روزهای کرونا سنگین و طولانی شده و زمانی که هر خانوادهای در خانه طی میکند، بسیار زیادتر از زندگی پیش از کرونا است. بچهها مجبور به بازی در خانههای آپارتمانی هستند، بزرگترها مجبور به کار در خانهها و نوجوانها و دانشآموزان مجبور به درس خواندن. اگر تا پیش از این بازی و درس و کار، هر کدام جایی جداگانه داشتهاند، حال همگی باید کنار هم همزیستی کنند. اما آیا امکان این همزیستی فراهم است؟ برای ما که نبود! تحمل صدایی که از بازی و مهمانی همسایه بالایی با درس و کار و آسایش ما مقارن شده بود، چنان سخت شد که تصمیم به تغییر خانهمان گرفتیم.
اولین اقدام برای انجام این تغییر، رجوع به سایت دیوار و سپردن خانه به بنگاههای معاملات املاک بود؛ سپس گشتن به دنبال گزینهها و بعد، رجوع به محل و خانهها برای دیدن گزینهها. سایت دیوار، بازاری است که میشد انواع خانهها را با انتخاب هر خصوصیتی که از خانه در نظر داشتیم، متراژ، قیمت، تعداد اتاق، طبقه و ... ملاحظه و انتخاب کرد. اولین مواجهه با گزینهها، برای من خیلی جالب توجه بود. پیش از دیدن آنها، تصور میکردم خانهای که در آن زندگی میکنیم، امکانات موجه و تزئینات و جزئیاتی نسبتا به روز دارد و با اینکه به اقتضای رشتهام تا پیش از آن آگاهی و اطلاعات عمومی از طرحها و مصالح جدید داشتم، اما هنوز شیوع آنها را به چشم ندیده بودم! اولین حسی که با دیدن آن میزان شیوع نسبت به خانهای که در آن زندگی میکردیم، حاصل شد، حس کهنگی و دِمُده بودن محل زندگی خود در مقایسه با گزینههای جدید بود. هر خانهای دارای کابینتهای هایگلس یا ممبران، کف سنگ یا سرامیکهای طرح سنگِ با کیفیت و براق و یا لمینت، قرنیزهای چوبی، سرویسهای بهداشتی با طراحیهای مدرن، آسانسور، پارکینگ و انباری و تا جای ممکن تعداد اتاقهای بالا با توجه به متراژ خانهها شدهاند و دیگر کمتر خانهای آشپزخانه امدیاف یا قرنیز امدیاف یا سرامیک طرح سنگ با چاپ پیکسلی برای فروش وجود دارد و خانههایی این چنینی لیبل «نیاز به بازسازی» خوردهاند.
نیاز به بازسازی... نیاز به بازسازی؟
یعنی محلی که ما در آن زندگی میکردیم، نیاز به بازسازی دارد و بازسازی آن، نه در برطرف کردن مشکلی که برای آن اقدام به تغییر منزل کرده بودیم، که در تزئینات و مصالح و جزئیاتی بود که ما نیازی به تغییر آنها، تا پیش از دیدن انبوه گزینههای «بدون» نیاز به بازسازی، حس نکرده بودیم!