شکیبا پورمند
شکیبا پورمند
خواندن ۶ دقیقه·۵ سال پیش

جدالی بر سر تقسیم سهام استارتاپ

تصور کنید اوایل کار استارتاپتان است و می‌خواهید سهام را بین بنیان‌گذاران تقسیم کنید. دور هم جمع می‌شوید و بر سر شرایط موجود توافق کرده و سهام را تقسیم می‌کنید. اما با گذشت زمان متوجه می‌شوید که افراد استایل‌های کاری و شخصیت‌های متفاوتی دارند و به مرور مشکلات مختلفی حول کار تیمی به وجود می‌‌آید.

یکی از بنیان‌گذاران ممکن است بیشتر وقت بگذارد، یکی دیگر با خودش سرمایه‌ی بیشتری می‌آورد، و همین اختلافات باعث می‌شود تقسیم سهام زیر سوال برود و از خودتان بپرسید که آیا عادلانه است؟ ممکن است با خود بگویید اگر من 60 ساعت در هفته کار می‌کنم و هم‌بنیان‌گذارم 40 ساعت، من شایسته‌ی دریافت سهام بیشتری هستم. من تعهد بیشتری به کار دارم و بنابراین تصمیم‌گیرنده نهایی من باید باشم.

پس کجای کار اشتباه بود؟ آیا روش تقسیم سهام نادرست بود یا اینکه در انتخاب هم‌تیمی‌هایتان دچار اشتباه شده‌اید؟

موضوع تقسیم سهام بین بنیانگذاران یکی از بحث‌برانگیزترین موضوعات در دنیای استارتاپ‌هاست. بین صاحب‌نظران این حوزه اختلافاتی وجود دارد. عده‌ای معتقد به تقسیم مساوی سهام بین بنیان‌گذاران هستند و عده‌ای هم با این نوع تقسیم مخالفند.

مایکل سایبل جزء کسانی است که معتقد به تقسیم مساوی سهام هستند. او در مقاله‌ی خود در سایت وای‌کامبینیتور چنین می‌نویسد:

«بهانه‌های متعددی برای تخصیص نامساوی سهام بین بنیان‌گذاران وجود دارد از جمله:

· ایده‌ی راه‌اندازی استارتاپ متعلق به من است

· من چند ماه قبل از هم‌بنیانگذارم شروع به کار کردم

· ما چنین توافق کرده‌ایم

· هم‌بنیانگذارم برای چند ماه حقوق دریافت کرده اما من نه

· من باتجربه‌تر از هم‌بنیانگذارم هستم

· بعد از اینکه جذب سرمایه کردم هم‌بنیانگذارم ملحق شد

· بعد از اینکه MVP را لانچ کردم هم‌بنیانگذارم ملحق شد

· به کسی نیاز داشتیم که در زمان مشاجره و دعوا بتواند از تیم جدا شود

همه‌ی این بهانه‌ها از واقف نبودن به مسائل زیر نشات می‌گیرد:

7 تا 10 سال طول می کشد یک شرکت باارزش بالا شکل بگیرد. یک استارتاپ در بلندمدت شکل می‌گیرد و وضعیت تقسیم سهام بین سال های دوم تا دهم روشن می‌شود (وستینگ). بنابراین تفاوت‌های کوچک در تقسیم سهام در سال اول، تاثیر زیادی در تغییرات سهام ندارد.

سهام بیشتر مساوی است با انگیزه بیشتر. تقریبا همه‌ی استارتاپ‌ها شکست می‌خورند. هرچه انگیزه بنیانگذاران بیشتر باشد احتمال موفقیت افزایش می‌یابد. گرفتن سهم بیشتر اگر منجر به بی‌انگیزگی تیم بنیان‌گذارتان و شکست شود هیچ ارزشی ندارد.

اگر برای هم‌بنیانگذارانتان ارزش قائل نشوید هیچ‌کس دیگری هم ارزش قائل نخواهد شد. سرمایه‌گذاران نحوه تخصیص سهام توسط بنیان‌گذار را نشانه‌ای از ارزش نهادن او به تیم هم‌بنیانگذارش می‌دانند. اگر به هم‌بنیانگذارتان 10% سهام بدهید این تصور ایجاد می‌شود که آن‌ها خوب نیستند یا روی استارتاپتان موثر نخواهند بود. کیفیت یک تیم یکی از اصلی‌ترین دلایل سرمایه‌گذاری کردن یا نکردن یک سرمایه‌گذار است. چطور می‌خواهید به سرمایه‌گذار بگویید که تیمی دارید که ارزش بالایی ندارد؟

استارتاپ یعنی اجرا نه ایده. تخصیص نامساوی سهام گاهی برتری نادرستی به هم‌بنیانگذاری که صاحب ایده بوده در مقابل بنیان‌گذارانی که محصول را وارد بازار کرده‌اند و برایش ترکشن ایجاد کرده‌اند می‌دهد.

ما در وای‌کابینیتور همیشه توصیه می‌کنیم که سهام را به طور مساوی بین بنیان‌گذاران تقسیم کنید. آن‌ها افرادی هستند که در کنار هم برای اهدافتان خواهید جنگید و وقت بیشتری نسبت به خانواده‌تان با آن‌ها سپری خواهید کرد. آن‌ها کسانی هستند که به شما کمک خواهند کرد مهم‌ترین تصمیمات را بگیرید. و در نهایت موفقیتتان را با آن‌ها جشن خواهید گرفت.

اگر نگران جدا شدن یک بنیانگذار هستید حتما یک برنامه‌ی وستیگ مناسب تهیه کنید. حالت معمول در سیلیکون‌ولی یک وستینگ چهار ساله با کلیف 1 ساله است. یعنی اگر روی کاغذ 50% از سهام از آن شماست و شما زیر یک سال شرکت را ترک کنید یا اخراج شوید چیزی گیرتان نمی‌آید. بعد از یک سال 1/4 از سهامتان به شما واگذار خواهد شد. بعد از آن هر ماه 1/48 از کل سهام را دریافت می‌کنید و در پایان چهار سال است که صاحب کل سهامتان خواهید شد. این تضمین می‌کند که بنیان‌گذاران افراد مناسبی برای یک چالش بلندمدت هستند.

بنابراین استاندارد این است که سهام را مساوی یا نزدیک به مساوی تقسیم کنید و اگر تمایلی به دادن سهم مساوی به هم‌بنیان‌گذارتان ندارید احتمالا شریک نامناسبی را انتخاب کرده‌اید

در واقع نظر سایبل را اینگونه می‌توان جمع‌بندی کرد: «کسانی که در ابتدای راه به عنوان هم‌بنیانگذار دور هم جمع می‌شوند قطعا تخصص کار را دارند و چیزی که در ادامه‌ی راه تعیین‌کننده است تعهد آن‌هاست و آن‌ها بر مبنای همین تعهد باید سهامشان را دریافت کنند»

آیا با نظر سایبل موافق بودید؟

استارتاپ‌هایی نظیر گوگل و اسنپ‌چت را داریم که تقسیم سهام در آن‌ها به طور مساوی بوده است. اما بیایید نگاهی به وضعیت تقسیم سهام برخی استارتاپ‌های معروف دیگر بیندازیم:

آمازون: جف بزوس سهامدار اصلی

اپل: استیو جابز بین خودش و وزنیاک سهام را نامساوی تقسیم کرد

فیسبوک: زاکربرگ سهامدار اصلی

اینستاگرام: کوین سیستروم سهامدار اصلی

لینکدین: رید هافمن سهامدار اصلی

اوراکل: لری الیسون سهامدار اصلی

...

حال برویم سراغ دسته‌ی دوم و کسانی که با تقسیم مساوی سهام مخالفند.

«نوم واسرمن» استاد دانشگاه هاوارد در تحقیقی پانزده ساله روی بیش از 6000 استارتاپ‌ به این نتیجه رسید که وقتی تیم‌بنیان‌گذار به تصمیمات اولیه در مورد تیم مثل ارتباطات و نقش‌ها کم‌توجهی می‌کند حتی بهترین ایده‌ها هم می‌توانند شکست بخورند.

در ادامه‌ی این تحقیق «توماس هلمن» استاد دانشگاه آکسفورد هم به او ملحق شد و این دو روی موضوع تقسیم سهام بین بنیان‌گذاران تحقیقی را آغاز کردند و روی 1300 استارتاپ با 3700 بنیانگذار کار کردند. نتایج این تحقیق نشان می‌داد که تیمی در تقسیم سهام موفق است که همه‌ی هم‌بنیان‌گذاران به یک اندازه ناراحت باشند.

آن‌ها در مقاله‌‌ی خود در سایت HBR چنین می‌نویسند:

«تیم‌های مختلف روش‌های مختلفی برای تقسیم سهام دارند. برخی همان اول کار تقسیم سهام می‌کنند؛ برخی منتظر می‌مانند تا همدیگر را بشناسند؛ بعضی‌ها از طریق یک فرآیند مذاکره دقیق پیش می‌روند؛ و مهم‌تر از همه اینکه بعضی‌ها سهام را مساوی تقسیم می‌کنند اما بعضی دیگر معتقدند تقسیم سهام باید نامساوی باشد و تفاوت‌های بین بنیانگذاران را نشان دهد.

وقتی بنیانگذاران اوایل کار شرکتشان اقدام به تقسیم سهام می‌کنند در مورد بسیاری از مسائل با عدم قطعیت روبرو هستند؛ در مورد استراتژی و مدل کسب و کارشان، در مورد نقش‌های نهایی‌شان در تیم، در مورد اینکه آیا هر کدام از بنیانگذاران به استارتاپ متعهد خواهند بود یانه، و در مورد بسیاری از مسائل دیگر که به مرور و با شناخت یکدیگر شفاف‌تر خواهد شد. بنابراین احتمال این وجود دارد که با تصمیم‌گیری‌های سریع در اول کار در بلندمدت سلامت استارتاپ به خطر بیافتد.

ما مدت زمانی را که تیم‌ها صرف مذاکره و تصمیم‌گیری در مورد تقسیم سهام می‌کنند بررسی کردیم و به تفاوت‌های آماری بالایی بین کسانی که تقسیم سریع سهام انجام می‌دهند و کسانی که زمان بیشتری صرف این کار می‌کنند دست یافتیم.

‌تحقیقات ما نشان داد تیم‌هایی که زمان بیشتری روی تقسیم سهام صرف می‌کنند با احتمال بیشتری به این نتیجه می‌رسند که سهام باید به طور نامساوی بینشان تقسیم شود. آن‌ها می‌گویند تقسیم سهام باید پویا باشد نه ایستا. و یک راه برای پویا نگه داشتن آن استفاده از توافقاتی چون وستینگ است که در بر اساس آن بنیان‌گذاران به تدریج و با متعهد ماندن به استارتاپ و پشت سر گذاشتن مایل‌استون‌ها صاحب سهم خود می‌شوند.»

ما دو دیدگاه متفاوت تقسیم سهام را بررسی کردیم. هر دوی این دیدگاه‌ها ممکن است از جهاتی درست و از جهاتی نادرست به نظر برسند. اما اگر عمیق‌تر در آن‌ها تامل کنیم هر دوی آن‌ها حاوی یک پیامند: اینکه استارتاپ با عدم قطعیت بالایی روبروست و توافقاتی که در ابتدای کار صورت می‌گیرد ممکن است در ادامه‌ی کار و با روشن شدن مسیر، منطقی به نظر نرسند. از این رو پویا بودن توافقات تقسیم سهام امری مسلم به نظر می‌رسد.

یادتان باشد استارتاپ یعنی اجرا و رشد؛ و شما باید روی این‌ها تمرکز کنید. اگر استارتاپتان به دلیل اجرایی نشدن و رشد نکردن شکست بخورد هر درصدی از هیچ مساوی است با صفر.


در سایت بهمن مقالات بیشتری رو در زمینه استارتاپ ها میتونید مطالعه کنید.




تقسیم سهاماستارتاپبنیانگذارانکارآفرینانوستینگ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید