یقین دارم که از خواندن عنوان کتاب، لب و لوچهای پیچاندهاید و گفتهاید: اَه... فمنیسم لعنتی! من مرددانه حق را به شما میدهم. دوستی نمکین گفته بود، در این دورهزمانه اگر درِ کابینت را هم باز کنیم، یک نفر بیرون میپرد و میگوید: حق زنان را بدهید! با این نقل قول احتمالا تصورتان دربارۀ من مردیست سنتی و زنستیز که میخواهد مسالۀ حقوق زنان را با لودگی بهسود دنیای مردانه عادیسازی کند. هرچه دوست دارید گمان کنید. اینجا جای پیش کشیدن نظراتِ من در این باره نیست. نیت فقط ترسیم و شناسایی جو است.
رمان «حرفهای زنانه» یا با عنوان انگلیسی Women Talking نوشته «میریام توئز» است. این رمان ششمین رمان این نویسندۀ کانادایی است و نخستین بار در سال 2018 چاپ شده است و صادقانه باید گفت که داستانی تماما فمنیستیست. همۀ شخصیتهای رمان زناند. جز یک نفر، که مردیست دستوپاچلفتی! فکر کنم رای هرچه مرد است را تا همین جا از خواندن کتاب زده باشم. و از سوی دیگر توجه زنان، خاصه فمنها را جلب کرده باشم. زمانی که انتشارات آواژ کتاب را برای ویرایش به دستم داد، قیافۀ من دیدنی بود! من از آن گروه مردانی نیستم که برای از دست ندادن مخاطب، موجسواری جریان را میکنند. هرگز در هیچ جبههای حاضر به چنین مصالحۀ منفعلانه و ضعیفی نبودهام. اما این رمان در هستۀ خود نکتهای داشت که سبب شد دلافگار شوم.
نکته چه بود: خوانش مردانه از باورها (مسیحیت) و سودجویی به پستترین شکل از وضعیت. در ارجاعی ناگزیر، این خوانش مردانه (اتوریتۀ مردانه) را میتوان به دین، قوانین و بایدها در هر جامعۀ ریز و درشت و عقبمانده و پیشرفتهای سرایت داد. رمان حرفهای زنانه بر اساس داستانی حقیقی نوشته شده است. بین سالهای 2005 تا 2009 در قبیلۀ تکافتادۀ مسیحیانِ منونیت در بولیوی، شبهنگام و در خواب به دختران و زنانِ کلونی تجاوز میشود. تقصیر هم به گردن شیاطین و گناهکاریِ زنان انداخته میشود. این زنانِ عموما بیسواد و کمسواد، و محصور در دنیایی که مردان حرف اول و آخر را میزنند، چگونه باید ثابت کنند که کار کارِ شیاطین و نفسِ زنانۀ آنان نبوده است؟
رمان حرفهای زنانه با چنین طرح داستانی مبتنی بر واقعیت نوشته شده است. رنجوری زنان قبیلۀ منونیت را با دست بسته و نفس خسته و روان بشکسته، میتوان رنجوری هزاران زن دیگر دانست. زنانی در همین خاک و آبادی. با این وصف، بر این عقیدهام که رمان حرفهای زنانه را از زنان بیشتر، باید مردان بخوانند. تا در جریان حرفهای زنانۀ کلونیِ منونیت باشند. در جریان حرفهای زنانۀ آنانی که مستقیما خوی اتوریتۀ مردانه را -بهخصوص در جوامع کلونی شکل و محلی- با گوشت و پوست میفهمند. این رمان را نباید از حیث ادبی سنجید. اساسا نویسنده داستان را از این منظر ننوشته است. انتظار داستان و روایتی آنچنانی هم از آن نداشته باشید. داستان سرراست است و از ابتدا تا انتها حرفهای زنانۀ شخصیتهای زن داستان است در پاسخ به همان سوالی که پرسیدم. کم و کیف گفتوگو، خواندنیست. کتاب را سمیه جعفرینژاد ترجمه کرده است و انتشارات آواژ آن را بهصورت دیجیتالی منتشر کرده است.