ویرگول
ورودثبت نام
سپهر سمیعی
سپهر سمیعی
خواندن ۸ دقیقه·۴ سال پیش

مجازات اعدام


این مطلب را قبلا گفته بودیم که در عصر پُست مدرنیته، علم و شیوه علمی از یک بحث جدی و هدفمند در راه جستجو و درک واقعیات جهان، به نمایش های سخیف و مغرضانه عده ای دانشمند نما تبدیل شده که بیش از جدیت در پیجویی واقعیات علمی، تمام تمرکزشان روی ادا و اطوارها و ژست ها و استفاده از زبان به ظاهر علمی است. نتایج تحقیقات علمی از قبل مشخص می شود و بعد آمار و ارقام و استدلالات سطحی برای پوشاندن لباس معتبر و موجه به آن نتایج مورد استفاده قرار می گیرد.

برای نمونه نگاهی بیاندازیم به بحث اثر بخشی مجازات اعدام برای مجرمینی که دستشان به جرایم سنگین مانند قتل، آدم ربایی، تجاوز به کودکان و غیره آلوده است.

از هزاران سال پیش قوانین جزایی در اکثر جوامع متمدن وجود داشته که به موجب آن چنین مجرمینی اعدام می شدند. هدف از اعدام مجرمین بیش از اینکه ارضاء حس انتقام جویی باشد، با نظر به بازدارندگی و پیشگیری از تکرار وقوع جرایم مشابه سایر دیگر تبه کاران بوده است.

در ایدئولوژی نولیبرالیسم مجازات اعدام عملی ضد انسانی محسوب می شود. یعنی اگر یک قاتل زنجیره ای ده ها دختر بچه شش هفت ساله را ربوده، به آنها تجاوز جنسی نموده، سپس این دختر بچه ها را برای تفریح به فجیع ترین شکل مُثله نماید، از نظر نولیبرالها اعدام چنین فردی خلاف اخلاق و انسانیت است.

در مقابل طبیعتا عده ای با این نظریه مخالفت ورزیده و ادعا می کنند حذف مجازات اعدام می تواند موجب افزایش جرم و جنایت شود. در اینصورت، خودداری از اعدام یک مجرم می تواند به کشته یا مجازات یک فرد بی گناه منجر شود.

در گذشته مشروعیت احکام قانونی از طریق انتساب به دین و شریعت و خواست الهی تامین می شد. هرچند، قطعا احکام اجتماعی سنتی حاصل انباشت تجربیات تمدنی در طول زمان بوده اند، اما انتساب این احکام به دین و شریعت موجب می شد تا کسی در مورد درست یا نادرست بودن آن بحث ننماید.

اما در دوران امروز مشروعیت قوانین جزایی و مدنی و حقوقی باید از طریق استدلالات عقلی و علمی و مستقل از سنت های دینی و مذهبی قابل اثبات باشد. لذا دعوای میان موافقان و مخالفان مجازات اعدام به مباحثات «علمی» کشیده می شود. حال نگاهی به این بحث های علمی بیاندازیم.

این مورد را از اینجا انتخاب کردم:

Does The Death Penalty Reduce The Murder Rate? | HuffPost

ما متوجه شدیم در میان 25 ایالتی که بیشترین نرخ جنایت را دارا هستند، در 20 تای آنها مجازات اعدام قانونی است. از جمله لوئیزیانا، میسیسیپی، میسوری، کارولینای جنوبی، آلاباما، دلاویر، نوادا، تنسی، آرکانزاس، جرجیا، اوکلاهوما، ایندیانا، فلوریدا، کارولینای شمالی، پنسیلوانیا، کالیفرنیا، تکزاس، کنتاکی، ویرجینیا و آریزونا. پنج ایالت (مریلند، آلاسکا، ایلینویز، میشیگان، و نیومکزیکو) آمار جرم و جنایت بالایی دارند اما مجازات اعدام ندارند.
از میان 25 ایالتی که آمار جرم و جنایت پایینی دارند، 11 مورد هنوز مجازات اعدام دارند (کانزاس، آوهایو، داکوتای جنوبی، مونتانا، کولورادو، واشینگتون، وایومینگ، اورگون، آیداهو، یوتا، نیو همپشایر). 14 ایالت دیگری که آمار جرم و جنایت پایینی دارند مجازات اعدام هم ندارند. اینها شامل ویسکانسین، نیو جرسی، ویرجینیای غربی، کنتیکات، نبرسکا، نیویورک، داکوتای شمالی، رود آیلند، مینسوتا، آیوا، ماساچوست، مین، ورمونت و هاوایی هستند.
برای آنهایی که امتیازها را نگه می دارند، این نتایج بسیار بیشتر از میزان مورد انتظار از مدل ها است. داشتن مجازات اعدام به این معنی است که احتمال اینکه در ایالت شما آمار بالای جرم و جنایت داشته باشد خیلی بیشتر است، همانطور که اگر مجازات اعدام لغو شده باشد احتمال آمار جرم و جنایت پایین بیشتر است.
وقتی سعی دارید نشان بدهید که مجازات اعدام موجب پیشگیری از وقوع جرم می شود، این نتایج اصلا خوب نیست.

از شیوه علمی این محققین لذت بردید؟!

یک لیست از ایالت هایی که آمار جرم و جنایت در آنها بالا است و آنهایی که آمارشان پایین است آورده، بعد ادعا کرده چون بیشتر آنهایی که آمار بالا دارند، مجازات اعدام هم دارند، پس حتما مجازات اعدام موجب افزایش جرم و جنایت می شود!

عجب! از کجا معلوم سلسله علت و معلول برعکس نباشد؟ یعنی از کجا معلوم چون آمار جرم و جنایت بالا بوده مجازات اعدام لغو نشده؟ و متقابلا از کجا معلوم آنهایی که مجازات اعدام را لغو کرده اند به این دلیل موفق به این کار نشده باشند که میزان جرم و جنایت در آنها پایین بوده؟

اتفاقا خود آقای پروفسور همین مطلب را اشاره می کند.

البته توجیه دیگری هم می تواند باشد. شاید ایالتها مجازات اعدام را نه به دلیل پیشگیری از وقوع جرم، بلکه در پاسخ به نرخ بالای جرم و جنایت وضع کرده اند (اگر می شد یک مدل سری زمانی درست کنیم خیلی جالب می شد تا ببینیم کدام نسبت به دیگری تقدم داشته).

با اینحال جناب پروفسور به جای اینکه نتیجه گیری نهایی را به بعد از ساختن مدل زمانی موکول کند، رای نهایی را صادر می کند.

به هر حال، ناتوانی مجازات اعدام در پیشگیری از وقوع جرم باید دلایلی در اختیار طرفداران آن قرار دهد تا اثربخشی اشد مجازات را زیر سوال ببرند.



حال نگاهی به پژوهش های علمی بیاندازیم که دقیقا عکس نتیجه گیری فوق را اثبات کرده اند.

David Muhlhausen, PhD, Research Fellow in Empirical Policy Analysis at the Heritage Foundation, stated the following in his Oct. 4, 2014 article “Capital Punishment Works: It Deters Crime,” available at dailysignal.com:
اکثر مطالعاتی که تاثیر مجازات اعدام را در طول زمان و در پهنه ایالت ها و حوزه های متعدد مطالعه کرده اند، آثار پیشگیرانه آن را یافته اند.
در واقع، تجسس های اخیر دیگر که از نمونه ها و شیوه های آماری متعدد بهره برده اند، بطور یکنواخت و سازگار یک ارتباط قوی میان تعداد اعدام ها وکاهش نرخ جنایت را نشان داده اند... بطور خلاصه، اشد مجازات واقعا زندگی عده ای بی گناه را نجات می دهد.
Michael Summers, PhD, MBA, Professor of Management Science at Pepperdine University, wrote in his Nov. 2, 2007 article “Capital Punishment Works” in the Wall Street Journal:
تحقیق اخیر ما نشان می دهد که هر اعدامی که صورت پذیرفته با حدود 74 جنایتِ کمتر در سالِ بعد ارتباط متقابل داشته... این مطالعه با استفاده از داده های اف بی آی، ارتباط میان تعداد اعدامها و تعداد جنایت هایی که در ایالات متحده در طول دوره ای 26 ساله از 1979 تا 2004 رخ داده اند بررسی نموده... به نظر می رسد یک ارتباط متقابل معکوس و کاملا واضح وجود دارد، بطوریکه هر گاه تعداد اعدام ها کاهش می یابد، تعداد جنایت ها افزایش یافته، و هر گاه اعدام ها افزایش می یابد جنایت ها کاهش می یابد...
اوایل دهه 1980، بازگشت مجازات اعدام افت آمار جنایت را در پی داشت. در اواسط دهه 1980، وقتی تعداد اعدام ها در حدود 20 اعدام در سال متوقف شد، تعداد جنایت ها افزایش یافت. در طول دهه 1990 جامعه ما تعداد اعدام ها را افزایش داد و تعداد جنایت ها به شدت کاهش یافت. از سال 2001 به اینسو، تعداد اعدام ها روند کاهشی داشته و تعداد جنایت ها افزایشی بوده.
امکان دارد این ارتباط متقابل تصادفی بوده باشد، لذا ما یک تحلیل رگرسیون بر روی داده های 26 ساله انجام دادیم. ارتباط بسیار چشمگیر و در حد 0.00005 بود، که یعنی احتمال اینکه این داده ها بطور کاملا تصادفی مرتبط شده باشند حدودا یک به 18000 است. تحلیل بیشتر نشان داد که هر اعدام منجر به کاهش تعداد 71 جنایت در سالی که اعدام صورت پذیرفته می شود.
Emory University, wrote in his Feb. 1, 2006 testimony “Statistical Evidence on Capital Punishment and the Deterrence of Homicide” before the US Senate Judiciary Committee on the Constitution, Civil Rights, and Property Rights, available at judiciary.senate.gov:
تحقیقات اخیر درباره ارتباط میان مجازات اعدام و جنایت اکثر اقتصاددانانی که این موضوع را مطالعه نموده اند به این اجماع رسانده است که اعدام موجب بازدارندگی از وقوع جنایت می گردد. مطالعات اولیه در دهه های 1970 و 1980 به نتایح متناقضی رسیدند. اما مطالعات اخیر از داده ها و روش های آماری پیچیده تری بهره جسته اند. مطالعات معتبر مدرن بطور سازگار و پیوسته نشان داده اند که مجازات اعدام اثر پیشگیرانه بسیار قدرتمندی دارد، که هر اعدام از 3 تا 18 جنایت پیشگیری می نماید...
خلاصه این تحقیقات بسیار ساده است: تقریبا تمام مطالعات مدرن و تحقیقات معتبر اثر بازدارنده بسیار قوی را در مجازات اعدام یافته اند..

مقالات متعدد و کثیر دیگری با همین مضمون موجودند. چیزی که در میان تمام این مطالعات مشترک است، استفاده دقیق از شیوه های آماری در طول زمان و با حذف عوامل آلوده کننده نمونه های آماری است. و این دقیقا چیزی است که در مطالعات مخالفان مجازات اعدام پیدا نمی کنیم. مخالفان اعدام اکثرا به جای استفاده از داده های عینی، از تحلیل های ذهنی استفاده می کنند. مثلا با فلسفه بافی ادعا می کنند دلیلی ندارد یک جنایتکار تحت تاثیر آمار اعدام قرار گیرد. اگر هم از آمار استفاده کنند، همانطور که در ابتدای مطلب نشان دادیم از آمار ناقص نتایج بی ربط می گیرند.




دلایل متعددی وجود دارد که لیبرالها مخالف مجازات اعدام هستند. این دلایل را در پیچیدگی های منافع طبقاتی و بازی های سیاسی باید جستجو کنیم. اما یک مطلب قطعی است. مخالفت با مجازات اعدام کوچکترین اعتبار علمی ندارد. تنها با استفاده از «شبه علم» و آمارهای غیر علمی و بی معنی اقدام به عوام فریبی و جلب نظر و آرای عمومی می کنند. و از آنجا که در نظام سخیف دموکراسی رای یک فرد بی سواد با رای یک دانشمند و پژوهشگر متخصص برابر است، قوانین و نتایج نهایی هیچ ارتباطی به اعتبار علمی نظریه های پشتِ آنها ندارند.

اما دلیل مخالفت لیبرالها با مجازات اعدام در ایران کاملا واضح و روشن است. هر چه جامعه ایران آشفته تر و نا امن تر باشد، دشمنان ایران خرسندتر و راضی تر خواهند بود. از آنجا که لیبرالها از دشمنان ایران خط می گیرند، هدف اصلی ایجاد نارضایتی عمومی است. و به هر بهانه ای این هدف را دنبال می کنند. مجازات اعدام هم یک بهانه است.

وقتی علیه مجازات اعدام سر و صدا می کنند، همین سر و صدا بخشی از هدفشان است. همین که عده ای در ایران احساس نارضایتی و بی عدالتی کنند بخشی از هدف اینها است. اگر این فشارها به قدری اثربخش باشد که موجب کاهش تعداد اعدام ها شود، طبق همان مطالعاتی که در بالا ذکر شد، این به معنی افزایش میزان جرم و جنایت در سطح جامعه خواهد بود. و افزایش جرم و جنایت یعنی افزایش احساس نا امنی و نارضایتی. پس به هدف می رسند.

اگر هم حکومت در برابر فشارها مقاومت کرده و رویه عقلانی گذشته را ادامه دهد، به هر حال اعدام را دستاویز تبلیغات و سیاه نمایی و پاشیدن تخم نارضایتی می کنند. کسی هم کاری ندارد این ملعونی که اعدام می شود با قساوت بی گناهی را به قتل رسانده، یا عمل شنیع دیگری مرتکب شده. فقط باید چشم ها را بست و دهان ها را باز کرد و ناسزا گفت. چون اربابان غربی از شنیدن ناسزاهایی که حواله یکدیگر می کنیم سخت کیفور می شوند!

اعدام نکنیدقصاص نفسمجازات اعدامقسامهمحسن تنابنده
علوم انسانی - اقتصاد - اقتصاد سیاسی - جامعه شناسی - علم سیاست - انسان شناسی - ادبیات - تاریخ - هنر - موسیقی - سینما - فلسفه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید