تعریف : تجربه کاربری به احساساتی که کاربر در هنگام استفاده از محصولی ، سرویس یا سیستم تجریه می کنند اشاره میکنه و یه مفموم و اصطلاح بزرگیه که میتونه هر چیزی توی اون محصول، سرویس یا سیستم رو شامل بشه. مثل اینکه کاربر چقدر میتونه با سیستم ارتباط برقرار کنه و اونو به سادگی مورد استفاده قرار بده یا مثلا اون محتوایی که به کاربر نمایش داده میشه در راستای اون سادگی استفاده یا قابل هدایت شدنه هست، که در نهایت، کاربر بتونه به راحتی به هدفش برسه (مثلا فرانید خرید که تقریبا شامل ← مطالعه محصول و ویژگی هاش بعد مقایسه محصولات بعد افزودن به سبد خرید و فاکتور و اطلاعات پرداخت و…) و کلی چیزای دیگه...
حالا تعریف چیزی که خودم بلدم : تجریه کاربر یا ux (مخفف user exprience) مسیری که کاربر در محصول ( یعنی هنگام استفاده از محصول) داره طی میکنه که شامل مانیتور ( رصد) همه تعاملاتی که کاربر با محصول داره و نحوه انطباق کاربر با روند کلی تکمیل فرانید هست ... یکمی ساده تر بگم هر نقطه تماس بین کاربر با محصول/شرکت رو دربر میگیره و نتیجه، این بررسی ها و رصدها، در کل فرانیدهای تجربه کاربر گنجانده می شه.
توی تجربه کاربری قبل و بعد از استفاده کاربر از محصول بررسی میشه که نحوه تعامل با محصول یا تغییر این نحوه تعامل ( که بهش رفتار کاربر در مصحول هست میگیم ) در نظر گرفته میشه.زز
اصول طراحی (principle) در تجربه کاربر : بصورت کلی ux روی لذت بخشتر و ساده تر کردن مسیری های مختلف در محصول، سرویس یا سیستم هست. حالا ux به ما کمک میکنه که بهترین اون راه حل هارو انتخاب کنیم که قابلیت ها و ویژگی های و پتانسیلهای محصول رو برای کاربر بصورت صحیح ارایه بدیم.
حالا برای تحقق هدف بالا ux یک سری ابزار و متدهایی داره که بتونیم برخی دادهها رو کشف کنیم و اونهارو بر اساس نیازها طراحی استفاده کنیم. این ابزارهای از یافتن کلمات و تصاویر مرتبط شروع می شود تا ... تعیین محدودیت های فیزیکی و جسمی افراد برای تحقیق هدف بالا ( یعنی همون لذت بخشتر و ساده تر کردن مسیری های مختلف در محصول، سرویس یا سیستم ).
در مرحله بعد ux کمک میکنه که چطوری کاربران رو تحریک به استفاده از محصول کنیم که مستلزم شروع ساده و قابل درک برای کاربران است .
از اینجا به بعد ux کمک میکنه که نقاط درد (pain point) و نقاط اصطلاک کاربران رو کشف کنیم و مسیر های تعیین شده در محصول رو به حداقل برسونیم.
در مراحل بعدی که محصول به نقطه بلوغ رسید ux میتونه فراتر از مرزهای محصول بره و حتی رو ارزش های پیشنهادی بر اساس داده های کشف شده از کاربر تاثیر گذار باشه.
همه این اهداف بالا تاکتیکهای مختلفی برای درک نیازهای کاربران واقعی در دنیای واقعی داره. این تاکتیک ها کمک میکنه که یک طراح ux فرضیات که برای طراحی محصول داره رو در نزدیک ترین حالت به انچه که مشتریان در تلاش هستند انجام بدهند نزدیک کنه تا در نهایت کاربران در مسیری های که تیم طراحی یا ux تعیین کرده قدم بزنن.
حالا یک طراح ux چیکار میکنه ؟
طراحی ux یک سری ابزارهایی داره که شامل تحقیق و تست و ازمایش محصول و کاربران هست که بتونه کارهایی از قبیل طراحی های گرافیکی، لایههای و قالب اصلی محصول، جملهسازی و زبان محصول رو طراخی و پیش ببره.
یک طراحی ux برای کشف نیارهای کاربران با اونها جلسات مصاحبه تنظیم میکنه تا تصویر بهتری از نیازهای کاربران بالقوه و نحوه تعاملاتشون با محصول داشته باشه.
یک طراحی ux محصول، سرویس یا سیتسمی که طراحی شده رو بعد از طراحی باید تست کنه که ببینه فرضیاتی که برای طراحی استفاده کرده است دقیقا نیازهای کاربران رو حل میکنه یا خیر... برای این کار میتونه اسکریپتهایی برای تجزیه و تحلیل در محصول قرار بده یا طرح پیشنهادی رو با سری مشتریان بالقوه تست کنه و در نهایت این نتایج بدست امده از تست ها رو تحلیل کنه تا در سفر مشتری عمیق تر بشه تا روایت ها ومسیرهای موفق رو کشف کنه و ان مسیرهایی که ناموفق بوده، نقاط اصطلاک و درد کاربر رو کشف و سپس حل کند.
یک طراحی ux گرامر بصری (visual grammar) محصول رو مشخص میکنه یعنی تمامی المان های بصری و استاندارهای اون. مثل ایکون ها و تصاویر و تایپوگرافی
این گرامر باید از نشانه های مرتبط با برند باشد و طراحی ux با بصورت متمرکز این سازگاری ور در کل مسیر طراحی خود حفظ کند.