موثر بودن خواه در زندگی خودمان و خواه در زندگی دیگران محصول منش ماست. این هفت عادت کاملا به هم مرتبط هستند و برنامه ای برای ایجاد تغییری بنیادی و پایدار است مشروط بر اینکه آن را با دقت یاد بگیریم و به دیگران آموزش دهیم و متعهد شویم آن را هر روزه در زندگیمان به کار ببریم تا بخشی از وجودمان شود.
اگر میخواهید رفتار اشخاص را تغییر دهید، تصویری را که از نقش خود دارند عوض کنید.
قبل از اینکه هفت عادت را بیاموزیم، ابتدا باید بدانیم که برداشت ها چگونه نگرش ما را نسبت به جهان تغییر می دهند . منظور از برداشت، شیوه نگرش ما به جهان، افراد و اطرافیانمان است و برداشت منشأ گرایش ها و رفتارهای ماست. و باید به این توجه داشته باشیم که در هنگام رویارویی با مشکلات نمیتوانیم از همان سطح فکری که آن مشکلات را به وجود آوردیم آن را حل کنیم . برای رسیدن به تغییرات بزرگ و پیشرفت های عمده باید برداشت خود را تغییر دهیم.
اگر بخواهیم درباره عادت موثر بودن صحبت کنیم با قانونی طبیعی سرو کار داریم. عادت عبارتست از نقطه تماس دانش ، مهارت و اشتیاق.
هفت عادت اساسی و بنیادی هستند و مستقیما با موثر بودن ارتباط می یابند. مهمترین دارایی ما قابلیت تولید ماست. و باید پیوسته برای بهبود و رشد، روی قابلیت تولیدمان سرمایه گذاری کنیم و این در ارتباطات انسانی حائز اهمیت است و با اندوختن حساب عاطفی و اعتماد سازی به مرور زمان، ایجاد ارتباط آسان و بدون تلاش می شود. ایجاد روابط موثر یعنی بالابردن کیفیت رابطه از طریق اندوختن به حساب عاطفی . که این از 6 طریق قابل دستیابی است.
1- مهربانی های ساده کوچک : تشکر کردن و تحسین و احترام
2- صداقت: به معنی عمل کردن به تعهدات و قول هایی که داده ایم
3- بیان کردن توقعات و مدیریت آن
4- وفاداری: مثلا در غیاب کسی پشت او بدگویی نکنیم.
5- تمامیت وجود : یعنی حس تعهد نسبت به اصول . که فراتر از صداقت است یعنی عمل کردن به حرفهای خود و برآوردن انتظارات.
6- عذرخواهی کردن در صورت نقض یکی از 5 مورد قبل
و اگر ضد شش مورد عمل کنیم از ذخیره عاطفی خود مصرف می کنیم و این باعث خالی نگه داشتن آن می شود. این هفت عادت کاملا در هم پیچیده اند و به هم مرتبط و در ادامه هم می آیند. و به انسان کمک می کنند تا از حالت اتکا به اتکای متقابل برسد و این یعنی به کمک هم کاری را انجام خواهیم داد و این نتیجه ای بزرگتر برایمان به ارمغان می آورد. و البته پر واضح است که تا زمانی که خود کاملا مستقل نباشیم نمیتوانیم به اتکای متقابل برسیم. و یکی از بهترین راههای تشخیص این که متکی هستیم یا نه ، بررسی خشم و ترس است زیرا هر دوی آن نشان دهنده اتکا است و هر آنچه مرا خشمگین کند یا بترساند، نشانگر اتکایمان به آن چیز است. یعنی رفتارمان وابسته به طرز رفتار دیگران است.
عادتهای 1، 2 و 3 مستقیما به منش انسان مرتبط است و عادتهای 4، 6،5 که ثمره 3 عادت اول است مرتبط با شخصیت انسان. و البته عادتهای 4،5،6 نیز میتوانند به عادت بدل شوند. تلاش برای بهبود روابط تا زمانی که خودمان رشد نکنیم و تحول نیابیم امری کاملا بیهوده است. اگر سه عادت نخست را ریشه بدانیم ، سه عادت بعدی ثمره و میوه آن می باشند.
1- عامل باشید.
یعنی مسئولیت خود، اوضاع و شرایط خود را بپذیریم. مردمان موثر عامل اند و در نتیجه رفتارشان حاصل تصمیم و انتخاب آگاهانه و مبتنی بر ارزش هاست.
2- ذهنا از پایان آغاز کنید .
یعنی به روشنی مقصدتان را بدانید، تا بدانید که به کجا خواهید رسید. برنامه و رسالت خود را تعیین کنید و آن را در دل و ذهن خود حک کنید. جوهر عادت 2 نوشتن رسالت شخصی است و می توان آن را عادت رهبری نامید. زیرا ابتدا شخص رهبری خود را بر عهده می گیرد. و این مرتبط با ارزشهای فرد است. و کلید توانایی و تغییر یافتن است.
3- نخست امور نخست را قرار دهید.
یعنی بجای مدیریت زمان، به مدیریت خود بپردازید.در واقع این عادت به تحقق در آوردن عادت 2 است . طبق مدیریت زمان ما وقت خود را به دو دسته امور مهم و امور اضطراری تقسیم می کنیم. ما نسبت به امور اضطراری اقدامی فوری انجام میدهیم در حالی که جزو امور مهم نیستند. در حالی که امور مهم به رسالت و ارزشهای ما کمک می کنند. اگر جدول مدیریت زمان را مربع در نظر بگیریم و به چهار قسمت تقسیم کنیم . قسمت یک مشکلات و بحران ها را نشان میدهد و هم مهم اند و هم اضطراری. مربع دوم، با هدف و رسالتمان در ارتباطند ولی غیر اضطراری اند . مربع 3 اضطراری اند ولی مهم نیستند و به رسالتمان ارتباطی ندارند ، مثل جواب دادن به تلفن . مربع 4 ترکیبی از فعالیتهای غیر مهم و غیر ضروری اند در واقع اتلاف وقت.
کلید ارتباط موثر مربع 2 است زیرا با امور غیر اضطراری اما مهم سر و کار دارد. و برای اینکه بتوانیم به این امور بپردازیم باید از مربع 3 و 4 بکاهیم. و بجای برنامه ریزی روزانه ، برنامه ریزی هفتگی، ماهانه، شش ماهه و یکساله کنیم. و باید بدانیم آنچه بیشترین اهمیت را برایمان دارد نظام ارزشی و حس تعهدمان است نه برنامه هایمان.
برای اینکه بتوانیم این 3 عادت را در خودمان ایجاد کنیم نیاز به خودآگاهی، تخیل، شعور، اراده داریم. و این، احساس ایمنی درونی در ما ایجاد می کند که خودمان مسئول زندگیمان هستیم. و به احساس اتکا به نفس و استقلال می رسیم .
4- برنده / برنده بیندیشید.
یعنی بیا به گونه ای صحبت کنیم تا هردوی ما به یک راه حل که از دیدگاه هردوی ما مطلوب است برسیم . در اینجا رقابت معنایی ندارد. زیرا کار گروهی و برنده شدن همه کسانی که در آن سود می برند ضروری است. البته باید در این قسمت بانک عاطفی خود را از طریق سه عادت قبل پر کرده باشیم. نگرش برنده/ برنده دارای 5 بعد است که شامل منش، کیفیت رابطه، توافق های به عمل آمده یا انتظارات، چگونگی سازمان دادن به نگرش برنده/ برنده و در آخر چگونگی اجرای 4 مورد قبل
البته در بعضی مواقع همه توافقها براساس این نگرش پیش نمی رود و در اینجا آنچه مهم است نوع رابطه با سطح اعتماد بالاست که افراد بهم اعتماد میکنند ولی باید بدانیم که نباید زیاد از حد از بانک عاطفی برداشت کنیم. و حتی در بعضی از مواقع باید از اجرا شدن آن طرح خودداری کنیم. اجرای نقش برنده/ برنده نیازمند شهامت و جسارت است.
5- اول گوش دهیم سپس بخواهیم به ما گوش دهند.
این عادت مستقیما به شیوه ارتباط برقرار کردن مربوط می شود و کلید ایجاد همدلی و روابط مبتنی بر نگرش برنده برنده است. و هدف از گوش فرا دادن با همدلی یعنی با نیت فهمیدن و قصد درک کردن ،گوش کنید . یعنی در آن لحظه احساس طرف را درک کنیم و البته اینکه این به معنی موافقت با دیگری نیست.
6- انرژی گروهی ایجاد کنید.
یعنی ایجاد راه حل های تازه و بهتر در قالب گروه. و این عادت جنبه خلاق عادت 5 است. بزرگترین راز آن ارج نهادن به تفاوت های یکدیگر است .
7- اره را تیز کنید( بازسازی خویشتن).
در واقع ایجاد تغییر مکرر در برداشت هایمان است. اگر به طور منظم به عادت 7 بپردازیم، خود به خود عادت ها را در خود پرورش می دهیم و این عادت ایجاد تعادل میان چهار بعد وجودمان یعنی جسمی، معنوی، اجتماعی، عاطفی است.
در انتها باید به خاطر بیاوریم که این هفت عادت برای همه عادتهای زندگی و حیاتند. زیرا براساس اصول و قوانین طبیعی اند که به مرور زمان تغییر نمی یابند.
اصول مانند فانوس دریایی هستند . تکان نمیخورند. نمیتوانیم آن ها را بشکنیم. چون با شکستن آنها خود را می شکنیم . اما میتوانیم آنها را بیاموزیم، به کار ببندیم و بابت آنها شکرگزار باشیم.
خلاصه ای از کتاب هفت عادت مردمان موثر ( خلاصه کننده : مائده حسینی)