من هنوز واپسین حرفم در مورد زنان را بر زبان نیاورده ام. بر این گمانم که اگر زنی موفق شود خودش را از میان توده زنان بیرون بکشد یا حتی خود را به فراز آن برساند ، چنین زنی به گونه ای توقف ناپذیر پیشرفت میکند و از مرد هم فراتر می رود . درحالیکه کهنسالی برای مرد محدودیت به وجود می اورد. زن کماکان در سنین بالا پیشرفت میکند و ارتقا میابد.
افکار نیچه و شوپنهاور در میان اهل کتاب معروف هست به افکار ضد زن. ولی بنظرم نباید خیلی تند و تیز به شوپنهاور حمله کنیم. زیرا نوشته های هر نویسنده تحت شرایطی هست که در آن زندگی میکنه و بزرگ میشه . شرایط اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جامعه و سنت مردانگی حاکم را نباید دست کم گرفت. حتی داستان های خانوادگی پشت پرده ؛ مخصوصا نوع رابطه شوپنهاور و مادرش یوهانا . خود مادر شوپنهاور هم من فکرشو نمیکردم خیلی زن برجسته ای بوده و صاحب محفل ادبی بوده که کسایی مثل گوته ، ویلاند و برادران شلگل دورهم جمع میشدند . در پی این مناسبات ، یوهانا با مردان جوان هم ارتباط داشت و خشم آرتور را بر می انگیخت و مورد نفرت آرتور قرار گرفت. همبن میتونه جرقه ای باشه برای شکل گیری دیدگاه خشمگینانه آرتور نسبت به زنان ! در کنار این رابطه مادر فرزندی به رابطه های بی سرانجام ارتور با زنان هم میشه اشاره کرد که اغلب با شکست مواجه میشد ؛ برای مثال در حین رابطه اش با تره زا فوگا که یک عشق افلاطونی بوده ، ترزا با لرد بایرون (شاعر معروف انگلیسی) آشنا میشه و آرتور را به خاطر او رها میکنه و آرتور به هم بالینی های بی سرانجام و پیاله های شراب رو میاره. حتی از یک خدمتکار ساده هم صاحب فرزند میشه ولی اون بچه زود میمیره. به این دلیل هست که میگم افکار و عقاید یک فرد حاصل تجارب گذشته او هست. مطالعه کتاب خیلی براتون ممکنه خوشایند نباشه و شامل عقاید تند و تیز هست . این کتاب بیشتر رسالهای در معرفی و تشریح شخصیت زنان و بیان کم و کاستیهای وجودشان هست . پس موقع خوندن کتاب اینو باید در نظر داشته باشید که نوشته های کتاب صرفا عقاید شخصی هست که وجود نبوغ را در زنان مردود دانسته و آن را محال میدونه . او بیعدالتی و تقلب را رایجترین خطای زنان میدونه . شوپنهاور جنس زن را، جنسی نازیباشناختی میداند و میگوید «آنان هیچ حس و پذیرش واقعی و راستین برای موسیقی، شعر و هنرهای تجسمی ندارند. بلکه اگر گاهی به کاری در این زمینهها دست میزنند صرفاً کارشان نوعی میمونوارگی یا تقلید صرف و تظاهر است، آنهم به قصد جلوهفروشی.» . نظریات این فیلسوف اصلا قابل دفاع نیستند و بلکه حاصل نظریات مغرضانه و غیرعلمی هستند .