اول از همه معذرت میخوام، واقعا نمیدونم چرا عکس از جلد این کتاب قحطی اومده بود....
شرح کوتاهی از کتاب:
کتاب درمورد دختری به اسم شینگیِن هست. مادر شینگ ین الهه ی ماهه که سالهاست در ماه زندانی شده و حق خروج از اون رو نداره. میگن به این خاطره که بدون اجازه ی پادشاه، اکسیر جاودانگی که به شوهرش هدیه داده شده بود رو دزدید و نوشید. اما شینگ ین که مادرش رو دوست داره، به دنبال راهیه که از پادشاه بخواد مادرش رو ببخشه. از طرف دیگه الهه ی ماه وجود دخترش رو از سایر افراد مخصوصا پادشاه و ملکه پنهان کرده، پس شینگ ین باید بدون اینکه بفهمن مادرش کیه، به دنبال راه نجات باشه، بدون پشت و پناه. آیا میتونه یا نه؟
نظر خودم:
اول از همه که کتاب ادامه داره و منحصر به این جلد نمیشه. اگر صرفا بخوام نظرم درمورد همین جلد بگم: داستان کتاب کلا تو همین محور هست، یعنی تو کل کتاب شینگ ین به دنبال راه نجات و البته یافتن حقیقت هست، اینکه آیا واقعا مادر مهربونی که اون سراغ داره همچین کسیه که بخواد به طمع جاودانگی اکسیر اهدایی رو بدزده یا نه. هر چند علاوه بر این مسئله ی یافتن نجات، اتفاقات دیگه ای پیش میاد که فکر میکنم جلد دوم ادامه ی اون باشه و اگر اینطور باشه و نویسنده خراب نکرده بشه، بنظرم باید جالبتر از جلد یکیش باشه. به هر حال با اینکه داستان فقط در همین مورده اما روند کتاب حوصله سر بر نیست فقط نباید انتظار هیجانات اتفاقات خاص و غیرمنتظره ازش داشته باشید (غیر از اواخر کتاب).
من توصیه میکنم بخونید چون فانتزی شرقی قشنگی بود و خودم ازش خوشم اومد با اینکه دوست داشتم یکم اتفاقات مختلف دیگه ای تو طول داستان هم میفتاد.
امتیاز خودم:
۳.۷ از ۵