احمدی نژاد عیب و ایرادات خودش را داشت. اما هر ایرادی که داشت لااقل یک خوبی داشت، آنهم اینکه انسان فعال و پر کاری بود.
سیاستهایی در دوره احمدی نژاد اجرایی شد که از اساس اشتباه بودند، مانند خصوصی سازی هایی که قبلا به آن شدت و آن شیوه مسبوق نبود، و البته امروز در مقایسه با غارت های بعد از احمدی نژاد دیگر حتی به چشم نمی آید! یا سیاست پرداخت یارانه نقدی که اصالتا ملهم از خط مشی های نولیبرالی بوده و نوعی بازتوزیع درآمد رانتی در سطح اجتماعی است، با این تفاوت که رنگ و بوی عدالت خواهانه به آن داده شده و این درآمد رانتی را در سطح کل جامعه تقسیم می کند، نه فقط یک طبقه متوسط و مرفه. اما در هر حال خو دادن جامعه به فرهنگ رانت خواری نهایتا سیاستی ضد صنعتی و ضد تولید است و تبعات سنگینی در ابعاد مختلف ببار می آورد.
علی ایحال این سیاست ها در دوره احمدی نژاد پیاده شد و بعنوان یک تجربه اجتماعی درسهایی به مسئولین وقت آموخت. واکنش های نخبگان سیاسی در آن زمان به سه دسته تقسیم شد:
1- یک دسته که همسو با خود احمدی نژاد بودند تلاش کردند روی جنبه عدالت خواهانه آن سیاست ها تاکید ورزیده و تداوم همان سیاست ها را با پررنگتر کردن رنگ و بوی عدالتخواهانه توصیه می کردند.
2- دسته دوم که همسو با آیت الله هاشمی زخم خورده و شاگرد اولش حسن روحانی بودند، مشکلات ناشی از اجرای سیاست های دوره احمدی نژاد را اثبات ناکارآمدی گفتمان عدالت خواهی دانسته و بطور کلی راه حل را دور ریختن همان قسمتی می دانستند که به این سیاست ها رنگ و بوی عدالت خواهانه داده بود. یعنی در حقیقت خواهان بازگشت به سیاست های نولیبرالی در ناب ترین صورت آن بودند.
3- دسته سوم کسانی بودند که ریشه مشکلات را در اساس رویکرد نولیبرالی می دانستند. نماینده این دسته سوم در سال 92 سعید جلیلی، و در سال 96 آیت الله رئیسی بود که هر دو زیر آتش توپخانه رسانه ای جریان نولیبرال و رانت طلب و غربگرا قرار گرفتند.
جریان احمدی نژاد از طریق نظارت استصوابی بکلی از هر دو انتخابات 92 و 96 حذف شد. ماندند دو جریان نولیبرال ناب و ملی گرا (انقلابی). با اینکه آیت الله هاشمی بعنوان بزرگترین چهره جریان نولیبرال از طریق نظارت استصوابی حذف شد، اما دست پرورده خلفش یعنی حسن روحانی با حمایت یکپارچه اصلاح طلبان و جریان هاشمی رفسنجانی و همچنین حمایت غیر علنی بخشی از اصولگرایان نهایتا به ریاست جمهوری رسید.
دولت روحانی در حقیقت یک دولت نولیبرال بدون تعارف و بی رودربایستی بود. یعنی بطور علنی هر شکلی از عدالت اجتماعی را نفی کرده و نه تنها با نفس پدیده رانت خواری مشکلی نداشت، بلکه توزیع رانت را در انحصار یک طبقه بسیار کوچک و محدود قرار داد و تا جای ممکن فرایندهای بازتوزیع درآمدهای رانتی را بی اثر کرد.
اسم این سیاست را هم گذاشتند «اعتدال». چرا اعتدال؟ چون ادعا می کردند بازتوزیع درآمدهای رانتی نوعی سوسیالیسم است، و سویالیسم هم یعنی همان کمونیسم، و کمونیسم هم که همه می دانند یعنی تندروی چپ گرایانه!
لذا احمدی نژاد که برنامه هدفمندی یارانه ها و حمایت از دهک های پایین جامعه را اجرا کرد کمونیست و تندرو بود، و روحانی که عملا پول ملی را به حدی بی ارزش کرد که مبلغ یارانه دریافتی افراد دیگر در حد خرید آدامس و نخودچی کشمش هم نیست، می شود «میانه رو» و «اعتدال گرا».
روحانی از همان ابتدا هم برنامه هدفمندی یارانه ها را به باد تمسخر می گرفت و قبل از انتخابات ادعا می کرد «کاری می کنیم آنچنان رونق اقتصادی ایجاد شود که مردم دیگر نیازی به این یارانه ها و صدقه گرفتن نداشته باشند». و بعد از انتخابات و در طول این هشت سال مشخص شد منظور از «رونق اقتصادی» دقیقا چه بوده.
