ترجمه صحبتهای وزلی کلارک که در این ویدیو قابل مشاهده است:
حدود ده روز پس از حوادث یازده سپتامبر (سال ۲۰۰۱میلادی) به پنتاگون رفتم. پس از آنکه با دونالد رامسفلد (وزیر دفاع وقت) و پل ولفوویتس معاون وی دیدار کردم به طبقه پایین آمدم تا با برخی از کسانی که تحت امر من بودند ملاقات کنم. یکی از ژنرالها مرا صدا کرد و گفت قربان تو باید بیایی و با من برای مدتی صحبت کنی. به او گفتم اما تو کار داری؟ گفت نه. ما تصمیم جنگ با عراق را گرفته ایم. این حرف برای حدود بیستم سپتامبر آن سال (سال ۲۰۰۱میلادی) است. به او گفتم ما با عراق بجنگیم!؟ برای چه؟ گفت نمی دانم (خنده حاضران در استودیوی تلویزیون). سپس او (ژنرال آمریکایی) به من گفت: گمان می کنم آنها (تصمیم گیران جنگ) کاری به جز این ندارند. به او (ژنرال) گفتم هیچ دلیل و مدرکی پیدا کرده اید که نشان دهد بین او (صدام) و القاعده ارتباط وجود دارد؟ گفت نه. هیچ مطلب جدیدی در این خصوص وجود ندارد.
اما آنها به سادگی تصمیم حمله به عراق را گرفتهاند. این شخص سپس به من گفت اما گمان می کنم ما نمی دانیم با تروریسم چه می کنیم ولی نیروی نظامی قدرتمندی داریم و می توانیم نظامها را سرنگون کنیم. این شخص سپس گفت گمان می کنم تنها ابزار ما قدرت نظامی است که به مثابه چکش است و هر مشکلی نیز باید همانند یک میخ به نظر برسد و با این چکش حل شود.
پس از چند هفته به دیدگاه این شخص فکر کردم در آن زمان ما بمباران هوایی در افغانستان را آغاز کرده بودیم. به این شخص گفتم آیا همچنان تصمیم ما برای حمله به عراق به قوت خود باقی است؟ او گفت حتی بدتر از این! سپس در دفترش خم شد و یادداشتی را برداشت و گفت: من همین الان این یادداشت را از دفتر وزیر دفاع در طبقه بالا دریافت کردم. سپس گفت این یاداشت چگونگی اشغال هفت کشور را طی پنج سال تشریح کرده است. ما با اشغال عراق آغاز می کنیم تا نوبت به سوریه، لبنان، لیبی، سومالی، سودان و ایران برسد.
مجری پرسید امکان دارد یک بار دیگر نام این کشورها را تکرار کنی؟
کلارک بار دیگر نام کشورها را تکرار کرد.
اشغال نظامی هفت کشور در پنج سال. این تصمیم زمانی گرفته شده بود که شوروی به تازگی از هم پاشیده بود و آمریکا در اوج مستی قدرت بود و تصور می کرد تنها ابرقدرت جهان است. روسیه به قدری ضعیف شده بود که در برابر گسترش پیمان ناتو به شرق، یعنی جایی که سابقا قلمرو پیمان ورشو (که عملا تحت سیطره شوروی بود) محسوب می شد هیچ مقاومتی نکرد. از جمله، در جریان تهاجم نیروهای ناتو به صربستان و کوزوو، روسیه کاملا منفعل بود. در همان جنگ کوزوو، بمب افکن های آمریکایی سفارت چین را بمباران کردند. و چین هم هیچ واکنشی نشان نداد. وقتی بزرگترین نیروهای نظامی خارج از پیمان ناتو، یعنی روسیه و چین، اینطور ذلیلانه در مقابل قدرت نظامی آمریکا عقب می نشستند، آیا اشغال هفت کشور کوچک جهان سومی برای آمریکا کار دشواری بود؟
اول نوبت عراق بود، چون هم از همه ضعیفتر بود و هم به لحاظ استراتژیک موجب تسهیل استقرار نیروهای آمریکا در منطقه و تسلط بر اهداف بعدی می شد.
ایران آخرین هدف بود، چون همان زمان هم می دانستند ایران قدرتمندترین کشور از میان هفت هدف مورد نظر است. بررسی ها نشان داده بود که حمله مستقیم از راه خلیج فارس به ایران امکانپذیر نیست، لذا اول باید جای پای نیروهای آمریکایی در منطقه و اطراف ایران محکم می شد تا بعد عملیات اشغال ایران آغاز شود.
بعلاوه، ایران روابط خوبی با سوریه داشته و حزب الله لبنان هم زیر نفوذ ایران بود. حمله به ایران می توانست موجب واکنش غیر منتظره این نیروها شود. مشکل اصلی اسرائیل بود که می توانست در برابر تهاجم نیروهای سوریه و لبنان بسیار آسیب پذیر باشد. پس باید ابتدا خیالشان از بابت سوریه و لبنان راحت می شد و بعد به ایران می پرداختند.
اشغال نظامی هفت کشور در پنج سال. در سال 2003 به عراق حمله کردند. طبق برنامه، باید تا سال 2008 هر هفت کشور، از جمله ایران اشغال می شد.
امروز کمتر از دو هفته به پایان سال 2020 باقی مانده. یعنی پس از گذشت بیش از هفده سال نه تنها ایران اشغال نشده، بلکه سوریه و لبنان هم سقوط نکرده اند.
چطور چنین چیزی ممکن است؟! چطور یک ابرقدرت قَدَر قدرت با وجود هزینه کردن هفت تریلیون دلار نتوانسته کشوری ضعیف و ذلیل و فقیر را که توسط مشتی آخوند بی سواد اداره می شود و هر لحظه باید خود بخود دچار انقلاب شده و سقوط کند را اشغال نماید؟! این آخوندها که بجز آداب طهارت و احکام نجاسات و نکاح و طلاق چیز دیگری نمی فهمند. از طرفی، «مردم» هم که نود و نه درصد می خواهند این رژیم به هر قیمتی شده برود! پس ایران اگر ضعیف ترین نباشد، قطعا یکی از ضعیف ترین و ذلیل ترین کشورهای جهان است که فروپاشی اش به یک فوت بند است!
از آنطرف، چیزی که از رسانه ها می بینیم و می شنویم این است که آمریکا و اروپا و ناتو و غرب در اوج قدرت و اقتدار هستند. برعکس موشکهای ایرانی و روسی که یا وسط راه سقوط می کنند، یا ده ها کیلومتر دورتر از هدف به زمین اصابت می کنند، و یا اگر هم به هدف بخورند عمل نمی کنند، موشک های کروز آمریکایی کاملا نقطه زن هستند و می توانند تک تک فرماندهان نظامی و مسئولین حکومتی ایران را در اتاق خوابشان منفجر کنند، بدون اینکه همسایه بغلی از خواب بیدار شود!
پس واقعا معمای عجیبی است. چطور این آمریکایی که در قدرت و ابهت و عظمت و شوکت و جلال و جبروت مثال شیر شرزه و پلنگ قوی پنجه است، نتوانسته از پس یک موش ضعیف و فرتوت و معلول و ناقص العقل برآید؟!
البته این سوال را از آقای صادق زیباکلام اگر بپرسید در پاسخ اعتراض خواهد کرد که چرا شما اینقدر دچار توهم توطئه هستید؟! چه کسی گفته آمریکا قصد حمله به ایران را داشته؟! آمریکا اصلا به ما فکر نمی کند! این که حمله نکرده به این دلیل است که اصلا قصد حمله نداشته. چون اگر داشت که ایران (اینجا پوزخندی هم می زند) هرگز توان ایستادگی نداشت!
احتمالا ژنرال وزلی کلارک، فرمانده سابق آمریکایی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، جزو همان دسته متوهمین است که به اشتباه تصور می کنند آمریکا قرار بوده به ایران حمله کند. و البته تمام این تحریمها و فشارهای اقتصادی و سیاسی هم به این دلیل است که آمریکا اصلا به ما فکر نمی کند! و عقب نشینی از عراق و سوریه و افغانستان هم به این دلیل است که سربازان آمریکایی دلشان برای زن و بچه شان تنگ شده بود، یا به قول خودشان (home sick) شده بودند، لذا گفتند اینها هم بروند کنار اهل و عیال.
حکایت قمارباز و لفظ معروفش را همه می دانیم.
امنیت ملی کیلویی چند؟! دموکراسی را بچسب که از نان شب هم واجب تر است!