برای خیلی از ما در سنین مختلف پیش آمده که حس کنیم از زندگی یا کارمان راضی نیستیم ولی برای تغییر آن هم کاری نکرده باشیم. معمولا در هر سنی که باشیم ممکن است فکر کنیم دیگر برای هر تغییری دیر شده است. تغییر یعنی خروج از منطقه امن و مواجه شدن با ترسها و احتمال شکست، پس میتوان نتیجه گرفت که اصلا مسئله ما سن و سال نیست بلکه ترس از مواجهه با موقعیتهای جدید و ناشناخته است!
شما هم ممکن است دغدغه مشابهی داشته باشید و فکر کنید دیگر از شما گذشته که به دنبال کار، زندگی یا مسیر مورد علاقهتان بروید اما یادتان باشد که موفقیت سن و سال نمیشناسد و بعضی از موفقترین آدمهای دنیا زمانی به اوج موفقیتشان رسیدهاند که سنشان دو برابر من و شما بوده است.
اگر فکر میکنید سنتان دیگر بالا رفته و برای هر کاری خیلی دیر شده یادتان باشد که متوسط عمر انسانها هم نسبت به چند دهه قبل بالاتر رفته و 50 سالگی این روزها معادل 30 سالگی قدیم است. پس 60 سالگی هم دیگر سن بازنشستگی نیست! کمانکه این روزها خیلیها تا 70 سالگی هم کار میکنند.
سن واقعا یک عدد است که فقط زمان سپری شده از عمر ما را نشان میدهد و قرار نیست دست و پای ما را ببندد و یا هویت ما را تعیین کند و مانعی بر سر راه رسیدن به خواستههایمان شود. تنها زمانی که برای ایجاد تغییر در زندگیمان خیلی دیر شده است، بعد از مرگ است.
سرعت گذر زمان برای هر کسی متفاوت است پس نباید بر اساس زمان هدفگذاری کنیم که تا چه سنی باید چه کارهایی را به انجام رسانده باشیم بلکه باید زمان را راهنمای خود کنیم تا مطمئن شویم که در حال حرکت در مسیر درست هستیم و مسیرمان با هدفمان همواره در یک راستا قرار دارد.
از فردا شروع نکنیم، این فردایی است که هیچ وقت نمیآید. وقتی هر بار به خودمان میگوییم از فردا شروع میکنم، در واقع به مغزمان این پیام را میدهیم که این کار چندان هم مهم نبوده است. این ذهنیت را با آگاه شدن به آن تغییر دهیم و فقط شروع کنیم، پیش از آنکه واقعا دیر شود.
منبع: وب سایت shabnamjzd.com