شهرنامه _ قاسم قربانی
شهرنامه _ قاسم قربانی
خواندن ۴ دقیقه·۱۰ روز پیش

مروری کوتاه بر مقدمه شاهنامه(۲)

منتشر شده در روزنامه اصفهان زیبا
منتشر شده در روزنامه اصفهان زیبا


بخشی از مقدمه شاهنامه به ستایش پیامبر اسلام و حضرت علی (ع) اختصاص دارد. فردوسی در این ابیات آنچنان که اعتقاد شیعه است، علی (ع) را وصی پیامبر(ص) می‌نامد و می‌گوید:

بر این زادم و هم بر این بگذرم

چنان دان که خاک پی حیدرم

در ستایش پیغمبر (ص) و حضرت علی (ع)

در دنیا یا همان «گیتی»، خیر و شر به هم آمیخته است. انسان به‌عنوان گل سرسبد آفرینش با گوهر خرد در جهانی قرار گرفته است با گرفتاری‌ها و ابهامات و تضادهای زیاد که می‌تواند رهزن او باشد و مانع رسیدن او به مقامات متعالی شود. اگر انسان به‌وسیله خرد که چشم‌وچراغ جان است، راه را پیدا نکند، اسیر مناسبات ظلمانی و تاریکی‌های گیتی می‌شود. به همین دلیل انسان باید به دنبال رهایی و رستگاری باشد. رستگاری و بیدار شدن خِرَد در این جهان ازنظر فردوسی با فراگیری دانش و تمسک به دین حقیقی ممکن است؛ راهی که به‌وسیله پیغمبر (ص) روشن گشته است:

تو را دانش و دین رهاند درست

در رستگاری ببایدت جست

به گفتار پیغمبرت راه جوی

دل از تیرگی‌ها بدین آب شوی

وقتی خداوند، خدای جان و خِرد است و انسان را به گوهر خرد آراسته است، نماینده خود یعنی پیامبر (ص) را به عنوان شهر علم و دانش، به میان آدمیان فرستاده است تا آن‌ها از این راه وارد جهان انسانیت حقیقی شوند. خِرد و دانش، اساسی‌ترین مفاهیم شاهنامه هستند. به همین دلیل، عظمت یک انسان در نسبت با این مفاهیم پدیدار می‌گردد. از جمله از نظر فردوسی، کسی می‌تواند جانشین پیامبر (ص) باشد که در علم، نایب و خلیفه او باشد. چنین کسی در میان اصحاب پیامبر (ص) جز امیرالمؤمنین، حضرت علی (ع) نیست. فردوسی برای بیان این مطلب، از روایت مشهور: انا مدینة العلم و علی بابها استفاده می‌کند و به‌صورت تلویحی، این‌گونه به جانشینی حضرت علی (ع) اشاره می‌کند:

که من شهر علمم، علی‌ام در است

درست این سخن، گفت پیغمبر است

اعتقاد شیعی فردوسی را که در بیت یادشده به‌صورت تلویحی می‌توان یافت، در ابیات بعدی به‌وضوح می‌توان دید:

منم بنده اهل بیت نبی

ستاینده خاک پای وصی

حکیم این جهان را چو دریا نهاد

بر انگیخته موج از او تندباد

چو هفتاد کشتی بر او ساخته

همه بادبان‌ها بر افراخته

یکی پهن کشتی به سان عروس

بیاراسته همچو چشم خروس

محمد بدو اندرون با علی

همان اهل‌بیت نبی و ولی

اهل سنت برای جانشین پیامبر (ص) از مفهوم «خلیفه» بهره می‌گیرند. خلیفه مفهومی است عام و مبهم که به مسئله چگونگی انتخاب یا نصب جانشین، اشاره ندارد. اما شیعه از مفهوم «وصی» برای مسئله جانشینی پیامبر(ص) استفاده می‌کند. وصی به معنای کسی است که سفارش و توصیه شده است. استفاده از این واژه در دل خود به ماجرای غدیر و نصب الهی جانشین پیامبر(ص) و وصیت ایشان و معرفی حضرت علی (ع) به مردم اشاره دارد.گفتنی است که در برخی از نسخه‌های شاهنامه ازجمله نسخه مسکو، ابیاتی کوتاه در ستایش خلفا وجود دارد. دکتر خالقی مطلق که صحیح‌ترین نسخه شاهنامه را در روزگار ما ارائه داده‌اند و بیش از سی سال برای تصحیح شاهنامه زحمت کشیده‌اند، معتقدند، این ابیات بعدها به آن الحاق شده‌است.

رمز در شاهنامه

حکیم بزرگ توس، پیش از آنکه داستان سروده شدن این اثر ماندگار را توضیح دهد، در ابیاتی کوتاه ماهیت رمزی و تمثیلی آن را بیان می‌کند. داستان، رمزی است برای حقایق والای جهان که در ظرف خیال بازآفرینی شده‌اند. دیو، پادشاه، پهلوان، وزیر، رستم، افراسیاب و همه قهرمانان و وقایع شاهنامه، رمزهایی هستند که به دنبال بیان حقیقت این جهان و رویدادهای آن هستند.

انسان خام‌اندیش تصور می‌کند که این شخصیت‌ها دروغین‌اند و این جهان محسوس و روزمره ماست که حقیقت دارد. حال‌آنکه اگر نیک بنگریم و داستان‌ها را رمز حقیقت بدانیم و از آن‌ها رمزگشایی کنیم، خواهیم دید که رستم و زال بسی زنده‌تر، واقعی‌تر و ماندگارتر از اکثر ما هستند. رستم در این نگاه، دیگر یک قهرمان گرز به دست رخش‌سوار نیست، بلکه نمایشی از انسان پخته و به کمال رسیده‌ای است که در کشاکش مبارزه و چالش‌های سخت و مهیب زندگی و در دل پیروزی‌ها و شکست‌های فراوان پله به پله سلوک می‌کند و به پختگی می‌رسد. اینجاست که فردوسی می‌فرماید آنچه از شاهنامه در نگاه اول با خِرَد سازگار نیست و به افسانه می‌ماند را باید با نگاه رمزشناسانه، رازگشایی کرد و به معنی آن راه برد:

تو این را دروغ و فسانه مدان

به یکسان رَوِشنِ زمانه مخوان

از آن چند اندر خورد با خرد

دگر بر ره رمز معنی برد

شاهنامهشعرادبیات فارسیفردوسیتشیع
تولید کننده پادکست شهرنامه؛ بازخوانی و تفسیر شاهنامه کست باکس: https://castbox.fm/u/4716072 شناسه شبکه های اجتماعی و یوتیوب و آپارات: @shahr_naame
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید