پیشاپیش بهتون قول میدم مطلبی رو که دارید میخونید مثل باردار شدن و بعد زایمانه؛ اولش نمی فهمی چه اتفاقی افتاده. بعد شروع درد و بعد درد شدید و بعدش تولد افکار شیرین و آرامش بخش!!! بجز اینکه نیاز نیست 9ماه منتظرش باشید. میخواید باور کنید یا نه، همین الآن مطالعات و افکار بسیار پیچیده شونده ای در جهان دارن این مساله رو دنبال میکنن، مخصوصا در حوزه روانشناسی. بعضی از انسان ها معتقدند که امور عالم بر اساس 'جبر' رقم میخوره (از پیش قرار بود همین طور بشه). بعضی دیگه معتقدند که 'اختیار'، اساس اتفاقات عالم هست (سرنوشت رو خودم می نویسم) و بعضی دیگه مثل ماها معتقدیم که ترکیبی از این دو تا درسته (بعضی چیزا جبره و بعضی چیزا اختیار). اما مکتب توحید چیز دیگه ای رو میگه! توحید میگه: "یک من بیشتر نیست و اون خداونده". یعنی: "یک وجود بیشتر نیست و اون خداونده" یعنی: "چیز دومی در کار نیست که بهش بگیم 'من' یا 'تو' ". "هرچه هست و هرچه هستیم، خداونده". اما چطور و چرا؟
عشاق چی میگن
چند سال پیش دوستی داشتم که واقعا عاشق خدا بود؛ آبتین فریدونی. در مسیر منزل در یک سانحه رانندگی مُرد (شایدم شهید شد). یک بار ازش پرسیدم به نظر تو اختیار درستتر نیست؟ تو فکر نمی کنی که اختیار داری؟ گفت نه. من کی هستم که اختیار داشته باشم؟! هرچی خودش اراده میکنه پیش میاد. تازه اگر اختیار هم داشتم، پسش میدادم. دوست دارم اون برام اختیار کنه، انتخاب کنه. اون بگه چه کار کن چه کار نکن و من رو توی اون مسیر بندازه. گفتم پس تو معتقد به جبری دیگه. درسته؟ گفت نه. جبر کجا بود؟! هیچ وقت حس نکردم که مجبورم. همیشه لطف بوده، محبت بوده. اجباری در کار نبوده. حتی مواقعی که جلوم رو گرفته که کاری رو انجام ندهم بعدش فهمیدم که اگر انجام می شد بدبخت می شدم.
سخن عقلا و فلاسفه
اینکه چرا دومی در کار نیست رو در این مقاله بخونید:
وقتی که منِ دومی در کار نیست، پس کس دیگه ای هم نیست که اولی بهش اختیار داده باشه. همینطور منِ دومی نیست که منِ اولی مجبورش کرده باشه. با نگاه توحیدی، نه جبر درسته و نه اختیار. و نه ترکیب جبر و اختیار. چون فقط یک من یعنی یک نفر وجود داره. آنچه میبینی مراتبِ متفاوت از خود اوست. کُپی های خیلی کوچک و کوچک و بزرگ و بزرگتر از او. که یکی هست و هیچ نیست جز او - وحـــــده لا الـــــه الّا هـــــو. تو در کار نیستی. تو، جلوه ای از اویی. اصلا ضمیر من تو او ما شما ایشان نادرسته. ضمیر بکار می بریم چون در شرایطی گیر کردیم که زبان ها و لغاتمون، ظرفیت لازم رو برای مفاهیم متعالی ندارن.
قرآن و احادیث چی فرمودن
هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن... ابتدای چیزها و امور، اوست. انتها اوست. بخش پیدای موجودات اوست. بخش پنهان موجودات هم اوست.یعنی غیر از خداوند، چیزی در جهان نیست.
استراتژیستهایی که دست حریف رو خوندن
اگر سر سفره برات دو نوع غذا آوردن؛ مثلا کتلت و کوکو، لازم نیست که حتما یکیش رو انتخاب کنی. حتی ترکیب این دو رو هم تا وقتی که مطمئن نشدی آشپز، فرد قابل اطمینانی هست، لب نزن. شاید آشپز، ابلیسی باشه که میخواد ضحاک رو آلوده کنه!
جریان شناسانِ آگاه بر این موضوع که شرک (=وجود ۲ در عالَم)، ریشه همه مشکلات بشر هست، معتقدن این پرسش، "جبر یا اختیار؟"، توسط شیطان مطرح شده تا با انتخاب هر طرف این قضیه یا ترکیبی از دوتاش، امکان رشد رو از بنی آدم بگیره. شبیه به اینه که از کسی بپرسن: تو حرامزادهای یا حراملقمه؟ و اصرار کنن که یالّا یکیش رو انتخاب کن!
حالا که چی؟ جبر و اختیار به چه دردِ سال 1400 یا 2021 میخوره؟
گفتم: جبری بودن یا اختیاری بودن یا ترکیبی از هردو رو تصور کردن، امکان رشد رو از بنی آدم میگیره. چطور؟
اگه بخوام پاسخی بدم که تو، دوست عزیزم، رو قانع کنم، اینو میگم:
همه کارهای ما در دنیا برای رسیدن به اهدافه. اهداف معمولا دور از دسترسمون هستن و بنظرمون باید مدتها تلاش کنیم تا بهشون برسیم، سختیها، مشکلات، خسته شدنها، مخالفت های دیگران، و البته عمر کوتاه!
آیا اگه بهمون بگن "فقط یک اراده در این جهان وجود داره و همه چیز داره بر اساس همون اراده پیش میره"، نباید چند لحظه ای ترمز کنیم ببینیم چی میگن؟ نکنه مدتها تلاش کنیم و به هدف نرسیم؟ شاید در راستای اراده یگانه عالَم حرکت نمی کنیم؟ نکنه کند بودن این حرکت های ما بخاطر همین باشه؟ نکنه حتی مشکلات داخلی کشور ما هم بخاطر اینه که مجموعه ما مردم، مذهبی یا غیرمذهبی، داریم برخلاف اراده یگانه حاکم بر تمام عالَم حرکت می کنیم؟
مژده: جبر نیست. 'اختیار' هست، اما نه اختیار من یا اختیار تو یا اختیار و اراده خدایِ اون بالا. فقط یک اراده هست و بس. همه همزمان داریم یک چیز رو اراده می کنیم، یک هدف رو. هرکس داره از یک طرفی این جسم رو بلند میکنه. همه حول یک هدف: "شعور و درک و لذت حداکثری" -1-
منابع:
-1- خلق را آفریدم تا شناخته شوم. فخَلقتُ الخلقَ لِکَی اُعرَف