از آنسو، رویکرد دولت روحانی در سیاست خارجی هم «تعامل» نامگذاری شد. چرا تعامل؟ چون ادعا می کردند توسعه صنعت هسته ای، و بطور کلی هر نوع توسعه صنعتی در ایران موجب نگرانی آمریکا و غرب شده و این نگرانی موجب ایجاد «تقابل» می شود. بنابراین توسعه صنعتی کشور یعنی «تقابل» و نابودی صنایع ملی (منجمله صنعت هسته ای) یعنی «تعامل».
روحانی صراحتا اظهار داشت که تنها سرمایه خارجی می تواند موجب توسعه کشور شود. چرا تنها سرمایه خارجی؟ چون سرمایه داخلی موجب نگرانی غرب و ایجاد «تقابل» می شود و رویکرد این دولت نه «تقابل»، بلکه «تعامل» است.
از کنایه روحانی به نامزدهای انتخابات می شود تداوم همان دوقطبی های دو دوره قبلی را مشاهده کرد.
رئیس جمهور با بیان اینکه نامزدهای انتخابات به جای فحشدادن، برنامه ارائه کنند گفت: نامزدها بگویند برای مقابله با خشکسالی و تحریم چه برنامهای دارند؟
به بیان دیگر روحانی می گوید همین است که هست. اگر کسی ادعا می کند کشور می تواند وضعیتی بهتر از این داشته باشد حتما خالی بندی در کارش است!
کاندیداها به صراحت اعلام کنند که راهبردشان تعامل است یا تقابل؛ افراط است یا اعتدال؟ نکند امروز فضای مجازی خوب باشد و فردا که رای آوردند دنبال فیلترینگ باشد.
«تقابل» یعنی هر گونه تلاش برای استفاده از ظرفیت های توسعه داخلی و احیا و گسترش صنایع ملی. و «تعامل» یعنی به نابودی صنایع داخلی ادامه دهیم و چشم امیدمان فقط به ادامه مذاکرات در وین باشد.
«افراط» یعنی عدالت خواهی، و «اعتدال» یعنی تداوم انحصار رانت خواری برای اقوام و نزدیکان رئیس جمهور و معاون اول رئیس جمهور و وزرای کابینه و برو بچه ها اینا...
و البته لولو خورخوره ای که همه ایرانیان باید از تصورش زهر ترک شوند، اینکه اگر زبانم لال به «افراط» و «تقابل» رای بدهیم ممکن است در فضای مجازی فیلترینگ ایجاد شود!... گور بابای بیکاری و بی پولی و قرار گاه مرغ و گرانی نان و ناتوانی از اجاره مسکن... فضای مجازی بدون فیلتر را بچسب!
حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی روز چهاشنبه در جلسه هیات دولت، با اشاره به مذاکرات وین گفت: حالا هم که میخواهیم تحریم را برداریم یک عده مرثیه میخوانند. عجیب است نمیشود آدم بگوید من هم به فکر مردم هستم اما وقتی تحریم میخواهد برداشته شود گریه و زاری بکند و مرثیه بخواند. مرثیه خوانی برای زندگی مردم توام با روضه خوانی برای برداشتن تحریم قابل جمع نیست. اگر شما به فکر مردم هستید خوب است که ما تحریم را بر میداریم چرا انقدر شما ناراحت هستید چرا از وین ناراحت هستید وین یک شهر و کشور دیگر است. میگویند چرا وین را رها نمیکنید. وین یک مرکزی هست که در آنجا مذاکره می کنند. وی تصریح کرد: این دولت چه بخواهند و چه نخواهند در هشت سال مذاکره ای نکرد الا اینکه موفق بیرون آمد شرایط این دولت با شرایط قبل فرق میکند. بعضیها بودند نرفتند در مذاکرهای مگر اینکه قطعنامهای علیه کشور گرفتند و آمدند. ما هیچ مذاکره ای انجام ندادیم مگر این که پایانش پیروزی بود.
هاشمی: ممکن است برای همیشه از سیاست رسمی حذف شویم / توکلی: شورای نگهبان در روش خود تجدیدنظر کند / عوامل موثر در کنارهگیری عارف از زبان یک اصلاحطلب - تابناک | TABNAK
بر منکرش لعنت. این دولت مذاکره ای نکرد مگر اینکه پایانش پیروزی باشد. البته نه برای ایران و ایرانیان. بلکه برای آمریکا و دشمنان ایران و بدخواهانمان.
البته همانطور که حافظ می فرماید «عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو»، ما هم باید جانب انصاف را رعایت کنیم. حسن روحانی هر ایرادی داشته باشد لااقل در اعتماد به نفس شخصیتی بی نظیر است!
هشت سال پیش گفت ما می خواهیم تحریم ها را برداریم، امروز هم با وجود دوبرابر شدن تحریم ها در دوره ریاست جمهوری وی، همچنان می گوید «میخواهیم تحریم را برداریم».
اتفاقا اگر تحریم ها واقعا برداشته می شد تنها دلیلی که در اثبات مردانگی حسن روحانی (غیر از محاسنی که با رنگ مو آرایش می کند) وجود دارد ناپدید می شد. چون حرف مرد یکیست!