شادی صفوی
شادی صفوی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

در جستجوی رابطه‌ی از دست رفته

freepik
freepik


حدود دو سال پیش رابطه‌ای فامیلی را از دست دادم.

این رابطه برایم مهم، ارزشمند و تاثیرگذار بود.

آسیب عاطفی ناشی از این قطع ارتباط برای من، مشابه شکست عشقی بود.

باعث شد غمگین باشم، گریه کنم و به چرایی‌هایش بیندیشیم.

باعث شد خودم را بازیابی کنم و به فکر پیشرفت شخصی خودم باشم.

اکنون بعد از چندین بار تلاش برای دوستی، دریافته‌ام بجای ترمیم رابطه لازمست تنظیم رابطه را بیاموزم.


اگر


اگر در جمعی او را ببینم نه چرایی دارم و نه خشم.

بجای هر دو، پذیرش دارم.

پذیرش واقعیتی ملموس: دو سر داشتن هر رابطه.

ارزش برابر هر دو سر رابطه برای خواستن یا نخواستن آن.

به هزار و یک دلیل انسان پیچیده‌ی امروز، او نمی‌خواهد با من ارتباطی داشته باشد.

احترام به انتخاب آدم‌ها جزئی از درک حضور دیگری است.

دیدن فرد دیگری با ارزشی برابر خودم.

من می‌خواهم و او نمی‌خواهد.

تحمل احساس پس‌زده شدن، مورد خشم قرارگرفتن و محکوم‌بودن سخت است.

اما هر کسی یک‌جور است.

او اینطور است و اینطور می‌خواهد.

دلخواه من نیست اما همین است که هست.

من فکر می‌کنم: پذیرش یکی از پایه‌های ارتباط سالم است.

با پذیرش می‌توانم آرام بگیرم و عبور کنم.

پذیرش مرحله‌ی سخت و زمانبری است اما اگر آنرا بیاموزم؛

پرش بلندی است به سوی ارتباط سالم با خودم و دیگری.

شما چطور فکر می‌کنید؟

با سپاس

شادی صفوی

شکست عشقیپیشرفت شخصیپذیرششادی صفویرشد فردی
می نویسم پس هستم" فکر می کنم پیوند های عمیقی بین فیزیک و روانشناسی برقرار است سعی می کنم ارتباط بین مفاهیم در چارچوب فیزیکی و چارچوب روانی را با کمک ذهنم و تجربه ی زیستی ام کاوش کنم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید