فعال رسانه ای «اصولگرا» و «انقلابی» در کانال تلگرامی خود نوشت:
خطبه های نماز جمعه تهران به امامت حجه الاسلام ابوترابی را گوش دادم.
نه از صبوری و همراهی مردم در ماجرای اخیر بنزین تشکر شد، نه هشداری به مسئولان درباره فامیل بازی هایشان داده شد، نه تملق های اخیر در برابر رییس بانک ملی و وزیر صمت محکوم شد!
طبق معمول حرفهای کلی و "همه راضی کن"
این فعال رسانه ای که گویا اخیرا از تز دکترای علوم سیاسی خود دفاع کرده و رسما به عنوان دهان پرکن «آقای دکتر» هم دست پیدا کرده، هنوز در حال و هوای سالهای آغازین انقلاب به سر می برد. روزهایی که البته خود او در آن زمان کودکی خردسال بود و احتمالا خاطرات واضح و روشنی از آن ایام ندارد. اما با این وجود، آقای دکتر جوان و رسانه شناس ما هنوز تفاوت مملکت داری را با جنجال سازی و هوچیگری تشخیص نمی دهد.
این را امروز هر کودک بی سوادی هم می داند که مملکت ما در وضعیتی بحرانی به سر می برد. یا شاید بهتر باشد بگوییم وضعیتی سوپر بحرانی! چون صحبت از یک بحران و دو بحران نیست. از یک طرف بحران اقتصادی ناشی از سوء مدیریت دولتهای نولیبرال، توام با تحریمهای کدخدایی که لااقل نیمی از حاکمیت نظام ما روی دیوارش یادگاری می نوشتند. از طرف دیگر بحران کرونا که تمام جهان را زیر و رو کرده. از طرف دیگر بحران های پیچیده منطقه ای، از برخوردهایی که با کشورهای رقیب منطقه ای مانند ترکیه و پاکستان پیدا کرده ایم، تا تشدید درگیری با دشمنان درجه یک کشورمان مانند اسرائیل و حتی عربستان سعودی، تا برخوردهایی که با قدرتهای فرامنطقه ای داریم. مساله قطع برق هم الحمدلله به لطف تدبیر بی نظیر دولت قبلی به مشکلات ملی ما افزوده شده. علاوه بر این بحرانهای ملی، بحرانهای کوچکتر به وفور در سطح استانها بر ما نازل شده. از سیل و زلزله گرفته تا بی آبی و مسایل زیست محیطی دیگر.
اولین قدم در جهت حرکت به سوی رفع و رجوع کردن این بحرانها و بهبود اضاع آشفته کشور، قطعا ایجاد ثبات و آرامش و خواباندن التهابات فکری و سیاسی در سطح جامعه است. نماز جمعه هم بعنوان یکی از تریبونهای رسمی کشور باید بالاترین اولویت خود را همین ایجاد ثبات و آرامش قرار دهد. و اتفاقا دشمنان ما که به خوبی می دانند در صورت برقراری آرامش، حرکت ایرانیان در جهت حل مشکلات و چالشها تسهیل خواهد شد، تمام توان و استعداد خود را در جهت تشدید تشنج های روانی در سطح افکار عمومی ایرانیان بسیج کرده اند. مساله خرابکاری سایبری و اختلال در عملکرد پمپ بنزینها هم دقیقا همین هدف ایجاد تشنج روانی را دنبال می کرد. اگر نه، قطعا دشمنان ایران و عوامل این خرابکاری خوب می دانستند در عالم واقع این اختلال ضربه چندان مهمی به کشور ما نمی زند. اما آتش اصلی را پیوست رسانه ای که بلافاصله با استفاده از این سوژه وارد کارزار گردید محیا می کرد.
و حالا فعال رسانه ای اصولگرا و انقلابی ما ناراحت است که چرا تریبون نماز جمعه با توطئه دشمن همراه نشده و به نوبه خود به این خرابکاری ضریب رسانه ای و قوت تخریب و تشویش اذهان عمومی توسط آن را تقویت نکرد!
با این وضعیت خلوت بودن نمازجمعه ها و عدم استقبال مردم نه تنها جای تعجب ندارد، بلکه کاملا عادی است. مردم چرا باید در مراسمی شرکت کنند که از اول تا اخر آن حرفهای تکراری و کلی گفته میشود و هیچ انتقاد صریح و بی پرده ای نسبت به اشتباهات مسئولان نمیشود؟
احتمالا جناب فعال رسانه ای اصولگرا و انقلابی تصور می کند این حرف خودش نه تکراری است و نه کلی... لااقل چهل و سه سال است که این قرائت ساده لوحانه از «انقلابی گری» در رسانه های رسمی کشور ما تکرار می شود. که مسئولین خادم مردمند. که مردم ولی نعمت مسئولینند. که مسئولین باید به مردم پاسخگو باشند. که هر کس، از مسئولان صریحتر و بی پرده تر «انتقاد» کند یعنی خیلی مردمی است!
