سید علی احمدی روئین ۲
سید علی احمدی روئین ۲
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

فندق به مسافرت میرود قسمت ۵

یک روز که فندق از خواب بیدار شد دید که موزی برای کوکو دارند جشن میگیرند ببخشید با مورغ دریایی مرغ دریای گفت راوی په چرا منو دیر تر گفتی حلا ولش کن. فندق گفت دارین برای چی جشن میگیرین موزی گفت برای ماشین کوکو فندق گفت عععع پقدر خوشگله صبر کن از طلاست موزی گفت اره یک ۲۰۶ طلایی تازه توش ندیدی میخوای باهاش یک دوری بزنیم فندق گفت اره موزی گفت پس برین چمدون هارو ببندین فندق گفت فوش نده موزی گف فوش نیست چمدون فندق: اه فندق رفت تا چمدونش رو اماده کنه فندق گفت راوی این چمدون پس چیه گاوصندق هانننن اره رمزشم ۵۴۳۴ ای خداااا فندق پراتو رنگ کن باشه خلاصه همه اماده شدند و سوار ماشین ۲۰۶ طلایی شدند فندق گفت قیمش چند بود توی طلای سفید بود قیمتش هم یک میلیارد بود فندق گفت چهههههه شد (کسانی که بجنورد هستند ما از اسم طلای سفید کپی کردیم)خولاصه طوطیای گل رفتند به ژاپن که بد بخت شدند پاسپورت میخواس طوطیا فکر کردند پسپورت را نقاشی کردند اگه بچه ها این داستان را میبینند نمیتوانین پاسپورت را نقاشی بکشین خولاصه وارد ژاپن شدند و یک پیتزا در مقازه ی دایان خودند و ۸سیخ چلو کباب در فانوس خردند ببخشید خسته شید قسه ما پسر رسی فندق گفت کلاغه به خونش رسید ممنون برای تماشا

طوطیداستانمسافرتگول زدن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید