یک روز که نمیدانم چه روزی است و ساعتی که نمیدانم چه ساعتی است، در جایی که نمیدانم کجاست با یک نفر آشنا میشویم. خوبی، قشنگی، مهربانی و تفاوت را در او میبینیم و تبدیل میشود به دوستت. یک غریبه از میان میلیونها آدم دنیا که دیگر خیلی آشنا است به این معجزه دوستی میگویند.
دوستی را نباید با آشنایی یا هر رابطه دیگری اشتباه گرفت. در این رابطه منفعت جایی ندارد تو با دوستت نیستی چون چیزی به تو میدهد یا درآمدی برای تو داره با او دوستی چراکه دلت میخواهد و حالت را خوب میکند.
لحظههای خوشی میخواهی دوستت را در شادیهای خودت شریک کنی و در غمها از وجودش انرژی میگیری، شجاعت مقابله با مشکلات را پیدا میکنی. در آن لحظه از تمام کسانی که میشناسی به نزدیکتر میشود و حرفهایی که داخل دلت انبار شده را میتوانی به زبان بیاوری.
قضاوت نخواهی شد، از سرزنش و تحقیر خبری نیست یک نفر را داری که حرفت را میشنود و به تو حس ارزشمندی، مفید و خاص بودن میدهد، اگر این معجزه نیست چه اسم دیگری میتوانیم روی آن بگذاریم؟
بعضی آدمها میگویند که به دوست نیازی ندارند، در اولین برخورد وقتی اسم کوچک آنها را صدا میکنی گره به ابروهاشان میافتد و یک قدم عقب میروند، اینها دقیقا بهترین دوستهایی هستند که میتوانی پیدا کنی، در دنیای کوچیک تنهایی خودشان هر کسی را راه نمیدهند اما اگر تو کلید ورود به جهان تنهایی آنها را پیدا کنی یک خانه امن و ابدی یافتی که باید قدرش را بدانی.
تجربه به من نشان داده کسانی که میگویند به دوست نیازی ندارند در واقع در اعماق قلب خودشان فریاد میزنند که لطفا با من دوست شوید و برای همیشه در کنارم بمانید.
دوستی جنسیت، سن و حتی ویژگی مشترک لازم ندارد فقط به درک متقابل، صبر، محبت و استقامت نیاز دارد. دوست کسی که همیشه نزدیک است نیست، حتی فاصله هم عمق رفاقتها را مشخص نمیکند چه بسیار دور اما خیلی نزدیک. اگر این معجزه نیست پس چی میتواند باشد.
دوست قدیمی و جدید ندارد، قدیمی برای نگه داشتن به تلاش زیادی نیاز نخواهد داشت، عمق زیادی دارد و گاهی برای ارتباط به کلام هم نیاز نیست همین که یک ساعت کنار هم بنشینید، کوکاکولای تگری بزنید یا تخمه بشکنید هم کافی است.
دوستی جدید به تلاش بیشتری نیاز دارد، ارتباط کلامی در آن بیشتر مطرح میشود و گاهی باید در مورد حرفهایی که میزنید بیشتر توضیح بدهی تا طرف مقابل منظورت را بهتر درک کند. برای همین است که میگویند دوستی قدیمی گوهر نایابی است که باید قدرش را بدانیم و برای نگه داشتنش خدا را شکر کنیم.
دوست کسی است که توی چشمت نگاه میکند و حرفهایی رو میزند که اگر غریبه و حتی اعضای خانواده به تو بزنند احتمالا عصبانی میشوی و واکنش نشان میدهی اما وقتی دوستت میگوید چند دقیقه به فکر فرو میروی و به دنبال تغییر خودت خواهی بود.
دوست قشنگ من مربوط به فیلمها نیست، رابطههای غلو شده سریالهای خارجی که تماشا کردنش قشنگ به نظرمیرسد اما در عمل اتفاق پیش نمیآید نخواهد بود. با دوست واقعی گاهی دعوا میکنی حتی تو را از دست خودت هم نجات میدهد و به خاطر تو با خودت هم میجنگد.
دوست تو کسی نیست که به خاطر نیازش به تو نزدیک شده، جمعی از آدمها که با تو منافع مشترک دارند یا با القاب مختلف تو را صدا میکنند دوستت نیستند، گاهی آن آدم ساکتی است که همیشه هم نیست اما وقتی همه دور و بر تو رو خالی میکنند، زمانی که در دردسر هستی یا زیان دیدی کنارت میماند.
ممکن است پول نداشته باشد، گاهی هم ثروتمند است اما هست، وقتی تو موفق میشوی و چیزی را به دست میآوری برای تو خوشحال است و وقتی داخل چاه هستی غمگین است و باری روی دوشش حس میکند.
دوست واقعی را نباید دیده باشی، گاهی اینترنت پل ارتباطی بین شما است اما از هر دوست دیگری نزدیکتر است و همه چیز را راحت به آن فرد میتوانی بگویی. گاهی کنارت است و بعضی وقتها سالی یکبار او را میبینی اما همان چند دقیقه برای انرژی گرفتن، حس خوب پیدا کردن نسبت به خودت و شادی برای تو کفایت میکند.
معجزه دوستی در زندگی خیلی مهم است، بدون دوست یک چیزی کم داری اما این به معنی بی اهمیت شدن خانواده نیست. این روزها بعضی از دوستان جوان من از خانواده گریزان هستند و بزرگترین دشمن خودشان را اعضای خانواده میبینند، شاید زمانه باعث شده ما از خانواده فراری باشیم اما فراموش نکنیم که خانواده هم مهم است.
بیشترین ضرر و زیان را در زندگی اعضای خانواده به ما میزنند، بیشتر زخمها، رنجها و حتی شکنجههای روحی را از خانواده میبینیم، دلیلش هم مشخص است چون از همه به ما نزدیکتر هستند. احتمال اینکه یک رهگذر ناشناس به ما صدمه بزند خیلی کمتر از پدر و مادر است و چون قرار بوده که آنها از ما مراقبت کنند درد صدمهای که به ما میزنند صد برابر احساس میشود.
این خانواده ستیزی که طی چند سال اخیر همه جا را گرفته به نظر من یک دلیل اصلی دارد و آن فراموش کردن این حقیقت است که ما با انسان طرف هستیم. پدر، مادر، خواهر و برادر ما انسان هستند و نباید این حقیقت را فراموش کنیم پس آنها هم کمبودهایی دارند و اشتباهاتی مرتکب میشوند.
خیلی خوب میشد اگر آنها را هم مثل دوستانمان با نقاط ضعف و قوتی که دارند میپذیرفتیم و دوست میداشتیم، اینطوری خودمان هم آرامش بیشتری احساس میکردیم.
دوستی یک معجزه است که از انتخاب ما حاصل میشود و خانواده بخش تحمیلی زندگی ما است که قطعا قصد آسیب زدن و دشمنی با ما را ندارد، هر دو اینها برای رشد، پیشرفت و شادی ما لازم هستند و نباید یکی را به دیگری برتری بدهیم.
دوست کنار ما قرار میگیرد که حال بهتری داشته باشیم و از بودنش درس بگیریم و خانواده امتحان ما است که باید با مهر و بدون جهت گیری به آن نگاه کنیم و عشق یا رابطه احساسی چیزی جدا از اینها است که مثل آینه ما را به خودمان میشناساند. بدون هر کدام از این روابط چیزی، جایی در زندگی ما لنگ خواهد زد و باید قدر داشتههای خودمان را بدانیم.