کتاب خوب مثل مرده ها سومین کتاب و دنباله ی کتاب های «راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب» و «دختر خوب، خون بد» هستش.
داخل این جلد، پیپا دچار اختلال پس از سانحه شده و مدام فکر میکنه کسی در تعقیبش هست، ولی هیچکس اون رو جدی نمیگیره. همچنین بعد از موفقیت هایی که از دو پرونده ی قبلی به دست آورده، طرفداران پادکست جناییش بیشتر و بیشتر شدن و خب طبیعتا همیشه کسایی هستن که سعی در آزار و اذیت یه همچین افرادی داشته باشن و پیپا به اونها تقریبا عادت کرده بود اما درمورد یکی از کامنت ها و ایمیل هایی که بهش زده میشه، یک پیام هست که باعث میشه زنگ خطر های پیپا به صدا در بیاد، فردی که مدام بهش پیام میده که: وقتی خودت ناپدید بشی چه کسی دنبالت میگرده؟
و کمی بعد از دریافت این پیام، پیپا مدام نسبت به خودش نشانه های تهدیدآمیز در خونه و محل تحصیلش پیدا میکنه و باعث میشه بره دنبالش و میفهمه نشانه های تهدیدآمیز با قتل هایی که شش سال پیش اتفاق میافتاده، همخوانی داره. در حالی که مجرم اون قتل ها، الان داخل زندانه. پس یعنی ممکنه فرد اشتباهی به زندان افتاده باشه؟ چرا قاتل به دنبال پیپا افتاده؟ چون صرفا یه پادکستر جنایی و کسیه که دو پرونده ی قتل حل کرده، یا قضیه بیشتر از ایناست؟
نظر خودم:
همچنان میگم برای خوندن این کتاب نیاز دارید که دو کتاب قبلی رو خونده باشید. کتاب از نظر ترجمه و داستان خوبه اما ممکنه از جایی از وسطای داستان، مقداری براتون حوصله سر بر بشه، اونم از این جهت که گویا اون قسمت از کتاب، تکرار مکررات شده.
ولی به هر حال باز هم کتاب جذابیه هر چند به نظر خودم اگر صرفا بخوایم در ترازوی مقایسه، با دو جلد قبلی مقایسه کنیم، دو جلد قبلی هیجان بیشتری داشته باشن. این کتاب هم مهیج هست اما تا وسطای داستان، بعد از اون برای خودم به شخصه بعد از اینکه پیپا متوجه هویت تهدیدکننده شد و درصدد مقابله براومد، هیجانش مقداری خوابید، هر چند بازم جذاب بود و باز هم شما با خوندنش حس کارآگاه خبره ای رو دارید و کلی اطلاعات درمورد جسم انسان پس از مرگ به دست میارید 😂...
امتیاز خودم:
۴ از ۵