شب یلدا، شب خوشحالی و خنده است، شب دورهمی های بامزه است.
شب یلدا همان شب چله هست، شب چهل سالگی مردم این شهر و دیار، شب خوشحالی و خنده که نه از کینه و دشمن خبری است و نه از غم و اندوهِ پیشین خبری است .
شب یلدا غم را سحری پیدا نیست
گریه های سحرم را اثری پیدا نیست
شب یلداست..
شب قصه گفتن نه نه سرما و شب لالایی پاییز و برگ ریزان که اگر مملو از عشق و محبت باشد قطعاً ماندگار خواهد شد.
شب یلـدا بهانه ای است برای دور هم بودن و فرصتی برای دیدارها است و زمانی هست برای نشستن لبخند بر لبان غنچه کودکان در آغوش بزرگتر ها....شب یلـدا بهانه ای است برای دور هم بودن و فرصتی برای دیدارها است و زمانی هست برای نشستن لبخند بر لبان غنچه کودکان در آغوش بزرگتر ها....شب یلـدا بهانه ای است برای دور هم بودن و فرصتی برای دیدارها است و زمانی هست برای نشستن لبخند بر لبان غنچه کودکان در آغوش بزرگتر ها....شب یلـدا بهانه ای است برای دور هم بودن و فرصتی برای دیدارها است و زمانی هست برای نشستن لبخند بر لبان غنچه کودکان در آغوش بزرگتر ها....
شـب یلـدا، شب خورد و خوراکِ، شب خوردنی های خوش رنگ و لعابِ، از اَنـار تُـرش و خونی تا هندونه ی گِـرد و توپولی...
شب یـلـدا، یک روز از سال هست که مجالی میدهد برای من و تو، تا همگی لحظه ی شیرین با هم بودن را احساس کنیم.
به امید روزهای شیرین در کنارم هم و با هم با لبخندی در از شادی و نشاط...
#1397
نویسنده : سید رضا رضوی تبار