فرهنگ افشاگری و هوچیگری که در حقیقت هیچ ثمره ای جز اشاعه فساد و عادی سازی دزدی و ارتشاء و اختلاس نداشته دقیقا از همین «انقلابی گری» زاییده شده.
حتی به لحاظ محتوا نیز حرف قابل توجه و خاصی بیان نمیشود که بشود امیدوار بود با گوش دادن خطبه ها سطح بینش و دانش مردم رشد میکند. بسیاری از کسانی که در حال گوش دادن خطبه ها هستند از خطبای محترم باسوادتر و حتب خطیب تر هستند. این مدل برگزاری نمازجمعه ها دقیقا کدام مشکل از جامعه اسلامی و مردم را حل میکند؟ "تقریبا هیچ"
نهضت تحول در نمازجمعه ها باید راه بیفتد...
اگر آقای دکتر فعال رسانه ای ما این حرفها را از ته دل بیان کرده باشد، همین اظهارات سند دیگری است که ثابت می کند «رجل سیاسی» بودن هیچ ارتباطی به مدرک دکترای علوم سیاسی داشتن ندارد.
اگر اصول گرایی یعنی شعار دادن و جزم اندیشی به این ترتیب که در شرایط بحرانی بزرگترین دغدغه این باشد که چرا دستگاه های فرهنگی (از جمله تریبون نماز جمعه و صدا و سیما و سایرین) در ایجاد تشنج روانی در سطح جامعه مشارکت نمی کنند، باید گفت اولین اصولگرایان تاریخ همان خوارج نهروان بودند که شعار «لا حُکم الّا لِلّه» سر می دادند و وقتی به رکوع یا سجده نماز می رفتند آنچنان در عبادتشان غرق می شدند که دشمن به راحتی به صفهای نماز گزارانشان یورش می برد و سرهای در حال رکوع و سجودشان را از تن هایشان جدا می کرد.
من هم کاری ندارم اقدام زاکانی در انتصاب دامادش به سمت دستیار شهردار درست بود یا غلط. خودم شخصا انتصاب اقوام و نزدیکان را فی نفسه چیز بدی نمی دانم. مساله مهم عملکرد و خروجی کار است، نه اینکه چه کسی این کار را انجام داده. اما اینجا فعلا کاری به این بحث ندارم.
نکته اصلی، عملکرد اصحاب رسانه و اصولگرایان و انقلابیونی است که تصور می کنند برای پررنگ ماندن در فضای سیاسی باید تلاش کنند در هوچیگری و تشنج سازی گوی سبقت را از رسانه های معاند بربایند.
لغو حکم داماد زاکانی نشان داد مطالبه عمومی نتیجه میدهد و قدرت رسانه و افکار عمومی از قدرت مسئولان بیشتر است.
این اتفاق مصداق موفق یک "نهی از منکر جمعی" بود که به نتیجه رسید و باید همین حساسیت و مطالبه گری درباره سایر مسئولان از هر جناحی ادامه دار باشد.
یعنی آقای دکتر هنوز این را تشخیص نداده که جامعه ما یک جامعه به شدت واگراست. و در جوامع واگرا اکثریت وسیع مردم در نفی کردن و نخواستن هر چیزی با هم اتفاق نظر دارند. اما در اینکه چه چیزی را می خواهند معمولا به شدت اختلاف نظر دارند. یعنی در جنبه های سلبی موافقند و در جنبه های ایجابی مخالف و متشتت. پس در این جامعه تا دلتان بخواهد «نهی از منکر» هست، اما «امر به معروف» معنایی ندارد. یا لااقل «امر به معروف جمعی» معنایی ندارد.
در چنین شرایطی وقتی می بینیم یک جریان رسانه ای منتسب به خود حاکمیت مستقر صحبت از «نهی از منکر جمعی» کرده و تلاش می کند روی موج نارضایتی عمومی (که خصیصه اجتناب ناپذیر جوامع واگراست) سوار شود، معنایش این است که یک بخش یا یک باند یا گروهی در درون حاکمیت در زد و بندهای داخلی به امتیازات مورد نظر خود دست پیدا نکرده، و به همین دلیل سعی می کند با کشاندن دعوا به کف خیابانها به طرف مقابل خود فشار وارد کرده و از این طریق امتیاز بیشتری بگیرد.
بنابراین مشاهده عملکرد این گروه از فعالان رسانه ای داخلی تنها دو معنا می تواند داشته باشد. یا این برادران آنقدر بوق و از مرحله پرتند که به سبک خوارج نهروان با جزم گرایی احمقانه عملا به دشمن خدمت می کنند. یا اینکه دانسته و با محاسبه قبلی و در راستای منافع باند و مافیای خودشان چنین سیاستی را در پیش گرفته اند.
هر دو حالت از این برادران ما بر می آید. تشخیص اینکه کدامیک به واقعیت نزدیکتر است با «مردم»!