آید.

لابد نفت بشکه ای 130 دلار هم تهدید است و نه فرصت. البته که تهدید است. وقتی مردم مظلوم و دوست داشتنی و متمدن آمریکا و کانادا و استرالیا ناچارند بنزین لیتری دو دلار و نیمی در باک خودروهایشان بریزند، آنهم در این وضعیت رکود و تورم کم سابقه در این کشورها، مسلم است که افزایش قیمت نفت تهدید است و نه فرصت.

اصلا از نظر اخلاقی هم درست نیست ما بنزین لیتری یازده و نیم سنتی بزنیم و آمریکاییها و استرالیایی ها و کانادایی ها و اروپاییهای نجیب و عزیزمان ناچار باشند بیست برابر بیشتر هزینه بدهند. تازه آن هم اگر گیرشان بیاید!

افزایش قیمت جهانی گندم و نان را نگو که اندوه کاهش سطح معیشت اروپایی ها جان هر انسان آزاده ای را می سوزاند...

قرن پانزدهم ایرانی قرن تهدیدهاست. قرنی که تلاطمات نظم نولیبرال در سطح جهانی به نقطه عطفی کیفی رسیده و پروژه سلطه تمام عیار آمریکا رسما و علنا با دیوار برخورد می کند.

علیرغم تمام تلاشها برای حل کردن تمدن ایرانی در تمدن غربی، نهایتا در آغاز قرن پانزدهم ایرانی شاهد غروب آفتاب اقبال تمدن غربی هستیم. همان تمدن غربی که برای نابودی ایران کمر همت بسته و هزاران میلیارد دلار سرمایه گذاری کرده بود. اگر این تهدید نیست، پس چیست؟!

رهبر انقلاب، کوتاه آمدن در مقابل امریکا یا هر قدرت دیگر را برای مصون ماندن از تحریم، خطایی بزرگ و ضربه به قدرت سیاسی دانستند و در بیان مصداقی دیگر افزودند: ساده‌لوحانه‌تر و ناشیانه‌تر از پیشنهاد کسی که می‌گوید قدرت دفاعی را برای حساس نشدن دشمن، کاهش دهیم وجود ندارد.
ایشان تأکید کردند: در طول زمان، از این پیشنهادهای سست و پر ایراد مطرح شده که همه آنها ابطال‌پذیر بود و ابطال هم شد و اگر به کسانی که می‌خواستند برخی بازوهای قدرت ملی را قطع کنند، اجازه این کار داده می‌شد، ایران، امروز با خطرات بزرگی مواجه بود که با اراده و عنایت خداوند، امکان عملی شدن این پیشنهادها به وجود نیامد.

ساده‌لوحانه‌تر از پیشنهاد کاهش قدرت دفاعی برای حساس نشدن دشمن، وجود ندارد


عید نوروزجنگ اوکراینافول آمریکاافول غربنه به جنگ
علوم انسانی - اقتصاد - اقتصاد سیاسی - جامعه شناسی - علم سیاست - انسان شناسی - ادبیات - تاریخ - هنر - موسیقی - سینما - فلسفه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید