تقریبا همه ما باور داریم که هدف داشتن تو زندگی خوبه چون به ما جهت میده و کمک میکنه بتونیم پیشرفت خودمون رو اندازه بگیریم.
تجربه هم نشون داده که هدفگذاری موثره و نتایج خوبی داره. اما مارک منسن معتقده هدفها به دو شکل میتونن تو زندگی ما تاثیر داشته باشن: اهداف مشخص و اهداف کلی.
اهداف مشخص
اهداف مشخص اونهایی هستن که همهمون بیشتر اوقات داریم و در دنیای بیرون دنبالشون میکنیم مثلا شما میخواید نویسنده بشید پس یه هدفتون اینه که تا آخر سال یه کتاب بنویسید. تحقیقات نشون داده که انتخاب این جور هدفها که قابل اندازهگیره هم هستن، به ما دستاوردهای ملموس و بیرونی میدن.
این اهداف مثل جیپیاس میمونن که وقتی یه مقصد مشخص داشته باشی، کمکت میکنن بهش برسی. به این مدل هدفها، اسمارت هم میگن که حتما اسمشو خیلی شنیدین.
وقتی چنین هدفی داریم، دیگه فقط رو نتیجه تمرکز داریم و به مسائل بیرونی که تمرکزمون رو به هم میزنن بیتوجه میشیم. به همین دلیله که داشتن این جور هدفها، میشن منبع انرژی، انگیزه و پشتکار برای ما.
اهداف کلی
امااا بعضی وقتا چیزایی که ما میخوایم خیلی مشخص نیستن مثلا میخواید نویسنده بهتری بشید. این رو چطور میشه اندازه گرفت؟ چطور میشه مطمئن شد که مسیر درست برای رسیدن به این هدف طی میشه؟
داشتن چنین اهدافی گاهی مفیدتر از اهداف مشخصه چون هم بیانتهاست و هم درونیه. اینکه شما نویسنده بهتری بشید، انتها نداره و هیچوقت تماما به اون نمیرسید چون همیشه چیزی هست که میتونید در اون بهتر بشید.
اهداف کلی به سلامت روان ما هم کمک میکنن چون اگه بخوایم فقط هدفهای مشخص داشته باشیم، ممکنه به دستاوردهای زیادی برسیم ولی حالمون خوب نباشه.
مارک منسن میگه بیاید اینها رو با هم ترکیب کنیم تا حالمون بهتر باشه و نتیجه بهتری هم بگیریم. به نظر اون، بهترین هدف، هدفیه که ما برای رسیدن به اون از مسیر لذت میبریم به جای اینکه فقط روی نتیجه تمرکز کنیم و برای رسیدن به این حس خوب، به اهداف مشخص و کلی، در کنار هم نیاز داریم.
لینکهای من: اینستاگرام - وبسایت