بالاخره نجات دهنده کیه؟
توییتر فارسی رو دوست دارم. کاربرها اونجا حتی اگه فرهیخته هم نباشند، خودشون رو به فرهیختگی می زنن. چی از این بهتر. برای مایی که فضای مجازی به آدم های بدتری تبدیل مون کرده، فرهیخته نمایی یه فضیلت به حساب میاد.
چند وقت پیش یک ژانر جالب به ژانرهای توییتر اضافه شد، تحت عنوان "نجات دهنده توی آینه است". درست و غلطش رو نمی دونم ولی برای مدتی حس خوبی ایجاد کرد. ماهایی که توی فرهنگ مون مسطلح شده که منتظر باش یکی با اسب سفید بیاد و نجاتت بده، ژانر خوبی بود.
یادآوری اینکه نجات دهنده اون بیرون نیست و این خود تو هستی که می تونی از گرفتاری (احتمالی) که توش گیر کردی خودت رو نجات بدی. چه اشکالی داره مگه؟ همون فرهنگی که ما رو وابسته به دیگری کرده بارها گفته: دستت رو بذار روی زانوهات، یا علی بگو و بلند شو.
اصلا نجات دهنده رو کی تعیین می کنه؟ کی تعریفش می کنه؟ کی اولین بار این اسم رو براش انتخاب کرد؟ کی میگه کجا ایستاده؟ توی آینه؟ روی اسب؟ پشت فرمون بنز (!) توی حساب های بانکی مون؟
نمی دونم اصلا ما نیازی به نجات دهنده داریم؟ از چی قراره نجات مون بده؟ مگه زندگی همین نیست؟
پ ن: پایان باز گاهی لازمه، شاید نجات دهنده مغزمون بود😉