سید یاسین پیام
سید یاسین پیام
خواندن ۱۵ دقیقه·۲ سال پیش

علی آقا! گفت و گو همینجاست

به بهانه دیدن پستی از یکی از کاربران فعال ویرگول به نام علی آقا که گفته بود: منطقشان خیلی قوی بود و برای همین بلاکم کردند!!!

این علی آقا توجهم را جلب کرد. خواستم بگویم اهل گفت و گو هستم
این علی آقا توجهم را جلب کرد. خواستم بگویم اهل گفت و گو هستم

در این مدتی که شروع به نوشتن در ویرگول کرده ام، یک چیز را مسلم در نظر گرفته ام: نیاز امروز ما، گفت و گو است. دشمنی ها از جایی شروع می شود که تصورات جای حقایق را بگیرد. برای همین یکی از پست های ایشون رو اینجا نقد می کنم تا دروازه گفت و گو باز شود. می توانید آن پست را می توانید مشاهده کنید.

البته ناگفته نماند که این پستی که مورد نقد هست، نقل قول بوده و نوشته خودش نیست.

بر اساس نظرسنجی‌های معتبر داخلی از چند سال پیش بیش از ۵۰ درصد کل شهروندان ایران (اعم از مذهبی و غیرمذهبی و محجبه و غیرمحجبه) و بیش از ۷۵ درصد کل شهروندان تهران و شهرهای بزرگی مثل شیراز مخالف اجبار حجابند. چند درصد از هم‌وطنان‌تان مخالف اجبار بشوند دست از اجبار می‌کشید؟

نظرسنجی های معتبر یک اسم شیک هست. اما اولین شاخص یک پژوهش درست و درمان علمی، «مستند» بودن آن است. در حال حاضر وضعیت رویکرد مردم به حجاب تابع منحنی توزیع نرمال هست. به عبارتی عمده مردم نسبت به حجاب، مفهوم شرعی، مفهوم عرفی و رویکرد قانونی اون در یک وضعیت میانه قرار دارن. در دو سر طیف هم موافقان جدی و مخالفان جدی با تعداد به مراتب کمتر، برای هم شاخ و شانه می کشند. البته واضح است که این مساله تابع فرهنگ هم هست و مثلا در شهرهای بزرگ مذهبی مثل قم، یزد، مشهد و امثال اونا کفه مذهبی ها سنگین تر هست. طبعا در بعضی از شهرهای بزرگ هم خلاف این هست. برای مطالعه علمی، پیشنهاد می کنم این گزارش از مرکز پژوهش های مجلس رو که به قول دوست ما در چند سال اخیر نوشته شده رو حتما بخونید.

تحمیل قانونی که اکثر شهروندان مخالف اجرای آن هستند و به نحو روزافزون و گسترده‌ای در برابر اجرای آن مقاومت و نافرمانی می‌کنند، ناقض اصول و فلسفه قانون‌نویسی خادمِ «حاکمیت قانون» نیست؟ قانونی که در این سطح گسترده شکسته می‌شود می‌تواند قانون خوبی باشد؟ وضع چنین قانونی حرمت قانون و قبح قانون‌شکنی را نمی‌شکند؟

حالا که صحبت از قانون شد؛ قبلا در نقد های نسیه هم گفتم که پیگیری قانونی حق مردم هست. اما وقتی به آمار نگاه می کنیم می بینیم مطالبه عمده مردم این نیست! مردم با شرکت در انتخابات هم نماینده مجلس انتخاب می کنند و هم رئیس جمهور. از هر طیف و با هر شعاری هم مسئول داشتیم. خیلی از مسائل هم با همین انتخابات تغییر کردن(از جمله ورود بانوان به ورزشگاه). خیلی خب، مردم مطالبه قانونی کنند و نمایندگانی انتخاب کنند که به دنبال این مطالبات باشند. نمی شود موقع انتخبات به فامیل، شام، وعده های صنفی و قبیله ای رای داد، بعد به بهانه عدم توجه به یم موضوع دیگر قانون شکنی کرد. اگر مطالبه مردم تغییر مواضع پوشش اجباری هست، لطفا بر این اساس پیگیری قانونی بکنند. این همان آرمان دموکراسی نیست؟ همان گردش مسالمت آمیز قدرت بین گروه های مختلف؟

حتی اگر موافقان اجبار حجاب اکثریت بودند (که دیگر نیستند) بر اساس چه استدلالی نقض حقوق و آزادی‌های اساسی کسانی که نمی‌خواهند حجاب داشته باشند را موجه می‌دانید؟ فرضا اگر استدلالی دارید توجه دارید که با همان استدلال در جوامعی که مسلمانان اکثریت نیستند هم حجاب می‌تواند ممنوع و حقوق و آزادی‌های اساسی مسلمانان نقض شود؟

قبلا گفتیم ملاک تشخیص اکثریت در بحث حجاب هر چه که باشد به نفع مخالفان آن نیست. اگر ملاک حضور در خیابان است،می توانید به تشیع شهدا در همین فاطمیه اخیر نگاهی بندازید. اگر ملاک رویه سیاسی- اجتماعی است، قبلا به بحث انتخابات و اولویت های مردم در انتخاب نمایندگان اشاره کردیم. اگر ملاک کمپین های مجازی است، در پست هایی مثل نبرد روایت ها، گفتیم چرا این کمپین ها از نظر علمی فاقد اعتبار هستند؛ اما گذشته از این ها باید گفت مساله دین و قانون نباید با هم خلط شوند. قانونی که خود را بالاتر از دین می داند می گوید من به ادیان مادامی که ناقض من نباشند اجازه فعالیت می دهم(ادعای قوانین سکولار). اما بعد می بینیم که یهودیان در فرانسه منعی برای مناسک خود ندارند اما مسلمین با حجاب نباید باشند. گاهی هم مثل آمریکا مساله دین داری بلا مانع است، مادامی که دین به مسائل سیاسی نپردازد. اما در ایران دین و قانون در هم تنیده اند. به نحوی که اگر فعالیت موجب آسیب رساندن به دین شود، در قانون جرم انگاری می شود. این موضوع در سطح قانون گذاری در مجلس و امثال آن نیست بلکه یک مساله حقوق اساسی و فلسفه حقوق هست که برای اصلاح آن(بر فرض) باید کل قانون اساسی تغییر کند. تغییر قانون اساسی هم در اختیار هیچ مسئول تنهایی نیست و به قول این اکثریت پنداران باید کلی مرحله با کمک اکثریت طی شود.

گذشته از این ها، مساله حجاب نیست؛ چرا که حجاب شرعی سال هاست به شکل درست به غیر از افراد مذهبی توسط سایر ایرانیان رعایت نمی شود و از قضا نه تنها مورد آزار و اذیت نیستند بلکه در سینما، فضای مجازی، محل کار و تحصیل و ... هم مشغول زندگی هستند. مساله پوشش هست. فرض کنید کسی نمی خواهد از قوانین پوشش اجباری در هر کشوری در دنیا تبعیت کند. چه باید بکند؟ در غرب برای برهنه گرایان(nudists, naturists) کمپ های محدود کننده زده اند. هرکسی هم از قوانین تخطی کند به شدت با او برخورد می شود. قانون به عنوان یک محدود کننده مشروع در همه جوامع بشری پذیرفته شده است و این که ماهیت محدود کنندگی قانون را با کلمات شیک زیر سوال ببریم تهی از معنا و نوعی هجو اجتماعی است.

حتی اگر هیچ اختلاف نظر فقهی درباره حدود حجاب شرعی نبود (که می‌دانیم هست) و حتی اگر رعایت نکردن حجاب در فقه سنتی تعزیر داشت (که می‌دانیم ندارد و حتی در حکومت پیامبر هم تحمیل نمی‌شده و مجازاتی نداشته است) طبق چه استدلالی ایرانیان مسلمانی که پیرو فقه مورد پسند شما نیستند و ایرانیانی که اساسا مذهبی یا مسلمان نیستند و حتی توریست‌های غیرایرانی باید با الزام قانونی از فقه مورد پسند شما پیروی کنند؟ اساسا پیروی اجباری از فقه چه ارزش مومنانه‌ای دارند؟

اختلاف نظر فقهی در رابطه با حدود حجاب؟ یعنی مثلا در پوشاندن چقدر موها اختلاف هست؟ این حرف هم متاسفانه ناشی از کم سوادی و ژورنال نویسی است. حکم اصلی حجاب، آیه قرآن هست که اساسا در اون نمی شه از منظر فقهی تشکیک کرد:

وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِ‌هِنَّ وَ يحْفَظْنَ فُرُ‌وجَهُنَّ وَ لَايبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْيضْرِبْنَ بِخُمُرِ‌هِنَّ عَلَیٰ جُيوبِهِنَّ وَ لَايبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ... وَ لَايضْرِ‌بْنَ بِأَرْ‌جُلِهِنَّ لِيعْلَمَ مَا يخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ ﴿۳۱﴾
و به زنان با ایمان بگو: «دیدگان خود را [از هر نامحرمی‌] فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند، مگر آنچه كه طبعاً از آن پیداست. و باید روسری خود را بر گردن خویش [فرو] اندازند، و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان... آشکار نکنند؛ و پاهای خود را [به‌گونه‌ای به زمین‌] نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته می‌دارند معلوم گردد.

دو رکن اصلی حجاب در این آیه یعنی اولا پوشاندن بدن و موی سر(حدود پوشش) و عدم ایجاد جاذبه جنسی در پوشش(شرایط پوشش) کاملا واضح بیان شدن و اختلافی در اون نیست. بلکه در شرایط پوشش به تبع شرایط اجتماعی ممکن هست تغییراتی ایجاد بشه. مثلا در جامعه ای که همه چادر سر کنند، بدون چادر بودن شاید ایجاد جاذبه تلقی بشه یا برعکس در جامعه رنگی پوشیدن عادی و استفاده از رنگ های خنثی جاذبه تلقی بشه. این ها اساسا عرفی هستند نه فقهی.

اما بحث مجازات و تعزیر. مجازات در قوانین ما و حتی در سنت نبوی 2 شکل دارند. مجازاتی که به حکم اولی تشریع شده اند و مجازاتی که به حکم ثانوی تعیین شده اند؛ خب این یعنی چه؟ مجازات تشریعی به حکم اولی ریشه وحیانی دارند. مثلا اگر کسی با شرایطی که در فقه ذکر شده(یعنی در حضور شهود!) زنا غیر محصنه کند(یعنی مجرد باشد نه متاهل) باید 100 ضربه شلاق بخورد. خب این 100 ضربه در قرآن هست. یا مساله روزه قضا یا کفاره برخی از رفتارها در ایام حج. اما برخی قوانین به تشخیص حاکم جامعه مبتنی بر یک جهان بینی وضع شده اند که این مورد شامل کل قوانین سکولار در عالم می شود. خب این که در کشوری برای یک رفتاری جریمه ای هست که جای دیگری نیست یا متفاوت هست چرا عجیب به نظر می رسد؟ اگر شما در آلمان مدفوع سگ خود را از معابر عمومی بر ندارید 250 یورو جریمه می شوید! اما در ایران برای این موضوع جریمه ای نیست. خب الان باید در آلمان برای حقوق سگ ها تظاهرات کنند و حق آزادی ریدن برای حیوانات را خواستار بشوند؟!

مجدد تکرار می کنم: مساله پوشش اجباری یک مساله حقوقی هست. مساله حجاب و حدود اون یک مساله فقهی. بعضا این دو مساله با هم اشتراکاتی دارند گاهی هم هیچ ارتباطی ندارند. این که یک خارجی باید در ایران حجاب سرکند با این که یک ایرانی برای داشتن پاسپورت فلان کشور باید عکس بی حجاب داشته باشد فرقی نمی کند. این قانون کشور است که تعیین کننده است و نمی تواند با گزاره های نیم بند و بعضا مجهول السند شرعی قانون مشخصی را به چالش کشید یا برعکس به استناد قانونی که اساسا اسلام را فوق خود قبول ندارد، ارزش گزاری های اسلامی و دینی را پایین آورد.

آیا برآوردی از میزان خشم و نارضایتی‌ای که هر بار جریمه یا توقیف خودرو برای افتادن روسری یا برخوردهای گشت ارشاد در بخش فزاینده‌ای از خانواده‌های ایرانی ایجاد می‌کند دارید؟ در چه شرایطی می‌پذیرید که برخورد قهرآمیز و گشت‌ ارشادی شکست خورده و حتی نتیجه عکس داشته است؟

یک عزیزی یکبار گفت دادگاه به عنوان نماد عدالت، تقریبا همیشه از منفورترین نهادهای اجتماعی در دنیاست چون همواره حداقل یکی از دو طرف، یعنی 50% مراجعانش را محکوم می کند. بله اگر کسی قانون شکنی کند و جریمه شود راضی و خشنود نخواهد بود(حداقل در لحظه مواجهه با عواقب عمل خود). عبور از چراغ قرمز، عبور از سرعت مجاز، ورود به محدوده طرح ترافیک و... حتی اگر به کسی آسیب نرساند جرم است و جریمه دارد. چرا نباید به جای جریمه حجاب، به محدوده طرح ترافیک اعتراض کنیم؟ مثلا چون منزل ما در محدوده طرح هست و روزانه رسیدن من به محل کار با وسایل حمل و نقل عمومی حدود 70 دقیقه طول می کشد. خب آیا برآوردی از این همه زمانی که از شهروندان بابت اجرای طرح ترافیک گرفته می شود شده است؟ می دانید چرا نمی شود؟ چون ما آن را قانون می دانیم ولی پوشش برای بانوان را شرع! قانون، قانون است چه رأسا ریشه در شرع داشته باشد چه تصمیم عقلایی و عرفی باشد.

اما ماجرای گشت ارشاد. گشت ارشاد تکه ای از یک پازل است که هرگز کامل نشد و به عبارتی موجود ناقص الخلقه ای از یک قانون متروک. شخصا من هم موافقم که گشت ارشاد به اهداف قانونی که آن را ایجاد کرده نرسیده اما این به این معنی نیست که باید به هر رفتار ناهنجاری(اگر هنجار را طبق قانون و عرف اکثریت تعریف کنیم) تن بدهیم. به نظرم نباید برخورد با ناهنجاری را تعطیل کنیم بلکه باید نحوه برخورد را اصلاح کنیم.

آیا برآوردی از هزینه‌های سهمگین اقتصادی، اجتماعی و سیاسی این برخوردهای چنددهه‌ایِ نارضایتی‌افزا و خشم‌پرور و تاثیرش در فاصله‌گیری عاطفی بخش روزافزونی از جمعیت از دین و تعلق ملی و افزایش میل به مهاجرت، مهاجرت سرمایه‌های علمی و اقتصادی، کاهش مشارکت و همبستگی و امید اجتماعی و افزایش احتمال اعتراض خشم‌ناک دارید؟

کسی که به خاطر این که بتواند شال و روسری را بردارد مهاجرت می کند مثل آن بنده خدایی است که با تمام شدن خودکارش ترک تحصیل کرده. این مواردی که گفته شد هویتی هستند و نابودی آنها بسیار پیچیده و سخت است چراکه در ماهیت خود چسبندگی دارند اما آیا کسی که ادعای ارتباط این موارد با یکدیگر را دارد اصلا برای این ادعا برآورد، پژوهش یا مطالعه ای دارد که به آن استناد کند؟؟؟

در شرایطی که کشور اسیر ابربحران‌های پرشمار و هم‌افزا شده، نارضایتی ناشی از تحریم‌ها و سوء حکمرانی اقتصادی و سیاسی و نابرابری‌ها به حد بی‌سابقه‌ای رسیده و ائتلاف اسرائیل و اعراب و ترکیه در حال تقویت برای صف‌آرایی در برابر ایران است، چطور به جای کاهش فشارهای اجتماعی و نارضایتی برآمده از تحمیل سبک زندگی دقیقا در مسیر عکس حرکت می‌کنید و در حوزه فرهنگ و هنر و آزادی‌های اجتماعی هم به سمت افزایش فشار به جامعه پیش می‌روید؟ از انباشت این همه نارضایتی و نفرت نمی‌ترسید؟ چطور نیازی به ایجاد گشایش بیشتر حس نمی‌کنید؟

خب من این پرسش رو ساده تر کنم. در این شرایط خطرناک که واقعا هم سخت هست، چطور یک عده فرار را بر قرار ترجیح می دهند و بعد از سر شکم سیری توییت و هشتگ می زنند و ادعای دلسوزی می کنند؟ فرض کنید اعضای یک خانواده مریض و بدحال هستند. ناگهان پدر خانواده اعلام کند که زندگی پر از مشقت را رها کرده و با کس دیگری ازدواج کرده. بعد هم هر روز بچه ها را سرکوفت بزند که این چه وضع زندگی است. یا در همان خانواده پدر بماند و دست بچه ها را بگیرد و زندگی را احیا کند. کدام پدر دلسوز است؟ اگر کشور در این وضع اسفانک هست چرا مدعیان دلسوزی به جای فرار به کنج راحت مثل قهرمانانی که وانمود می کنند هستند دست به آبادانی نمی زنند؟ گور پدر سیاسی ها، چرا یک روستا یا یک شهر کوچک را به عنوان کنج خلوت انتخاب نمی کنند تا به زنان و کودکان آموزش پیشگیری از ایدز را بدهند یا گرفتن حق برابری جنسیتی را برایشان نهادینه کنند؟ در 22 ماهی که در شهرستان 45 هزار نفری چ..... و 54 روستای طرح آبادانی بودم در هوای -35 درجه دی ماه پیش مردم و برایشان دلسوزاندم. نمی توانم توییت یک شکم سیر از ویلای لواسان یا کردان را بپذیرم که دلسوز مردم است. در این شرایط سخت دلسوزان مردم در بین مردم در حال کمک به مردم هستند. عربده کشی بر سر دولت و بعد هم پشت کردن به ملت رفتارهای دلسوزانه نیست. بگذریم که خیلی ها مانند فرخ نژاد، تا وقتی سر در آخورد دولت دارند نقش های دولتی هم بازی می کنند و تا نشیمنگاهشان به خارج جلوس نکند زبان و نظری هم ندارند. من نه از انباشت نارضایتی بلکه از انباشت «من» در برابر «ما» وحشت دارم.

آیا در میان اعضای خانواده و شبکه روابط نزدیک‌تان هیچ زنی که به حجاب و پوشش محافظه‌کارانه باور و به آن التزام ندارد ‌نمی‌شناسید؟ وقتی در فضاهای خصوصی، دیگر امکان تحمیل حجاب محافظه‌کارانه به این اعضای خانواده و دوستان‌تان را ندارید، چطور فکر می‌کنید در فضای عمومی تداوم اجبار تا سال‌ها ممکن است؟

جواب یک کلمه ای: فرهنگ سازی؛ کمی بالاتر هم اشاره شد که وضعیت حجاب در کشور ما نه شرعی بلکه عرفی است. متشرعین کماکان محجبه هستند و این افرادِ به قول این بنده خدا آوانگارد در واقع مذهبی نیستند. وضعیت فرهنگی واکنشی از جنس برخورد فرهنگی نیاز دارد. آموزش، قوانین تشویقی، هنجار سازی و امثالهم مسیرهایی برای پایداری حجاب و حدود آن در جامعه هستند. همانطور که 100 سال طول کشید تا وضع حجاب امروزی در جامعه فرهنگ شود، 100 سال هم طول می کشد تا ایده آل شود. اما مگر همیشه فرهنگ مسیر خود را مثل آب از میان تخته سنگ ها باز نکرده؟ مسیر پرپیچ و خم و پر حوصله!

بر اساس نظرسنجی‌های معتبر داخلی بیش از ۸۰ درصد زنان هنرمند، نویسنده، پژوهشگر، مدیر بنگاه و سمن، تحصیل‌کردگان بیش از فوق‌لیسانس و دانشجویان دهه‌هشتادی حجاب سخت‌گیرانه مورد پسند شما و حراست‌ نهادهای عمومی و شورای نگهبان و صداوسیما را ندارند و رویه‌های پرتبعیض‌ استخدام و ارتقا در نهادهای حکمرانی و نمایندگی موجب شده است این نهادها از خدمات اکثریت تواناترین سرمایه‌های انسانی زنان ایران محروم شوند. چه توجیه اخلاقی و حتی شرعی برای محروم ماندن نهادهای حکمرانی از توان بخش فزاینده‌ای از زنان توانای ایرانی دارید؟

در منطق به این پاراگراف می گویند تناقض! وقتی این زن با این شرایط هنرمند شده، پژوهشگر شده، تحصیل کرده و در کل تصویر اجتماعی موفقی دارد یعنی اساسا این سبک پوشش منافاتی با موفقیت زن ندارد!! همین زنان مگر در سینما نیستند؟ در همین اغتشاشات چند بازیگر علیه نظام توییت زدند؟ بالاخره حجاب این آدم که همین بوده و در عین حال زندگی اجتماعی هم داشته. حدود پوشش در محیط رسمی هم مختص ایران نیست. در آمریکا شما به عنوان مسئول دولتی پروتکل پوشش که سهل است، حتی مجاز نیستید اپ غیر آمریکایی تیک تاک را روی گوشی نصب داشته باشید. این هم فریاد آزادی دارد یا این نسخه های آزادی مختص ما تجویز شده؟ این هم سند خبر. راستی پوشش اجباری در محیط های رسمی و آموزشی در غرب هم اجباری است.

نقطه پذیرش شکست سیاست اجبار حجاب و تجدیدنظر در آن توسط شما دقیقا کجاست؟ «دقیقا» کجا؟ اساسا چنین نقطه پذیرش شکستی دارید یا هیچ میزان هزینه از منابع عمومی و منافع و مصالح ملی و هیچ حدی از نارضایتی عمومی و هیچ میزان استدلال و شواهد علیه آن نمی‌تواند شما را متقاعد به عقلانیت‌ورزی و تجدید نظر کند؟ اگر تاکنون نکرده‌اید نمی‌خواهید یک نقطه پذیرش شکست و تجدید نظر تعریف کنید؟ بهتر نیست این کار را زودتر بکنید، قبل از این‌که دیر و هزینه‌ها و نارضایتی‌ها بیشتر شود و اساسا امکان انتخاب تداومش را نداشته باشید؟

راستش برای شخص بنده، فردای براندازی! این حجم از نفرت و خشم و معضلی که به خاطر یک قلم مساله پوشش به قول نویسنده ایجاد شده فقط با خون شسته می شود ولاغیر! التبه اگر شما هم مثل من معتقید که حجاب مساله اصلی که نه، در مسائل فرعی و مشکلات مردم مساله دست چندمی است، بدانید که این چنین مسائلی در همه جای دنیا با فرهنگ سازی ترمیم و حل می شود. حسن فرهنگ سازی این است که خود مردم در آن همیشه موثرتر از دولت ها و نظامات سیاسی هستند. در نتیجه از هر دستی بدهند، از همان دست هم خواهند گرفت.

والسلام

حجابقانوناعتراضاتاغتشاشاتگفت و گو
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید