سپیده سعید
سپیده سعید
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

تفکریدن - قسمت دوم - پشت و روی یک سکه

پشت و روی یک سکه
پشت و روی یک سکه


یکی از علاقه‌مندی‌هام اینه که از چیزهایی که می‌شنوم نگاه جدیدی استخراج کنم. و خوشم هم میاد با دیگران در میون بذارمش هرچقدر هم خلاصه و خام. اسم این نوع فعالیت ذهنیم رو گذاشتم تفکریدن که خوب ترکیب یک عمل و یک فعله که گمونم بتونید حدس بزنید چیاست ولی بذارید اشاره مستقیمی بهش نکنم :)


وقتایی که می‌خوایم رابطه‌ی معکوس/متضاد/متناقض رو خیلی نزدیک بهم نشون بدیم معمولا می‌گیم این دوتا "پشت و روی یک سکه‌ن" یا "دو روی یک سکه‌ن" مثال پر استفاده‌ش مثل "عشق و نفرت" انگاری که می‌خوایم بگیم این دوتا یکی‌ان یا یه مرز خیلی باریکی دارن انگار می‌خوایم بگیم جنسشون یکیه!

یه چیزی این وسط داره این معنی رو ایجاد می‌کنه که اونقدی هم بهش اهمیت داده نمی‌شه، چیزی که داره به این دوتا مفهوم ظاهرا متناقض ارزش یکسان می‌ده. بعله اون همون سکه‌س. ما داریم راجع به سکه حرف می‌زنیم این سکه یه ارزش یکسان داره یعنی این وسط یه مقیاس ارزشمند هست که داریم می‌گیم پشت و روش فرقی نداره. یه کم سخته توضیحش ممکنه بعدا بیام یه ذره بهترتر توضیح بدم منظورمو.

حالا برگردیم به همون "عشق و نفرت" اینجا یه معیاری هست، حالا هر کسی ممکنه اون معیارش متفاوت باشه، مثلا فرض کنیم شما فردی هستید که افراد مستقل رو دوست دارید، اون استقلال برای شما سکه‌س یعنی ارزشمنده حالا مستقل بودن یا آویزون بودن می‌تونه روی عشق و نفرت شما تاثیر گذار باشه. (هشدار: این مثال خیلی خشن و نتراشیده‌ست حالا بازش نکنیم.)

یه مثال دیگه اهمال کاری و استمرار، این دوتا سکه‌شون موفقیته یا حتی ناموفقیت. ولی ناموفقیت قاعدتا چیز ارزشمندی نیست و خب در نظر نمی‌گیریمش. لذا اهمال کاری و استمرار دو روی یک سکه‌س، یه سکه با ارزشِ موفقیت!


تفکریدن - قسمت اول - از دل برود هر آنکه از دیده برفت

تفکریدن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید