در بندش کشیدند، شکنجه اش کردند، کشتندش تا بگویند ماهیتش تنها به نامش محدود می شود. نامی که می بایست پیام آور حقیقت باشد، حال پیام زجر و درد را سر می داد. تاوان، کلمه ای است بس کوچک برای آنچه گذشت بر مردمانی که راهش را پی گرفتند. اصلا باید برایش تاوان داد؟ مردمانی که رویا صدایش می زندند، به زودی خواهند فهمید والاتر از یک رویا از آنها دریغ شده. رویایی که ترسان ترسان از خواب کودک ٨ ساله عبور می کرد تا سرانجام مسیرش را از بین سنگلاخ کابوس های شبانه یک نوجوان پیدا کند. آنقدر غریب بود که بردن نامش جرمی به وسعت شب محسوب می شد. محدودش کردند؛ به واژگان، به کلمات. برایش حبس بریدند؛ تا ابد! تبعیدش کردند به ناکجا! آنقدر دور که گویی هیچگاه وجود نداشته. حقی که روزی برای نمایان شدن تقلا می کرد، حال از یادها رفته بود. رویا اما هرگز نمی میرد. آنچه روزی از خواب کودک ٨ ساله عبور کرد، به زودی باز خواهد گشت. به زودی نامش فریاد بلندی خواهد شد بر بام هر زندانی. آزادی که دریغ کردنش هرگز امکان پذیر نخواهد بود، حقی است غیر قابل تصرف بشری. پیروزی ای است دلنشین که باید هر روز از نو آغاز گردد. دریایی است متلاطم و طوفانی. داشتنش لیاقت می خواهد و جرأت پرداخت بهایش. آزادی قدرتمند است؛ آنقدر که هر بندی را در هم شکند، هرتبعیدی را دور بزند و هر کابوسی را به رویا بدل کند. مخدری است اعتیاد آور که امتحان کردنش سیری ناپذیر است. زینتی است گرانبهاتر و زیباتر از هر گوهری که تا به حال به چشم دیده شده. اگر واژگان محدودش کردند، اگر دولت ها در بند کشیدندش، آزادی اما همچون اسبی خرامان از پس تمامی طوفان ها بیرون خواهد آمد تا ثابت کند هیچ چیز جلودارش نخواهد بود. ثابت کند هر چیز تاوانی دارد؛ خندیدن، خطر دیوانه قلمداد شدن را، گریستن، خطر احساساتی خوانده شدن را، زیستن، خطر مردن را، تلاش کردن، خطر شکست را. ولی با خطر نکردن، برده ای می شود هر که گرفتار زنجیر بی تفاوتی شده. ژان ژاک روسو در جایی می گوید: آزادی به این معنا نیست که هر کاری دلت می خواهد انجام دهی؛ بلکه بدین معناست که مجبور نباشی آن کاری را انجام دهی، که دلت نمی خواهد. شاید بهتر باشد این واژه باز تعریف شود تا آنان که به اشتباه افتاده اند در مسیر قرار گیرند. این نیز تاوان خواهد داشت. تاوان شنیدن حرف های آنان که در بند کشیدن برایشان بهتر است. درهیچ کجای تاریخ در بند کشیده شدن مورد قبول واقع نشده و آزادگی و آزاده بودن همواره مقدس تلقی شده، می شود و خواهد شد. راه آزادی با تمامی سختی هایش تا ابد ادامه خواهد داشت و آنان که آزاده خلق شده اند، هرگز آن را قربانی خواسته های دیگران نخواهند کرد. فقط یک بازنگری به سرشت واقعی مان کافی است تا بفهمیم انسان از ابتدای خلقت تا بدین جا هرگز بند را قبول نداشته و برای رهایی از تاریکی ها برداشتن قدم هایی هرچند کوچک کارساز خواهد بود.