شب نویس·۴ ماه پیشصد سال تنهاییکتاب «صد سال تنهایی» برای من فقط یک رمان نبود؛ سفری بود در دل تنهایی انسان، در امتداد یک قرن، میان سرنوشت نسلی که در حلقهی بیپایان تکرار،…
شب نویس·۱۰ ماه پیشدر انتهای شبشب، وقتی به انتهای خود میرسد، انگار دنیا برای لحظهای نفس میکشد. سکوت سنگینی همهجا را فرا میگیرد، اما این سکوت، آرامشبخش است. گویی زمی…
شب نویس·۱۰ ماه پیشچشمانت آینه آسماننددر سکوت شب، ستارهها به رازگویی مشغولند و من، در اندیشهی تو، غرقِ خیالهای بیپایانم. چشمانت آینهی آسمانند، که در آن عشق را به تماشا ن…
شب نویس·۱۰ ماه پیشاعتراف یک گناهکارگاهی اوقات زندگی آنقدر سریع پیش میرود که فرصتی برای توقف و تأمل باقی نمیماند. امروز، تصمیم گرفتم لحظهای بایستم و به گذشته نگاهی بیندازم…