ویرگول
ورودثبت نام
عرفان شادروان
عرفان شادروان
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

قانون خیلی اساسی

می‌خواستم مثل دوستان قوانینی از خودم وضع کنم، هر جور حساب کردم خیلی جدی می‌شد. از طرفی همیشه خنده‌دارترین چیزها، اتفاقات واقعی هستند. مثلا وقتی یک خاطره یا جوکی می‌شنوم که خیلی خنده‌دار است، با خودم می‌گویم طنزِ این، هوشمندانه‌تر از چیزیست که ممکن است به ذهن کسی رسیده باشد، حتما واقعا اتفاق افتاده. بهترین جوک‌ها را واقعیت تعریف می‌کند.

به همین خاطر رفتم ببینم چه قوانینی واقعا تصویب شده‌اند که به نظر ما عجیب باشند. راستش منبع اصلی این قوانین را چک نکرده‌ام. خب چک کردن یک قانون تاریخی از منابع رسمی کمی دردسر دارد. حالا که می‌توانم زمان محدود را بهانه کنم، اما اگر زمان بیشتری هم داشتم هرگز حال و حوصلهٔ چنین کاری را نداشتم. منتها برای این که فکر نکنید این‌ها را از خودم درآورده‌ام، لینک صفحاتی که این‌ها را داخلشان پیدا کردم قرار می‌دهم.


اول با یک قانون قدیمی شروع کنیم. در سال ۱۲۳۳ در انگلستان، رد کردن مقام شوالیه، جرم بود. نمی‌دانم دقیقا چه افرادی به چنین درجه‌ای نائل می‌شدند اما وقتی چنان افتخاری نصیبشان می‌شد حق نپذیرفتنش را نداشتند. یعنی در صورت نشان دادن لیاقت و شجاعت و وفاداری، ممکن بود محکوم به شوالیه بودن شوید. +

بالا رفتن از درخت در تورنتو ممنوع است. این قانون خیلی جالب نیست اما مرا یاد مدرسه انداخت. آن جا هم چنین کاری ممنوع بود. انگار آنجا پلیس‌هایشان ناظم هم هستند. اگر گذرتان به آن طرف‌ها خورد در خیابان با دست هم آب نخورید؛ ناظم‌های ما که حساس بودند، شاید برایتان دردسر شود. +

نه فقط در تورنتو که در دیگر شهرهای کانادا هم برای خرج کردن سکه‌هایتان دچار محدودیت هستید. اگر مبلغ بالاتر از یک حدی باشد نمی‌توانید تمام آن را با سکه پرداخت کنید. اگر به کانادا مهاجرت کردید، پس‌انداز را با ابزاری غیر از قلک به فرزندانتان بیاموزید تا از آن‌ها یک مجرم نسازید. +

چاق بودن در ژاپن بر خلاف قانون است. در صورت بالا رفتن وزن و عمل نکردن به توصیه‌های دکتر، دکتر موظف است تا مورد را گزارش کند. اصلا چاق بودن چرا نباید جرم باشد؟ نشستن فرد چاق در صندلی عقب تاکسی رسما تجاوز به حریم شخصی دیگر مسافران است. حتی اگر این افراد را دستگیر نکنند هم، باید محدودیت‌هایی برایشان در نظر گرفته شود. در آن جا چون مسئولینشان از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده می‌کنند و خودشان از فرط نشستن دچار اضافه وزن نشده‌اند، دارای بصیرت لازم برای وضع چنین قانونی بوده‌اند. +

ترکاندن بمب هسته‌ای در آلمان، ۵ سال حبس دارد. فرض کنید من نشستم و نقشهٔ جنگ جهانی سوم را در سرم پروراندم و می‌خواهم در مهد جنگ‌های جهانی چنین کاری را انجام دهم. اما قبل از شلیک بمب اتم یادم می‌افتد که ممکن است به خاطر این کار مجبور به تحمل ۵ سال حبس شوم. در آن شرایط حتما از تصمیم خودم پشیمان خواهم شد. چنین مجازاتی به شدت بازدارنده است. +

در یکی از شهرهای کشور فرانسه، برای مُردن حتما باید قبری برای خودتان مهیا کرده باشید. در غیر این صورت ممکن است جریمه شوید. حل کردن مشکلات با قانون‌گذاری این چنین است. قبرستانشان پر شده، گفتند چه کار کنیم؟ سریعا با یک قانون مردن را ممنوع کرده‌اند و تمام. +

پرواز کردن جادوگران در ارتفاع بالاتر از ۱۵۰ متر در سوازیلند ممنوع است و ممکن است وسیلهٔ نقلیه‌شان را به پارکینگ منتقل کنند. معمولا اولین بار یک اتفاقی افتاده و باعث شده تا فکر وضع قانونی در ارتباط با آن اتفاق به فکر قانون‌گذاران برسد. در خیلی از این موارد آن اولین بارها اتفاقات جالبی هستند اما من خلاقیت لازم برای تصور کردن اتفاقی که منجر به وضع این قانون شده را ندارم. +

در اسکاتلند، راه ندادن فردی که در خانه‌ای را زده و درخواست کرده که از دستشویی استفاده کند ممنوع است. اتفاقی که منجر به وضع این قانون شده دور از ذهن نیست. این قانون برای همه جای دنیا لازم است. احتمالا می‌دانید که چه می‌گویم! +


در لینک‌ها می‌توانید قوانین عجیب دیگری هم پیدا کنید.



https://virgool.io/@shadravan/%D9%84%D8%B7%D9%81%D8%A7-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF-%DA%A9%D9%86%DB%8C%D8%AF-p3elirlxrkaj
قانون غیر اساسیحال خوبتو با من تقسیم کنمسابقه دست انداز
من دارم برای نوشتن تمرین می‌کنم و این جا مکانی برای دور ریختن یادداشت‌هایی است که باید بروند تا جا برای نوشته‌های بهتر باز شود. پس ممنون می‌شوم اگر اشتباهاتم را به من هدیه دهید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید