ویرگول
ورودثبت نام
شهر توحید
شهر توحید
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

خوشکل‌ها و جذاب‌ها بخونن

▪︎من قصد مزاحمت ندارم خانوم. فقط می خوام برای چند روز با هم باشیم بعدش تو برگرد پیش خونواده‌ت من هم میرم سر کارم. این چند روز رو فقط برای همین مرخصی گرفتم

این جملات رو یکی از مراجعه کننده‌هام بهم گفت؛ سیامک، ۲۵ ساله، اهل شهربابک، که دو ساله برای کار اومده شیراز. گفت به دختره اینجوری گفتم.

  • پرسیدم چی گفت.

▪︎با عصبانیت یه چیزی بهم گفت که یادم نیست، بعدش رفت. بعدش هر چی سعی کردم بهش نزدیک بشم و باهاش حرف بزنم، با باباش می‌دیدمش که با خشم خاصی بهم نگاه می‌کرد... دیگه ولش کردم.

  • خب الان برای همین موضوع اومدی مشاوره؟

▪︎ آره. از ذهنم پاک نمیشه. مخصوصا اگه یه وقت یه جایی یه آهنگی به گوشم بخوره، داغون میشم. دیگه اون روز نمیتونم برم سرکار.

  • نرفتی خواستگاریش؟ یا جواب ردّ دادن؟

▪︎خواستگاری؟!! نمیخوام خودم و اون رو بدبخت کنم که! درآمد من هنوز کمه. با زیر ۲۰ تومن در ماه نمیشه زندگی کرد. تازه‌شم، ما که همدیگرو نمی‌شناسیم. فامیل ما پر از طلاقه، دوتا از داییام که باهم ۵ سال فاصله سنی داریم. دختر خاله‌م، پسرِ پسر عمه‌م، علی، که تو محل با هم همبازی بودیم... چطور اعتماد کنم به خودش و خونواده‌ش؟ اون چطور به من اعتماد کنه؟

  • پس چطور انتظار داشتی که بهت جواب مثبت بده! بدون خواستگاری و نامزدی و عقد که نمیشد با هم باشید، نکنه انتظار داشتی که در یک فضای خصوصی با تو باشه؟!

▪︎خب آره. مگه چی میشه؟ خیلی به خودش می‌رسید، مگه نمیخواست دیده بشه؟ من که نمیخواستم یه عمر اونو مال خودم کنم!


بعنوان معلمی که شعارم در تمام گفته‌ها و نوشته‌هام اینه: "توحیدِ من، یگانگی ما، تو خودمی" و این دیدگاهِ عمیق و کاربردی رو در همه مسائل، مهمترین موضوع می‌دونم، ازتون می خوام که امروز درباره پوشش و عدم اختلاط مرد و زن، با همین نگاه صحبت کنیم. فعلاً کاری به احکام دینی یا رسوم اجتماعی ندارم.

خوشکل‌ها و جذاب‌ها بخونن
خوشکل‌ها و جذاب‌ها بخونن


از "توحیدِ من" شروع می‌کنم. "توحیدِ من" یعنی یک من بیشتر نیست و اون خداونده، یک کس بیشتر نیست، یک چیز بیشتر نیست و اون خداونده. پس یک زیبا و یک جذاب هم بیشتر نیست و اون خداونده. هر کسی بخواد بگه بجز خدا، من هم زیبا و جذاب هستم، داره زیباییِ خداوند رو به نام خودش میزنه. زیباییِ او رو می‌دزده و میگه یک زیبای دیگه هم هست و اون منم!! پوشش و آرایش انسان‌ها و همینطور اکسسوری که استفاده می‌کنن، رفتارهاشون و کلماتشون نباید طوری باشه که در پس زمینه‌ش این جمله شنیده بشه: "ببین منو، چقدر جذاب هستم!". دیگه فرقی نداره که اون یه زن باحجاب باشه و درباره حجاب و چهره‌ش و دستانش تا مچ بخواد این منظور رو برسونه یا یه زن بی حجاب باشه. یه مرد معتقد باشه یا نه. این طرز فکر، دزدیدن جمالِ خداونده. معشوقه‌ی سیامک و خود سیامک وقتی جلوی آینه می ایستن، اون زیبایی رو مال خدا می‌دونن یا مال خود؟؟؟

خوشکل‌ها و جذاب‌ها بخونن
خوشکل‌ها و جذاب‌ها بخونن


با بخش دوم یعنی "یگانگی ما" ادامه میدم. اگه می‌پذیرید که یک من بیشتر نیست و اون خداونده، پس هرچی که هست، نمودی از اوست. من و تویِ مستقلی وجود نداره، اگر هم هستیم باهم یگانه هستیم. همونی که گفتن بنی آدم اعضای یک پیکرند... اگه چیزی هست، مال همه‌ست؛ دانش، قدرت، ثروت، مال همه‌ست. در جهانِ خداوند هیچکس نمیتونه بگه این مال منه. البته به جز مردان خدا همه میگن، ولی دروغ میگن. زیبایی هم از این قاعده مستثنا نیست. زیباییِ یک نفر، زیبایی کل انسان‌هاست، زیباییِ بشره. زیباروها باید بپرهیزن از خودستایی. حق ندارن کار یا نمایشی انجام بدن که منجر بشه دیگرون اونها رو ستایش کنن و بقیه آدمها رو نبینن. این کار شبیه به اینه که بخوای یه مِلک مُشاع رو به نفع خودت بفروشی!!!

ممکنه بگی اگه اینطوره، هیچکس حق نداره دم از علم و دانش بزنه، یا دم از توانمندی و قدرت بزنه، یا کاندیدای انتخابات بشه، یا بگه و بنویسه و اظهار فضل کنه. چون در اون صورت داره میگه من با بقیه فرق دارم، من بهترم! پاسخم اینه که بله یقیناً. هیچکس حتی یه روحانی حق نداره جوری حرف بزنه که نتیجه‌ش این بشه که من عالِم هستم، این علمِ خودمه. همه حتی مردان سیاست باید بدونن که اگر توانمندی دارن، مال همه مردمه. ثروتمندان باید فهمیده باشن که این ثروت مال همه‌ست و فقط جهتِ امانتداری پیش اونها هست.

خوشکل‌ها و جذاب‌ها بخونن
خوشکل‌ها و جذاب‌ها بخونن


و با قسمت سومِ این شعار یعنی "تو خودمی" به پایان می‌برم. آدمهایی که دوست دارن دیده بشن، چه مرد چه زن، و به خاطر جذّابیت‌شون ستایش بشن و در نهایت، محبوبیت پیدا کنن و دلها رو مال خودشون کنن، آیا می‌پذیرن که شخص دیگه‌ای هم پیدا بشه و دل و فکرِ یکی از عزیزانِ اونها رو مال خودش بکنه؟ طوری که آروم و قرار رو ازش بگیره ولی این نتونه اون رو مال خودش کنه و حسرت و عذاب بکشه؟! آیا این رفتار، انسانیه؟ قاعده نوع‌دوستی درش رعایت شده؟ آیا پدرِ عصبانی در داستان سیامک به دخترش در این باره راهنمایی میکنه؟ آیا دختره اینقدر بزرگ نشده که به سلامت روان جامعه‌ش اهمیت بده؟ آیا سیامکِ ۲۵ ساله نباید اونقدری رشد کرده باشه که برای آینده معشوقه‌ش به اندازه آینده خودش احترام قائل باشه؟ آیا والدین، معلمان و مربیان نباید برای این نادون‌ها فکری بکنن و دلی بسوزونن؟

خوشکل‌ها و جذاب‌ها بخونن
خوشکل‌ها و جذاب‌ها بخونن


خوشکلجذابحجاب و پوششعشقزیبایی
عاشقِ تفکرِ "توحید من، یگانگی ما، تو خودمی"
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید