گزیده کتاب :
مادر میگوید حرف زدن درباره خوانده ها از خواندنشان مهم تر است. تازه آن وقت است که می توانیم رابطه مان را با کتاب ها بفهمیم و خودمان را در آنها پیدا کنیم
------
نظر من :
یک کتاب عجیب و به شدت دوست داشتنی که با تمام وجودم حسش کردم...جالبه که این کتاب،اولین رمان نویسنده هست و اینقدر پخته نوشته شده..باید بگم آفرین..حالت خلسه وارش را خیلی دوست داشتم.این کتاب ، یک داستان خاص و یک ساختار قابل تفکر داره. راوی داستان یک دختر جوان نابینا هست که با مادرش زندگی میکنه و برای مردم، گیاهان دارویی تهیه میکنند. این دختر چون از بچگی نابینا بوده، همیشه همه چیز براش ساختار ثابتی داشته و بواسطه مهمانی که میره ، همه چیز به یکباره براش تغییر پیدا میکنه و انقلابی در درونش رخ میده. فضای کتاب تا حدودی،فضای گوتیک و سوررئال داره و بیانگر ذهن پرآشوب راوی هست که توامان ، میل به خشونت و عشق در آن جریان داره. رابطه ذهنی که دختر با بورخس و بوعلی داره، بنظرم بهترین قسمت کتاب هست و حس خوبی میده.شخصیت پردازی ها قوی هست و فلش بک های کتاب،همگی سازماندهی شده هستند. از آرایه ادبی حس آمیزی به وفور دیده میشه که به درک بهتر خواننده کمک میکنه و تمام حواس خواننده را درگیر خودش میکنه(باوجود اینکه این کتاب دیالوگ های مستقیم ندارن)ولی خیلی خوب نویسنده از پیش بر میاد.
این کتاب تعریف جدیدی از ترس ارائه میده که بنظرم بی نظیر و متفاوت هست.اما خب یکسری کاستی هایی هم در این کتاب دیده میشه.مثل دانش اندک نویسنده درباره گیاهان دارویی.
کتاب : راهنمای مردن با گیاهان دارویی
نویسنده : عطیه عطار زاده